التحفة العزيزة در اصول فقه

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

التحفة العزيزة، اثر مهذب‌الدین احمد بن عبدالرضا بصری(قرن 12 ق.) کتابی است یک جلدی به زبان عربی با موضوع اصول فقه. نویسنده در این اثر به بیان مسائل اصول فقه اسلامی پرداخته است. این کتاب چاپ سنگی است.

‏التحفة العزيزة
التحفة العزيزة در اصول فقه
پدیدآورانبصري، احمد بن عبد الرضا (نويسنده)
عنوان‌های دیگرالتحفه العزيزه در اصول فقه
مکان نشرايران - قم
موضوعاصول فقه شيعه - قرن 12ق.
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‏BP‎‏ ‎‏158‎‏/‎‏88‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏6‎‏ت‎‏3*

ساختار

کتاب، دارای مقدمه و محتوای مطالب در پنج فصل و خاتمه است.

گزارش محتوا

نویسنده در ابتدای کتاب پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر خدا(ص) و خاندانش می‌نویسد: اما بعد گناهکاری که به بخشش پروردگارش امیدوار است و محتاج‌ترین مخلوقات به عفو و رضایت پروردگار، مشهور به مهذب، احمد بن عبدالرضا می‌گوید: این وجیزه که تحفة العزيزة نام دارد دربردارنده مباحث اصولی است؛ گویا صفیقلی خان در انتشار این اثر یار نویسنده بوده است و وی با عباراتی آهنگین درباره موضوع کتاب سخن می‌گوید و با عباراتی عجیب، صفیقلی خان را می‌ستاید. برای نمونه بخشی از متن مسجع او ارائه می‌شود: «هذه الوجیزه المساة بالتحفة العزیزة ... بحماء حمایة الملک المنان المسدد المؤید صفیقلی خان ابن معدل نهار التدابیر رستم خان، اللهم اطل عمره و اشدد ازره و الرفع قدره بالنبی رسول رب العالمین و عترته الطیبین الطاهرین صلوات‌الله‌علیه‌وعلیهم اجمعین.»[۱] او سپس با عبارت «و لما کان مثلی لا یخلو من قصور کالسهو و النسیان التمست من الاخوان ان یمنوا و اجرهم علی العفوّ المنّان، مرتبة علی مقدمة، و خمسة فراید و خاتمة» می‌نویسد که در غنای محتوایی مطالب کتاب، این کتاب از دوستانش هم کمک گرفته و این اثر را در یک مقدمه و پنج فریده و خاتمه نوشته است.[۲] وی در مقدمه، درباره فواید وجوب علم و فضل علم و عالم و متعلم صحبت می‌کند و از کتاب و سنت و عقل شواهدی بر این مطالب خودش ارائه می‌کند و سپس در فراید کتاب به بحث از سایر مباحث اصولی می‌پردازد.[۳]

خاتمه کتاب، درباره شرایط افتا آمده و در آن نوشته است: شرایط افتاء اجمالاً، عبارت است از بلوغ، عقل، مرد بودن، ایمان، عدالت، حلال‌زادگی، حریت و بینایی و کتابت علی الاقوی، حافظه قوی و اجتهاد در احکام شرعیه و اصول آنکه صرفاً با تحقق شناخت مقدمات سِتّ و اصول اربع و شناخت فتاوای علما و عدم مخالفت اجماع و عدم تجاوز او از یکی از دو امر معروف(که سابقاً بیان شده)، و نیروی الهی که خدای متعال به هرکدام از بندگانش اراده کند، می‌بخشد(که اصل هم همان نیروست که مجتهد به کمک آن می‌توان حکم فروع زا از اصول استخراج کند) و... حاصل می‌شود. اگر کسی متصف به چنین اوصافی بود، رجوع به او و قبول سخنش و حکمی که می‌کند، واجب است؛ زیرا امام(ع) این شخص را بر این منصب گماشته است. پس کسی که سخن او را نپذیرد و انکارش کند، گناه کرده است. به دلیل روایت شریفه «انظروا الی رجل منکم قد روی حدیثنا و عرف احکامنا فاجعلوه قاضیا فانی قد جعلته قاضیا فتحاکموا الیه» و در روایت دیگری گفته شده «فارضوا به حاکما فانی قد جعلته علیکم حاکما فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما بحکم الله استخف و علینا ردّ و الرادّ علینا راد علی الله و هو حد الشرک بالله عزوجل».[۴]

وی پس از ذکر این مطالب در خاتمه، به‌صورت مختصر، تتمه‌ای در امربه‌معروف ذکر کرده و آن را واجب کفایی می‌داند.[۵]

وضعیت کتاب

کتاب به‌صورت خطی بوده که چاپ سنگی شده است. فهارس فنی و فهرست مطالب ندارد. گاهی در حواشی چپ و راست یا پایین صفحات شاهد برخی عناوین اصلی هستیم.

پانویس

  1. متن کتاب، ص1-2
  2. ر.ک: همان، ص2
  3. ر.ک: همان
  4. ر.ک: خاتمه کتاب، ص66
  5. ر.ک: همان، ص66-67

منبع مقاله

متن و خاتمه کتاب.

وابسته‌ها