العقائد الإسلامية (سابق)
العقائد الإسلامية، اثر سید سابق، کتابی است به زبان عربی با موضوع کلام اسلامی. نویسنده در این اثر برخی مباحث مربوط به اصول عقاید اسلامی را بیان کرده است. از ویژگیهای این اثر، استفاده بسیار نویسنده از آیات قرآن کریم است.
العقائد الإسلامية | |
---|---|
پدیدآوران | سابق، سيد (نویسنده) |
ناشر | دار الفکر للطباعة و النشر و التوزيع |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
چاپ | 1 |
موضوع | اسلام - عقايد اهل سنت - عقايد |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 206/5 /س2ع7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب، دارای سخن مؤتمر اسلامی، مقدمه، محتوای مطالب در فصول متعدد و خاتمه است. از جمله منابع کتاب، پس از قرآن کریم میتوان، کتابهای روایی صحاح بخاری و مسلم، بیهقی، سنن ابوداود، ترمذی، نسائی، ابن ماجه، احمد بن حنبل، کتاب لغت دائرةالمعارف وجدی، مجله الازهر، انجیل یوحنا، الطب و الإسلام دکتر عبدالعزیز اسماعیل و... را نام برد.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه از ترکیب اسلام از ایمان و عمل سخن میگوید. او مفهوم ایمان را توضیح داده و بر اینکه عقیده باید واحد و خالص باشد، اقامه دلیل میکند. وی همچنین از انحرافی که از شیوه رسول خدا پیش آمده گفته و بر ضرورت بازگشت به تجدید دعوت به همان شیوه رسولالله(ص) تأکید میکند[۱].
روش نویسنده در این کتاب بر این است که با استفاده از آیات و روایات، عقاید اسلامی را توضیح میدهد. کثرت استفاده نویسنده از آیات قرآن از ویژگیهای این اثر است. در بخشی از کتاب که درباره عصمت انبیا نوشته شده میخوانیم: خداوند پیامبران را برگزید و اختیار کرد إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحًا وَ آلَ إِبْرَاهِيمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿آل عمران: 33﴾ (بهیقین، خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است) و آنان را از بدیها و از گناهان کوچک و بزرگ منزه داشت: وَ مَا كانَ لِنَبِي أَن يغُلَّ وَ مَن يغْلُلْ يأْتِ بِمَا غَلَّ يوْمَ الْقِيامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كلُّ نَفْسٍ مَّا كسَبَتْ وَ هُمْ لَا يظْلَمُونَ ﴿آل عمران: 161﴾ (و هیچ پیامبرى را نسزد که خیانت ورزد و هرکس خیانت ورزد، روز قیامت با آنچه در آن خیانت کرده بیاید؛ آنگاه به هرکس [پاداش] آنچه کسب کرده، بهتمامى داده مىشود و بر آنان ستم نرود) و آنان را با اخلاق عظیمه، یعنی راستگویی و امانت و فنای در حق زینت داد. برخی از آنان صدیق هستند: وَ اذْكرْ فِي الْكتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقًا نَّبِيا ﴿مریم: 41﴾ (و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز؛ زیرا او پیامبرى بسیار راستگوى بود).
برخی از آنان را خدا برای خودش ساخت: وَ أَلْقَيتُ عَلَيك مَحَبَّةً مِّنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَلَى عَينِي ﴿طه: 39﴾ (و مِهرى از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابى)، فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْينَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَىٰ قَدَرٍ يا مُوسَىٰ ﴿طه: 40﴾ (سالى چند در میان اهل «مدین» ماندى، سپس اى موسى در زمان مقدر [و مقتضى] آمدى)، وَ اصْطَنَعْتُك لِنَفْسِي ﴿طه: 41﴾ (و تو را براى خود پروردم).
به برخی از آنان نظر ویژه داشت: وَ اصْبِرْ لِحُكمِ رَبِّك فَإِنَّك بِأَعْينِنَا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّك حِينَ تَقُومُ ﴿طور: 48﴾ (و در برابر دستور پروردگارت شکیبایى پیشه کن که تو خود در حمایت مایى و هنگامى که [از خواب] برمىخیزى، به نیایش پروردگارت تسبیح گوى). برخی را برگزید و خودش تعلیم داد: وَ كذَلِك يجْتَبِيك رَبُّك وَ يعَلِّمُك مِن تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَ يتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيك وَ عَلَى آلِ يعْقُوبَ كمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيك مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّك عَلِيمٌ حَكيمٌ ﴿یوسف: 6﴾ (و اینچنین، پروردگارت تو را برمىگزیند و از تعبیر خوابها به تو مىآموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام مىکند؛ همان گونه که قبلاً بر پدران تو، ابراهیم و اسحاق، تمام کرد؛ در حقیقت، پروردگار تو داناى حکیم است).
و بعد از اینکه خداوند برخی از انبیا را در آیه 58 سوره مریم نام میبرد، میگوید: أُولَـئِك الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّـهُ عَلَيهِم مِّنَ النَّبِيينَ مِن ذُرِّيةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَ مِن ذُرِّيةِ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْرَائِيلَ وَ مِمَّنْ هَدَينَا وَ اجْتَبَينَا إِذَا تُتْلَى عَلَيهِمْ آياتُ الرَّحْمَـنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَ بُكيا (آنان کسانى از پیامبران بودند که خداوند بر ایشان نعمت ارزانى داشت؛ از فرزندان آدم بودند و از کسانى که همراه نوح [بر کشتى] سوار کردیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل و از کسانى که [آنان را] هدایت نمودیم و برگزیدیم [و] هرگاه آیات [خداى] رحمان بر ایشان خوانده مىشد، سجدهکنان و گریان به خاک مىافتادند). و این انبیا، هرچند در مراتب فضیلت با یکدیگر تفاوت دارند، اما همه آنان به نهایت از تعالی روحی و اتصال به خدا دست یافتهاند: تِلْك الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كلَّمَ اللَّـهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَ آتَينَا عِيسَى ابْنَ مَرْيمَ الْبَينَاتِ وَ أَيدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ... ﴿بقره: 253﴾ (برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم. از آنان کسى بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد و به عیسى پسر مریم دلایل آشکار دادیم و او را بهوسیله روحالقدس تأیید کردیم...)[۲].
به گواهی نصوصِ بسیارِ قرآنی که در شأن انبیای الهی نازل شدهاند، صفات پاکی و قداست و نزاهت در حدی به آنان داده شده که آنها را نمونه زنده و صورت والای کمال انسانی قرار میدهد. طبعا امثال چنین اشخاصی از وقوع در گناه در امان هستند؛ واجبی را ترک نکرده و حرامی را انجام نخواهند داد و جز به اخلاق عظیمهای که آنان را نمونه نیکو قرار دهد، متصف نمیشوند. آنان مَثَل اعلایی هستند که مردم بهسویشان متوجه میگردند و انبیا در رسیدن به کمالی که برایشان مقدر شده در تلاشند. خودِ خداوند متولی تأدیب و تربیت و تهذیب و تعلیم آنان شده تا قلههای رفیع انسانیت و برگزیده خداوند باشند؛ أُولَـئِك الَّذِينَ آتَينَاهُمُ الْكتَابَ وَ الْحُكمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِن يكفُرْ بِهَا هَـؤُلَاءِ فَقَدْ وَكلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيسُوا بِهَا بِكافِرِينَ أُولَـئِك الَّذِينَ هَدَى اللَّـهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ... ﴿انعام: 89 و 90﴾ (آنان کسانى بودند که کتاب و داورى و نبوت بدیشان دادیم و اگر اینان [مشرکان] بدان کفر ورزند، بىگمان، گروهى [دیگر] را بر آن گماریم که بدان کافر نباشند. اینان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایت آنان اقتدا کن...) و وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَينَا إِلَيهِمْ فِعْلَ الْخَيرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴿انبیاء: 73﴾ (و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مىکردند و به ایشان انجام دادن کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را وحى کردیم و آنان پرستنده ما بودند) و إِنَّهُمْ كانُوا يسَارِعُونَ فِي الْخَيرَاتِ وَ يدْعُونَنَا رَغَبًا وَ رَهَبًا وَ كانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿انبیاء: 90﴾ (آنان در کارهاى نیک شتاب مىنمودند و ما را از روى رغبت و بیم مىخواندند و در برابر ما فروتن بودند). این آیات دلالت بر نهایت کمال انسانی دارند که خداوند بر انبیایش افاضه کرده و اگر آنان اینگونه نباشند، هیبتی در قلبها نخواهند داشت و شأنشان در دیدگان مردم، پایین خواهد آمد و این امر باعث تضییع اعتماد به آنان خواهد شد و در نتیجه، کسی مطیعشان نخواهد بود. نتیجه این امر این است که حکمت از ارسال رسل محقق نخواهد شد؛ زیرا آنان بهعنوان رهبران و هادیان مردم بهسوی خدا، از طرف او ارسال شدهاند. اگر آنان امری را که با کمال انسانی منافات دارد انجام دهند، مثلاًواجبی را ترک کرده یا حرامی را انجام دهند، یا کاری را انجام دهند که با اخلاق کریمانه تنافی داشته باشد، قدوه سیئه (الگوهای بد) خواهند بود، نه مثل علیا (الگوهای برتر) و منارههای هدایت[۳].
خود انبیا نیز به این اموری که به آنان داده شده آ گاهند؛ آنان دائما در حضور حق هستند و خدا و مظاهر جمال و جلالش و دلایل قدرت و عظمتش و آثار حکمت و رحمتش را در هر چیزی میبینند. آنان این امور را در خودشان و اطرافشان، زمین و آسمان و شب و روز و زندگی و مرگ میبینند. قلبهایشان مملو از بزرگداشت خداست و جایی برای شیطان و هوا ندارد... و آنچه در قرآن کریم درباره ارتکاب امر منافی عصمت آنان آمده بر معنای ظاهری حمل نمیشود. نویسنده در ادامه این بحث، به بررسی این آیات و معنای آنها میپردازد[۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. پاورقیها علاوه بر ذکر ارجاعات، گاهی حاوی مطالب مفیدی در شرح و تبیین محتوای مطالب هستند.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.