مفسران شیعه
مفسران شیعه، اثر محمد شفیعی، کتابی است یک جلدی به زبان فارسی با موضوع علوم قرآنی و تاریخ تشیع. نویسنده در این کتاب به بیان مباحث مربوط به قرآن با نگرش به تاریخ تشیع میپردازد و در فصل پایانی اثر، نام تفاسیر و مفسران شیعه را با توضیحی مختصر بهترتیب قرن (تا قرن چهاردهم هجری) ذکر مینماید.
مفسران شیعه | |
---|---|
پدیدآوران | شفیعی، محمد (نويسنده) |
ناشر | دانشگاه پهلوي |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1349ش, |
موضوع | تفاسير - کتاب شناسي مفسران شيعه - سرگذشت نامه |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 92/6 /ش7م7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب دارای مقدمه و محتوای مطالب در چهار مبحث است. مبحث اول، پنج فصل دارد؛ مبحث دوم، یازده فصل، مبحث سوم، پنج فصل و مبحث چهارم، چهارده فصل.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه کتاب، به نحوه آشنایی خودش با قرآن از دوران کودکی تا زمان پختگی میپردازد. وی مینویسد: «شبهاى ماه مبارک رمضان بود که به فرمان پدر به سرپرستى برادر بزرگترم در جلسه قرائت قرآن مسجد محله شرکت میکردم. سخن از کلام خدا بود و صداى قاریانى که با احاطه به دانش تجوید، به کار تلاوت کتاب آسمانى مشغول بودند. معلم قرائت مسجد محله که پیرمرد نورانى و روشندلى بود، به کودکان مکتب خود حروف «یرملون» را میآموخت و نحوه «ادغام» کلمات را یاد میداد. گوش من از خردسالى با روایت «حفص» و قرائت «عاصم» آشنا شد و اختلاف نظر قراء سبعه یک ماه تمام و پس از آن سالیان دراز مورد بحث و گفتگو بود. آن روزگار از قرآن صداى رساى قارى را میشناختم و راز بههم پیوستن حروفى را که «اخفاء» و «اظهار» و «ادغام» میآفرینند و حروف «غنه» که به اصطلاح معلم قرائت در«خیشوم» مىپیچید؛ همین و همین و دیگر هیچ.
سالها بعد در اندیشه شناسایى کلمات قرآن افتادم و معانى آیات را از بزرگتران خود مىپرسیدم. آنجا هم همه صحبت از «إنما» بود که «بهدرستی که» و «این است و جز این نیست» معنى میداد و لم و لما و لام امر و لاء نهى و باز گفتگو از «لن» بود که نفى ابد میگیرد و البته هنوز هم میکند. شناسایى خواص ظاهرى حروف و خصوصیات لفظى آنها جز آنکه مرا به علم صرف و نحو آشنا کند حاصلى نداشت و اگر هم گرهى از کار فروبسته محققان میگشود، آتش اختلاف اهل تسنن و گروه شیعه را در تفسیر ترکیب «إلى المرافق» دامن میزد؛ یعنى آنکه به اعتقاد گروه نخستین از کلمه «إلى»، معنى «معیت» استنباط میشود و در منطق جماعت دوم، «إلى» انتهائى است و چهبسیار سخنها درباره این استنباطها که عمر آدمى را مشغول داشته است. بعدها که در شمار کاوشگران صمیمى اسرار کلام خداوند درآمدم، دیگر کام تشنهام تنها از تفسیر ظاهرى واژههاى تازى قرآن سیراب نمیشد و تنها آهنگ نثر مسجع کلام خدا که در سورههاى آخر این کتاب بىنظیر و آسمانى جمعآورى شده است، خشنودم نمیساخت. در ماوراء معانى وضعى لغات قرآن و در پشت پرده کلام سحرآمیز این کتاب بزرگ دنبال گمشدهاى میگشتم و سالها این کاوشگرى دنبال میشد. مسائل بغرنج و پیچیدهاى در پیش چشمم سبز میشد تا بدانجا که دانستم خشک و ترى نیست، مگر اینکه به گفته قرآن در این کتاب مبین یافته نشود. سرنوشت اقوام گذشته که بر پیغمبران خدا ستم کردند و به عذاب الهى دچار گشتند، داستان موسى و آرزوهاى دیدار خداوند که سالها این چوپان بهپیغمبرىرسیده را، مشتاقانه به دامنه طور میکشید، داستان عاشقانه فرزند زیباچهره یعقوب سپیدموى، پیامبر خدا، سرگذشت معراج محمدى که از خانه امهانى شبانگاه به آسمانها رفته و با خداى خود سخن گفته است و خیلى نکتههاى خواندنى دیگر. مجموعه این داستانهاى کوتاه و بلند در کلامى موجز و مختصر و در سور و آیاتى که در مکه و مدینه در پشت جبهه جنگ هنگام نیایش پیغمبر در دامنه کوه حرا و پشت دیوارهاى شکسته عربستان و در گرماگرم هواى تبآلود حجاز بر گرامیترین پیغامآور خدا فروفرستاده شده است، به این کتاب جلال و شکوهى آسمانى مىبخشد، ولى هنوز در نظر من کتاب بود؛ النهایه کتابى بزرگ حاوى اندرزهاى زندگى و راهنمایى بزرگ و خوشبیان، براى ابلاغ مفهوم دعوت خدا.
کمکم جهان دانش بشرى گسترش یافت و علوم و فنون در پهنه گیتى پیشرفتهایى ارزشمند کرد و هم امروز که این کتاب به دست انتشار سپرده میشود، بشر گرد و غبار ماه را از دوش خود میتکاند و براى عمر سنگهاى آن کره ناشناخته شناسنامه چند میلیون سال صادر میکند.
تحقیق در این کتاب آسمانى، رنگ دیگرى به خود میگیرد و مؤمنان به شریعت اسلام را در راه تلاوت قرآن علاوه بر انتظار پاداش اخروى و درک ثواب، به دانستنیهاى عظیم و اعجابانگیز میرساند و آنان را در تحکیم مبانى ایمان واقعى به این کلام و کتاب بزرگ راهبرى میکند، معنى واقعى و لا رطب و لا يابس إلا في كتاب مبين (انعام: 59)، بهراستى درک میشود»[۱].
وی در مقدمه بهصورت مختصر، به ذکر و تفسیر لغوى چند آیه که به اقتضاى موقع علمى دنیاى حاضر ضرورت ذکر آن احساس میشود مىپردازد؛ در زمینه تکوین و خلقت گیتى و آفریدن کرات آسمانى و زمین و خصوصیت ستارگان و ماه و گردش زمین و...[۲].
در بخشی از کتاب (فصل چهاردهم از مبحث چهارم) که نویسنده در آن به معرفی مفسران شیعه در قرن چهاردهم اشاره کرده است، میخوانیم: «تحفة الخاقان (فارسى): مفسر، میرزا محمدباقر بن محمد لاهیجى است که این تفسیر را به نام فتحعلی شاه نوشته است. جلد اول در تفسیر قصص انبیاء از آدم تا خاتم که در آن آیات قرآن را پنج قسم کرده است:
- آیات قصص؛
- احکام؛
- معارف؛
- مواعظ؛
- وعید.
قسمت اول در 1230 تمام شده و بعد در 1232، «ائمه اثناعشر» را به آن الحاق نموده است. این نسخه نزد سید محمدتقى بن سید محمدرضا بن سید یوسف محمد حسینى خراسانى اصفهانى نجفى است؛ به نام تفسیر نواب هم معروف است. طرز این کتاب این است که در هر موضوع عده آیات آن را با ذکر سورهاى که آیه در آن است بیان داشته و پس از آن به ذکر یکیک از آیات و ترجمه فارسى آنها مبادرت نموده، یک یا چند خبر از معصومین نیز به فارسى نقل میکند.
آغاز این تفسیر چنین است:
بسمله حروف و کلمات ستایش و سپاس محض متکلمى است که از فرط محبت تصنیف کرد آیات محکمات کتاب وجود... نسخهاى که در کتابخانه مدرسه عالى سپهسالار به شماره 2020 ثبت است، به خط نسخ خوب نوشته شده.
جلد اول، مشتمل بر آیاتى است که راجع به انبیای عظام(ع) در قرآن است و از حضرت آدم شروع و آیات راجعه به هریک از انبیا را در کتابى به نام خود آن بزرگواران چون کتاب آدم، شیث، نوح و غیره جمع و تفسیر و ترجمه نموده است. آیات راجع به حضرت رسول(ص) و روایت و قضایاى تاریخى مربوط به ایشان را در آخر و پس از ختم این قسمت، آیات راجعه به امامت و اینکه زمین هیچگاه خالى از حجت نمیماند اشاره کرده است. در خاتمه کتاب نوشته است: به تاریخ مغرب روز دوشنبه هشتم ماه ربیعالثانى از شهریور سال 1230 ناقصه هجریه على يد مؤلفه أقل الأقلين الجاني محمدباقر مدعو بباقر لاهيجاني عفي عنه. کاتب نام خود را ننوشته و احتمال دارد خط خود مؤلف باشد.
نسخهاى هم به خط نسخ حاج باباى سمنانى در ماه رجب سال 1230 نوشته شده که داراى یک سرلوح و دو سرسوره مذهب میباشد. صفحات، مجدول به طلا و لاجورد و نسخه به شماره 13778 ثبت دفتر کتابخانه مجلس است»[۳].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در ابتدای اثر ذکر شده است.
محمد شفیعی در مقدمه از دکتر هوشنگ نهاوندى رئیس دانشگاه پهلوى [سابق] (دانشگاه شیراز کنونی) و اولین مشوق نویسنده در چاپ این کتاب، همکاران دانشگاهیاش (اعضاى شوراى انتشارات دانشگاه پهلوى)، آقاى عالمیان که غلطگیرى کتاب را در تهران بدون حضور مؤلف تعهد کرده و همچنین از دوستان شیرازیاش آقایان عبدالعلى عظیمى و رضا زرسنج که در تهیه فهرست کتاب کمک کردهاند، سپاسگزارى کرده است[۴].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.