قرائة في الأدلة السلفية
قرائة في الأدلة السلفية (المجموعة الأولی: النصوص الحديثية)، نوشته مروان خلیفات، کتابی است که به بررسی ادله مورد استناد جریان فکری سلفی پرداخته است. نویسنده با مد نظر داشتن تبلیغ گسترده سلفیان از یکسو و عدم دسترسی عموم مردم به منابع از سوی دیگر، سؤال اصلی کتاب را اینگونه مطرح میکند: تفکر سلفیه بر چه ادلهای استوار است؟ وزان این ادله چگونه است؟ اولا این ادله صحیح هستند؟ ثانیا لازمه صحت آنها، حتماً تابعیت محض از سلف است؟
قرائة في الأدلة السلفية | |
---|---|
پدیدآوران | خليفات، مروان (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | (المجموعة الأولي: النصوص الحديثية) |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1435ق , |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-540-531-9 |
موضوع | سلفيه سلفيه - دفاعيهها و رديهها |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 207/5 /خ8ق4* |
این کتاب با محوریت قرار دادن نصوص حدیثی در 228 صفحه به این سؤالات پاسخ داده است.
ساختار
کتاب پس از مقدمه ناشر و مؤلف، دارای مدخلی پیرامون معنا و تاریخچه مختصری از سلفیت است. پس از این مدخل کوتاه، متن اصلی کتاب در دو فصل تنظیم شده است و در پایان نیز قسمتی با عنوان «ملحق» نگاشته شده است. فصل اول با عنوان نصوص حدیثی دربردارنده هشت حدیث مورد استناد سلفیان است که نویسنده به بررسی تفصیلی و نقد هریک از آنها پرداخته است و فصل دوم در مورد حدیث حوض است. نویسنده به جهت اهمیت و تفصیل بیشتر نسبت به سایر روایات، این حدیث را در فصلی جداگانه تنقیح و تبیین نموده است. وی در قسمت «ملحق» به مرجعیت اهلبیت اشاره میکند.
گزارش محتوا
مقدمه
نویسنده در مقدمه کتاب، به موج گسترده تبلیغی سلفیان اشاره میکند که سبب شده است انسانهای دور از امکانات معرفتی، فریب این دعوت دروغین را بخورند و سپس تبدیل به تروریست با ادله شرعی شوند. نگارنده بازگشت به اسلام عاری از فرهنگ خشونت و ترور را یک امر مهم قلمداد میکند؛ ازاینرو لازم میداند که با ابزار علمی و تبلیغی به مغالطات سلفیان پاسخ داده شود. او کتاب خود را کوششی در همین راستا میداند. سؤال محوری کتاب حاضر او این است: ادله روایی که سلفیه در ترویج تفکرات خود از آن بهره میبرند، کدام است؟ چه نقدهای علمی به این ادله وارد است؟[۱].
مدخل
مدخل کتاب، دارای دو محور است: معنای سلفیت و نگاهی کوتاه به تاریخ و آراء. او با استناد به کتب لغوی، سلف را در لغت، دال بر تقدم و سبق (از همین جهت متقدمین و امت گذشته را سلف میخوانند) میداند. وی در قسمت معنای اصطلاحی واژه مزبور، به این نتیجه میرسد که سلفیه روشی است در فهم اسلام از طریق تبعیت از فهم صحابه و تابعین و سلف صالح[۲]. نویسنده ریشه سلفیه را مکتب امام احمد بن حنبل میداند که پس از عصر وی ابن تیمیه به این روش سلفی، بیشتر دامن زد. شاگردان وی، آراء و افکار او را گسترش دادند، تااینکه در قرون اخیر، محمد بن عبدالوهاب دوباره آن را احیا نمود که امروزه به این نحله، وهابیت گفته میشود. این اسم را اولین مرتبه، برادر محمد بن عبدالوهاب، درباره او و طرفدارانش به کار برد[۳].
دو ویژگی اصلی سلفیه عبارت است از:
- انکار مجاز در قرآن؛
- حمل صفات خبری بر ظاهرشان[۴].
فصل اول
همانگونه که پیشتر اشاره شد، این فصل هشت روایت محوری منهج سلفیه را در بوته نقد و ارزیابی قرار داده است. اولین روایت مورد استناد آنها روایت نبوی است که فرمود: «بهترین مردم، مردم قرن من هستند، سپس کسانی که بعد از آنهایند، سپس کسانی که بعد از آنهایند...»[۵].
نویسنده پس از بیان معنای قرن، به آیات و روایات متعددی که معارض این حدیث هستند، اشاره میکند. از جمله آنها آیه 54 سوره مائده است که به برتری قرنهای بعدی و لاحق اشاره میکند[۶].
از شمار روایات مذکور نویسنده میتوان به این روایت اشاره داشت که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «خوشا به حال کسی که من را دید و ایمان آورد و هفت مرتبه خوشا به حال کسی که من را ندید و ایمان آورد». این روایت در کنار دیگر روایات نشان از برتری غیر صحابه و تابعین است[۷].
حدیث بعدی روایتی است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: امت من به 73 فرقه تبدیل میشوند، اما تنها یک فرقه اهل نجات است. پرسیدند: کدام؟ ایشان فرمودند: «امتی که در راه من و اصحاب من باشد». در سند این روایت شخصی است به نام «عبدالرحمن بن زیاد افریقی» که به شهادت بسیاری از علمای اهل سنت ضعیف است[۸].
از دیگر روایاتی که مورد بررسی قرار گرفته، روایتی است که پیامبر اکرم پس از اشاره به اختلافات امت پس از وفاتشان میفرماید: «بر شما باد به سنت من و سنت خلفای راشدین». نویسنده برای این حدیث، از کتب مختلف حدیثی اسانید مختلفی را ذکر میکند. سلمی و حجر بن حجر کلاعی - از روایان موجود در اسانید مزبور - کسانی هستند که توثیق آنها مورد اشکال است[۹].
نویسنده در نقد محتوایی روایت میگوید: اولا این لفظ «خلفای راشدین» در زمان پیامبر اکرم(ص) متداول نبوده است. ثانیا صحابه بر منش عثمان معترض شدند، پس اولین کسانی که این حدیث را نقض کردند، خود صحابه بودند[۱۰].
حدیث هشتم کتاب از احادیثی است که نویسنده بهطور مفصل از آن بحث کرده است. این حدیث درباره عدالت اهل جنگ بدر است. نویسنده، عبارت منسوب به پیامبر اکرم(ص) را که به بدریون میگوید: هرآنچه میخواهید انجام دهید که خدا شما را میبخشد، مخالف و معارض واضح آیات و روایات مسلم میداند؛ مضاف بر اینها، پیامبر بر نعیمان که از بدریون بود، حد جاری کرد. این امر با عبارت مذکور منافات دارد[۱۱].
فصل دوم
این فصل اختصاص به حدیث حوض دارد؛ روایتی که ده نفر از صحابه آن را نقل کردهاند. در این روایت پیامبر اشاره به ورود صحابه بر او در کنار حوض کوثر میکند. روایت با صیغ مختلف ذکرشده است. نویسنده مینویسد: فقراتی از این روایت قابل دقت است: اول اینکه عدهای از آنها به طرف جهنم سوق داده میشوند که لفظ «اقوام» در برخی صیغ روایات دلیل بر کثرت است. دوم اینکه علت آن، ارتداد آنها پس از ایمان آوردنشان است[۱۲].
نویسنده در این فصل همچنین پارهای از تفاسیر و توجیهات سلفیه را پیرامون حدیث مزبور نقل و نقد کرده است. وی سپس بهتفصیل درباره ارتداد برخی از صحابه سخن گفته است[۱۳].
ملحق
نویسنده در این قسمت کتاب، اشاره به جایگاه اهلبیت میکند. او مکتب اهلبیت را ادامه تعالیم انبیا میخواند؛ سپس به حدیث ثقلین در منابع اهل سنت و تخریج سندی آن توسط البانی، از علمای حدیثی معاصر، اشاره میکند[۱۴].
مطلب دیگری که او بیان میکند، این است که سلفیان مدعیاند: اهلبیت(ع) جزء سنت و صحابه هستند. محبت آنها جزء ایمان است و ازاینرو در کتب نهگانه اهل سنت از آنها روایت ذکر شده است. مروان خلیفات در نقد این کلام سلفیون مینویسد: این سخنان تنها جوهری بر روی کاغذ است، ولی در عمل اینگونه نیست. آیا همانگونه که نسبت به دشمنان صحابه بغض و برائت دارند، نسبت به دشمنان اهلبیت نیز اینگونهاند؟! چرا به روایات نواصب و دشمنان اهلبیت در معارف دینی استناد میکنند؟![۱۵].
وضعیت کتاب
در انتهای کتاب، کتابنامه ذکر شده است. در پاورقیها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.