دیوان کامل امیرخسرو دهلوی
دیوان کامل امیرخسرو دهلوی، اثری است منظوم از شاعر و عارف پارسی گوی هندوستان به نام یمینالدین بن سیفالدین محمود معروف به امیرخسرو دهلوی (متوفی 725ق). این اثر به تصحیح سعید نفیسی (متوفی 1386ش) رسیده و با همت م. درویش چاپ و منتشر شده است.
دیوان کامل امیرخسرو دهلوی | |
---|---|
پدیدآوران | امیر خسرو، خسرو بن محمود (نويسنده)
نفیسی، سعید (مقدمه نويس ) درویش، م (مصحح) |
ناشر | مجلد1: 1361ش , |
مکان نشر | ايران - تهران |
موضوع | جاویدان |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب حاوی، مقدمه م.درویش، مقدمه سعید نفیسی و محتوای اشعار به ترتیب، غزلیات، قصاید، قطعات و رباعیات است.
گزارش محتوا
دهلوی، دیوان اشعارش را به پنج قسمت تحفة الصغر، وسط الحیوة، غرة الکمال، بقیه نقیه و نهایة الکمال تقسیم کرده بوده، ولی ترتیب مطالب کتاب بهصورت دیگری است یعنی ابتدا غزلیات آمده و سپس قصاید و پسازآن، قطعات و سپس رباعیات. [۱]
«شکی نیست که بزرگترین شاعر هند، خسرو دهلوی است که وی را سعدی هندوستان لقب دادهاند. خسرو معاصر پنج تن از پادشاهان دهلی بوده که نخستین ایشان، معزالدین کیقباد و آخرینشان را سلطان محمد تغلق باید دانست.»[۲]
خسرو دهلوی در نظم و نثر فارسی کاملاً مسلط بوده و از استادان فن به شمار میرود. در اقسام مختلف شعر، مانند قصیده و غزل و مثنوی مهارت کامل داشته است. شاهکارهای او بیشتر غزلیات عارفانه است که الفاظ رقیق و معانی دقیق را با فکر و تصوف آمیخته است. در نثر نیز چندین کتاب مهم از او مانده است. دیوان غزلیات خود را به پنج کتاب تقسیم کرده است:
- تحفة الصغر شامل اشعار آغاز عمر؛
- وسط الحیوة شامل اشعار اواسط عمر؛
- غرة الکمال شامل اشعار اواخر عمر؛
- بقیه نقیه شامل اشعار پیری؛
- نهایة الکمال شامل اشعار پایان زندگی.[۳]
دیوان امیرخسرو دارای ویژگیهای خاص و منحصربهفردی است که در اینجا به خاطر رعایت اختصار تنها از جنبه موسیقیایی مورد بررسی قرار میگیرد.
امیر خسرو به سبب برخورداری از ذهن قوی موسیقایی میکوشد که از میان اوزان شعر فارسی، وزنی را که با محتوا و حالت انفعالی شعرش هماهنگی دارد، انتخاب کند. این گزینش آگاهانه نیست؛ یعنی خسرو هیچگاه بر آن نبوده است که نخست محتوای شعرش را در نظر آرد و سپس وزنی را که با آن مناسبت مییابد، انتخاب کند. بلکه خسرو آن شاعر توانایی است که محتوای شعرش با وزن مناسب آن به وی الهام میشود هرچند که در منظومههای داستانی، شاعر، وزن را متناسب با مضمون انتخاب میکند اما بر روی هم شعر از چشمه فیاض الهام نشئت میگیرد و هنر شاعری خسرو نیز در پیوند مضامین شعر با موسیقی کلام وی است.[۴]
اوزان خوشآهنگ به کار رفته در دیوان خسرو بازتاب تسلط و تأثیر ذهن موسیقایی اوست. نکته آنکه یکی از ویژگیهای عروض شعر فارسی، اشتمال آن است بر اوزان خاصی به نام اوزان «دوری» یا «متناوب» یا «دوپاره» که در این اوزان هر مصراع از دوپاره تشکیل میگردد که وزن پاره دوم، تکرار پاره اول است. بهعبارتدیگر در وزن «دوری» هر نیم مصراع در حکم یک مصراع است؛ مانند بیتی را که پیشازاین مذکور افتاد و یا بیت زیر در بحر مضارع مثمن مکفوف آخر بـ (مفعول فاعلاتن، مفعول فاعلاتن//مستفعلن فعولن، مستفعلن فعولن).
ما را ز کوی جانان عزم سفر نباشد*** بیعمر زندگانی کس را به سر نباشد
که بعد از پاره اول هر مصراع، وقفه یا مکثی صورت میگیرد؛ هرچند که در بسیاری از اوزان غیر دوری نیز این مکث یا وقفه محل ظهور مییابد.
اوزان دوری از ارکان متناوب تشکیل میشود نه از تکرار یک رکن. بسیاری از اوزان غیردوری نیز متناوب هستند؛ مانند بیت زیر در بحر مجتث مثمن مخبون (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن):
ز دور نیست میسر نظر به روی تو ما را***چه دولتیست-تعالی الله-از قد تو قبا را
از اوزان دیگری که شعر خسرو بدان نمود تازهای یافته است چهار بار مستفعلن است، یعنی بحر رجز مثمن سالم که غزل به مطلع زیر نماینده آن است:
بهر تو خلقی میکشد آخر، من بدنام را***بس مینیابم، چون کتم، وه این دل خودکام را
و نظیر آن است مطالع غزلهای زیر:
زان غمزه خونخوار جان افکار خوش میآیدم***ناخوش بود زخم نهان، زان یار خوش میآیدم
و نیز بحر رمل مثمن مشکول (فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن) در غزلی به مطلع زیر:
صفتیست آب حیوان، ز دهان نوشخندت***اثریست جان شیرین، ز لبان همچو قندت
امیر خسرو برای غنیتر کردن موسیقی شعر خود، گاه در پایان نیم مصراع نیز قافیه آورده است و این کاری است که همشهری او مولانای بلخ و نیز سعدی شیراز و لسانالغیب و بسیاری دیگر از شعرای بزرگ بدین نمط شعر خود را خوشآهنگتر و دلپذیرتر در جلوه آوردهاند و خسرو نیز به سبب داشتن ذهن قوی موسیقایی حلاوت شعرش را با پیوند کلمات همقافیه در مذاق جان ناقدان سخنشناس، دلنشینتر و جذابتر نموده است.
ابیات زیر در بحر رجز مثمن سالم (مستفعلن چهار بار) از آن جمله است:
آمد بهار مشک دم، سنبل دمید و لاله هم***سبزه به صحرا زد قدم، سرو روان من کجا؟
از گریه ماندم پا به گل، وز دوستان گشتم خجل*** جان از جهان بگسست دل، جان و جهان من کجا؟
نقش موسیقایی این غزل، افزون بر صنعت تشخصی که در آن است و سایر صنایع ادبی یا قافیه درونی آن از توانایی شاعر در خلق آهنگهای دلنشین خبر میدهد. بهویژه که آهنگ زنگ شتر که در موسیقی ایرانی از اعتباری جالبنظر برخوردار است، بدان جلوهای نوآیین و رنگی تازه داده است.
خسرو این موسیقی درونی و قافیه میانی را در همین بحر و وزن با صنعت موازنه و سجع در ابیات زیر به چیرگی باز نموده است:
دردی که از جانان بود، راحتفزای جان بود***یک درد دیگر آن بود کو وعده درمان دهد
چون بر سرم آن بوالهوس، ناوکزنان راند فرس***دل زنده باید آن نفس، تا بوسه بر پیکان زند[۵]
در دیوان خسرو اوزان پرکاربرد شعر فارسی درخششی خاص یافته و رنگی خوش ریخته است که برخی از آن اوزان گواه گفته ماست:
- بحر مجتث مثمن مخبون محذوف (مفاعلن، فعلاتن، مفاعلن، فعلن)؛
- بحر هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف (مفعول مفاعلن فعولن)؛
- یکی دیگر از اوزان پرکاربرد شعر فارسی که به سبب نحوه قرار گرفتن هجاهای کوتاه و بلند، آهنگ شاد و هیجانانگیز میسازد وزن (مفتعلن فاعلن/مفتعلن فاعلن) بحر منسرح مثمن مطوی مکشوف است که خسرو در دیوان خود توجه را بدان معطوف داشته است؛
- هزج مثمن سالم(مفاعیلن چهاربار) که از اوزان پرکاربرد شعر فارسیست جالب نظر خسرو است؛
- رجز مثمن مطوی مخبون (مفتعلن مفاعلن، مفتعلن مفاعلن) این وزن نیز از اوزان دلنشین و پرکاربرد شعر فارسیست که در غزلهای خسرو نقش موسیقایی خود را به دلانگیزترین وجه عرضه نموده است.[۶]
وضعیت کتاب
صفحات 5 و 6 کتاب، حاوی تصاویر نسخ خطی کتاب است. فهرست اجمالی در ابتدای کتاب آمده و فهرست تفصیلی اشعار با ذکر مطلع در غزلها و قصاید، پسازآن ذکر شده است.
م. درویش در مقدمه روش تصحیح و تحقیق خویش را بیان نموده است. ایشان در بخشی از این مقدمه میگوید: چون شاعر دیوان اشعارش را به پنج قسمت تحفة الصغر، وسط الحیوة، غرة الکمال، بقیه نقیه و نهایة الکمال تقسیم نموده، برای رعایت اختصار به ترتیب زیر علامات اختصاری در روی غزلیات به چاپ رسیده، عمل شده است.
ت- تحفة الصغر؛
و- وسط الحیوة؛
ب- بقیه نقیه؛
غ-غرة الکمال، متأسفانه از اشعار «نهایة الکمال» در هیچ نسخهای نشانهای نیست.[۷]
پانویس
منبع مقاله
- مقدمهها و متن کتاب.
- کیمنش، عباس، امیرخسرو دهلوی و موسیقی دیوان او، مجله حافظ، فروردین و اردیبهشت 1388، شماره 59، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور به آدرس: