الغنية في أصولالدين
الغنية في أصول الدين، تألیف ابوسعید نیشابوری (متوفی 478ق) معروف به متولی شافعی، به بررسی اصول دین و مسائل اعتقادی اهل سنت اختصاص دارد. تحقیق کتاب به قلم عمادالدین احمد حیدر است.
الغنية في أصول الدين | |
---|---|
پدیدآوران | متولي شافعي، عبدالرحمن بن مامون (نويسنده) حيدر، عماد الدين احمد (محقق) |
ناشر | مؤسسة الکتب الثقافية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | مجلد1: 1987م , 1406ق, |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
در این اثر، اصول و مسائل عقیدتی اهل سنت با ذکر دیدگاههای اختلافی در هر مسئله نقد و بررسی شده است.
کتاب مشتمل بر مقدمه محقق (در پیشینه اصول دین، شرححال نویسنده و آثار او) و متن اثر در فصول و مسائل متعددی است.
گزارش محتوا
محقق کتاب در مقدمه الغنیة، اصول دین را از جمله علوم شرعی دانسته که علم کلام نام گرفته است[۱]؛ البته باید بر روش کتاب و سنت باشد[۲]. به اعتقاد او این علم مشتمل بر احتجاجات عقاید ایمانی با استفاده از ادله عقلی و رد بر بدعتسرایان منحرف از مذاهب سلف و اهل سنت است[۳]. ثمره علم کلام نیز فوز به سعادت ابدی و سیادت سرمدی است[۴].
وی از ابوحنیفه بهعنوان عالمی که اکثر مباحث علم کلام را در آثار خود چون «الفقه الاکبر»، «الوصیة»، «الرسالة»، «الفقه الابسط» و «کتاب العالم و المتعلم» مطرح کرده است؛ البته در انتساب برخی از این آثار به ابوحنیفه اختلاف وجود دارد[۵]. ازآنجاکه ابوحنیفه، زید بن علی، از خاندان رسول خدا(ص) را در قیامهایشان علیه حکومت وقت یاری نمود و همواره به این خاندان علاقه وافری نشان میداد، برخی او را شیعه پنداشتهاند. بدیهی است ابوحنیفه از مجتهدین اهل سنت است که مذهب او از میان سایر مذاهب اهل سنت بیشترین طرفدار را در جهان اسلام دارد. در کتابهای فقه الاکبر منسوب به ابوحنیفه و همچنین کتاب العالم و المتعلم، مذهب تشیع موردنقد قرار گرفته شده، اما با وجود این، در مسند ابوحنیفه روایاتی از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) نقل شده است[۶].
اصطلاح «اصول دین»، عنوان معروف و رایجی است و اکثریت قریب بهاتفاق مسلمانان با آن آشنا هستند، لیکن در تعریف و نیز تعداد آنها تعابیر و آرای مختلف وجود دارد. تاریخ دقیق پیدایش این اصطلاح روشن نیست، لیکن در میان تمامی مذاهب اسلامی توحید، نبوت و معاد، اصول دین تلقی شده است. گرچه بیشتر مسائل کلامی را از اصول دین دانستهاند، لیکن درباره احکام عملی، اخلاقی و فقهی نیز اصطلاح اصول دین بهکار رفته است. از میان متکلمان اهل سنت، متولی شافعی(متوفی 874ق) مینویسد: «همه مسائل کلامی از اصول دین است»[۷].
نویسنده که بر مذهب شافعی است، از حقانیت مذهب خود با تعبیر «مذهب اهل الحق» دفاع میکند و توحید را اینگونه تبیین میکند: مذهب اهل حق این است که خالقی جز خداوند سبحان وجود ندارد و آنچه در عالم وجود دارد به قدرت و ابتکار خداوند حادث شده است. بین آنچه به قدرت انسانها تعلق دارد مانند اجسام و الوان و طعمها تعلق دارد و آنچه به قدرت بندگان بستگی دارد مانند اکتساب، مقدور خداوند است و خداوند خالق و منشأ آن است[۸]. پسازآن دیدگاه معتزله مبنی بر اینکه افعال بندگان به آنها باز میگردد و اینکه خداوند وصف نمیشود به قدرت بر مقدورات عباد، همانگونه که بنده وصف نمیشود به قدرت بر مقدورات باری را باطل میداند. سپس دلیل بر بطلان قول معتزله را اعتقاد به استحاله مقدور بین قادرین میداند[۹]. همه معتزله و قدریه (از جمله ابراهیم نظام و ابوالهذیل) معتقدند که خداوند خود بر چیزی که انسان را بر آن قادر ساخته قدرت ندارد و محال است که مقدور واحد برای دو قادر باشد[۱۰]؛ بهعنوانمثال قاضی عبدالجبار معتزلی فصل مستقل و مبسوطی از کتاب المغنی را بهعنوان «فی استحالة مقدور لقادرین او لقدرتین» اختصاص داده است و دلایل متعددی بر آن اقامه میکند[۱۱].
متولی همچنین تمام حوادث عالم از خیر و شر، نفع و ضرر، شیرین و تلخ، کفر و ایمان، اطاعت و عصیان را به قضا و قدر و مشیت و اراده الهی میداند. پس هر چه خداوند سبحان اراده کند انجام میشود و هر چه اراده نکند انجام نخواهد شد[۱۲].
او همچنین منکر حسن و قبح عقلی است و در یکی از مسائل کتاب با طرح این مطلب آنچه را که شارع حسن بداند حسن و آنچه را که شارع قبیح بداند را قبیح دانسته است. به تعبیر دیگر حسن و قبح صفتی زائد بر ورود شرع است[۱۳].
همچنین در مسئله دیگری مینویسد: «عذاب قبر و سؤال و جواب نکیر و منکر حق ثابتی است». سپس معتزله را از منکرین این مسئله دانسته است[۱۴]. اشعری (324ق)، علامه حلی (726ق)، ایجی (756ق)، تفتازانی (792ق) و بعضی دیگر از قدمای علم کلام نیز معتزله و خوارج را از منکران عذاب قبر و برزخ دانستهاند[۱۵]؛ اما با چشمپوشی از این اقوال اعتقاد به برزخ و عذاب قبر امری است که مورد اتفاق متکلمان بوده، اجماع مسلمین بر ثبوت آن قطعی است تا جایی که ایمان به آن را از ضروریات دین میدانند[۱۶].
وضعیت کتاب
محقق در پاورقیهای کتاب به آدرس آیات و اختلاف نسخهها اشاره کرده و گاه برخی عبارات را توضیح داده است.
فهارس آیات، احادیث، مصادر و فهرست موضوعی در انتهای کتاب آمده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص6
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ ر.ک: همان، ص6
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ ر.ک: همان، ص13
- ↑ ر.ک: مرتضوی، عبدالصمد، ص61
- ↑ ر.ک: محمدی، سیفالدین، ص8-7
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص117
- ↑ ر.ک: همان، ص118-117
- ↑ ر.ک: برنجکار، رضا، ص59
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص127
- ↑ ر.ک: همان، ص136-135
- ↑ ر.ک: همان، ص163
- ↑ ر.ک: شمس، علی ص159
- ↑ ر.ک: همان، ص160
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- مرتضوی، عبدالصمد، «امام ابوحنیفه و روایت حدیث»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فصلنامه بازتاب اندیشه، آبان 1386، شماره 91، ص 59 تا 64.
- محمدی، سیفالدین، «اصول دین: بررسی تعریف و مصادیق آن از دیدگاه متکلمان»، پایگاه مجلات تخصصی نور: تحقیقات اسلامی، سال نهم، بهار و تابستان 1373، شماره 1 و 2، صفحه 7 تا 16.
- برنجکار، رضا، «مفوضه چه کسانی هستند؟»، پایگاه مجلات تخصصی نور: معرفت، بهار 1375، شماره 16، ص 55 تا 60.؛
- شمس، علی، «برزخ در علم کلام»، پایگاه مجلات تخصصی نور: معارف عقلی، پاییز 1385، شماره 3، ص157 تا 174.