الأمثال المولدة
الأمثال المولَّدة، اثر ابوبكر محمد بن عباس خوارزمى، حاوى ضربالمثلهایى است كه از كلام موَلّدين به يادگار مانده است. مولّدين به كسانى گفته مىشود كه عربى را فصيح تكلّم نمىكنند.
الأمثال المولدة | |
---|---|
پدیدآوران | اعرجی، محمد حسین (مقدمه نويس) خوارزمی، محمد بن عباس (نویسنده) |
ناشر | المجمع الثقافي |
مکان نشر | ابوظبی - امارات |
سال نشر | 2003 م |
چاپ | 1 |
موضوع | اندرز نامهها
شعر عربی - مجموعهها ضرب المثلهای عربی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PN 6519 /خ9الف8* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
هدف مؤلف اين است كه اين ضربالمثلها را از زبان بازرگانان در بازار و افراد غريب در سفرها و... بيان كند.
ساختار
كتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و ضربالمثلها، در بيست و یک باب، تنظيم شده است.
برخى از اين ضربالمثلها به عصر جاهلى بازمىگردد، مانند مثل 75 و برخى ديگر يادگار دوران اسلامى است، مانند مثل 223، 261، 268 و 295 و برخى هم بهجامانده از دوران سلطه اموىهاست، مثل ضربالمثل 130، 1386، ولى غالبا اين ضربالمثلها يادگار دوره عباسيان است.
به گفته مؤلف، شخصى در صدر اسلام و ديگرى در جاهليت سخنى مىگفت و كلامش متروك واقع مىشد، فقط در دوره عباسيان بود كه از آن سخنان، بهعنوان ضربالمثل استفاده شد. مؤلف چنانكه خود مىگويد، اين كتاب را از سخنان عياران، آوازهخوانان، شوخطبعان، ظرفا، صوفيه و... فراهم آورده است. اين ضربالمثلها، قريب به فهم است و بر زبان شيرين و در دلها مورد قبول قرار مىگيرد. عامه مردم نسبت به اين نوع مثلها ناآگاه نيستند و خواص نيز از بهكارگيرى آنها تكبر نمىورزند. اكثر اين مثلها بهصورت مرسل آمده، چون كه صاحبان آنها معلوم و شناختهشده نيستند، چرا كه زمان زيادى بر آنها گذشته است.
تنها نسخهاى كه محقق بدان دست يافته و بر آن اعتماد ورزيده، نسخهاى خطى است كه در ضمن مجموعهاى از كتابهاى «ثعالبى» گنجانده شده است، اما محقق، مدعى است كه اين كتاب، جزء كتب ثعالبى نيست، بلكه از جمله مؤلفات ابوبكر خوارزمى است.
گزارش محتوا
محقق در مقدمه، شرح حال مفصلى از نویسنده آورده است.[۱]
در مقدمه مؤلف، توضيحاتى پيرامون موضوعات كتاب و روش تأليف، داده شده است.[۲]
از جمله مثلهاى حكمتآميز در باب اول، عبارتند از: «صبر، كليد فرج است»؛ «طمع كاذب، فقر حاضر است»؛ «آدمى، دشمن چيزى است كه نسبت به آن جاهل است»؛ «حيله، نافعترين وسيله است»؛ «كسى كه عاشق شود، ذليل خواهد شد»؛ «كسى كه به حكم موسى راضى نشود، به حكم فرعون راضى خواهد شد» و.[۳]
در باب دوم، مواعظى ذكر شده كه برخى از آنها، عبارتند از: «اسرار، نزد احرار است»؛ «آزادمرد، با اشارهاى متوجه مىشود»؛ «زمين غير، تو را راضى نمىكند»؛ «كسى كه فرزندش را ادب كند، دماغ دشمن را به خاک ماليده است»؛ «هر امرى سببى دارد»؛ «خدا رحم نمىكند به كسى كه به مردم رحم نمىكند»؛ «كسى كه از مردم تشكر نكند، شاكر خداوند نخواهد بود» و.[۴]
باب سوم، امثالى است كه در مورد شتم يا دعاى ديگران مىباشد. برخى از اين امثال، عبارتند از: «فلانى، از يهودى خبيثتر است»؛ «كافرتر از حمار بن مويلع»؛ «زشتتر از سحر»؛ «قسىتر از سنگ»؛ «مظلومتر از بچه»؛ «وحشىتر از ميمون» و...
عنوان برخى از ساير ابواب، عبارتند از: مدح و شفقت بر ديگران، انواع جنون، هزل و جنون، هزل در استعاره، تشبيه در «كانّ» و «كانّما»، امثال قرآن، امثال اهل بغداد، استعاره هزلى، امثال وارده در اشعار، اراجيز و...
اين كتاب ما را با گوشههایى از تاريخ و عرف و رسوم مردم در گذشته آشنا مىسازد و منبع بسيار خوبى برای مطالعه تاريخى در اين زمينه مىباشد.
شايد اين اثر، اولین كتابى باشد كه از اساس بر مبناى ثبت امثال مولّدين نگاشته شده است. هيچكس قبل از مؤلف، در اين موضوع، كتابى تأليف نكرده، بلكه هر آنچه هست، نوشته متأخرين است، بلكه كتابهایى قبل از اين كتاب در باب امثال به رشته تحرير درآمده است و لیکن همگى در باب امثال عرب فصيح است، نه عرب غير محض و غير فصيح.
اگر مصدر تأليف اين كتاب را حافظه نویسنده بدانيم، به گمان مىرسد آن را بهتدريج و بافاصله تدوين كرده باشد. شاهد اين امر، تكرار برخى مثلهاست كه حدود 80 مثل را دربرمىگيرد؛ بهعنوان نمونه، مثل شماره 357 كه در مثل 462 و مثل 785 كه در مثل 811 و... تكرار شده است.
از ديگر نقايص كتاب، مىتوان به اضطراب موجود در روش مؤلف نسبت به تبويب عناوين و موضوعات اشاره كرد. مؤلف ابتدا كتاب را بر اساس موضوعات تبويب كرده، ولى از اين اساس در برخى موارد عدول نموده است؛ مثلاًدر جايى به اساس بلاغى عدول مىكند مثل باب: «تفاريق المجون و التشبيه» و يا «تناول المولدين و استعاراتهم» و گاهى از اين دو نيز عدول كرده و به امرى جداى از اين دو مىپردازد، مانند: «... أمثال السؤال» و يا «... الأمثال التى تفرد بها أهل البغداد» و... بر اين عدول از اساس اولیه، امر ديگرى كه مربوط به توزيع مثلهاست مترتب مىشود؛ مثلاًضربالمثل 118 را در «باب المواعظ» ذكر مىكند و حالآنكه اين مثل، آيه قرآنى است و بجا بود در باب «ما جاء... في القرآن فضربت به الأمثال» بيايد.
وضعيت كتاب
تحقيق كتاب، توسط محمدحسين اعرجى صورت گرفته است.
فهرست مطالب؛ آيات؛ ايام عرب در جاهليت و اسلام؛ لغت مولّده و معرّبه؛ اعلام؛ شهرها و اماكن؛ قوافى، انصاف ابيات و ارجاز و فهرست مصادر مورد استفاده محقق، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها، بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.