تاریخ تفسیر قرآن کریم (بابایی)
تاریخ تفسیر قرآن کریم، اثر علیاکبر بابایی (معاصر)، کتابی است که به بررسی تاریخی تفسیر این کتاب آسمانی تا قرن سوم پرداخته است.
تاریخ تفسیر قرآن کریم | |
---|---|
پدیدآوران | بابایی، علیاکبر (نويسنده) |
ناشر | پژوهشگاه حوزه و دانشگاه |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1387ش, |
شابک | 978-964-7788-84-7 |
موضوع | تفاسير - تاريخ تفاسير - نقد و تفسير |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 92 /ب2ت2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
این کتاب بهعنوان منبع درسى براى دانشجویان رشتههای الهیات، گرایش «علوم قرآن و حدیث» در مقطع کارشناسى و کارشناسى ارشد و دیگر علاقهمندان به حوزه تفسیر و معارف قرآن تألیف شده است[۱].
ساختار
کتاب، شامل سخن ناشران، مقدمه و متن در سه بخش است.
گزارش محتوا
مقدمه حاوی معنای تفسیر و تأویل، باطن و تاریخ تفسیر قرآن، اهمیت و پیشینه بحث است.
تردیدى نیست که در عصر رسالت، تفسیر قرآن آغاز شده و نخستین مفسر قرآن کریم رسول خدا(ص) بوده است[۲]. نویسنده برای اثبات این مدعا دلایلی از قبیل تحلیل عقلی، وجود آیات و روایاتی در این زمینه آورده است. ایشان در بحث تحلیل عقلی میگوید: در قرآن کریم مطالبى ذکر شده که براى فهم آن و عمل به آن، به تفسیر و تبیین نیاز است؛ براى مثال، به برپاداشتن نماز فرمان داده شده، ولى کیفیت آن بیان نشده است؛ به دادن زکات ترغیب شده، ولى مقدار و چگونگى آن بیان نگردیده است؛ به فریضه حج اشاره شده، ولى مناسک آن تبیین نشده است و... پس باید پیامبر(ص) این نوع آیات را تفسیر کرده باشد[۳].
در پاسخ به سؤال «آیا در عصر رسول خدا، تنها ایشان عهدهدار تفسیر قرآن بودند، یا اینکه صحابه نیز از این فضیلت برخوردار بودند؟»، باید گفت: منابع نسبت به افرادی غیر از رسول خدا سکوت اختیار نمودهاند و روایاتى که بیان معنا و تفسیر آیات را از امیر مؤمنان على(ع) و سایر صحابه نقل میکند نیز قابل استدلال نیست؛ زیرا معلوم نیست که آن معنا را در عصر رسالت بیان کرده باشند و چهبسا ادب اقتضا میکرده که در عصر رسالت به احترام رسول خدا(ص)، از بیان آنچه از تفسیر قرآن که با تعلم از رسول خدا(ص) یا اجتهاد و تدبر به دست آوردهاند، سکوت کنند و با حضور آن حضرت در بین امت، به تفسیر قرآن نپردازند[۴]. دراینبین پیامبر نیز با استفاده از فهم عرفی، قرآن، تلقی از جبرئیل، وحی یا تعلیم قرآن، به تفسیر آیات شریفه قرآن میپرداخته است[۵].
پیامبر(ص) علاوه بر ذکر تفسیر آیات، به پرورش مفسرینی همچون حضرت علی(ع) نیز همت گماشته است. روایات شیعه و سنى دلالت دارد که رسول خدا(ص) همه معانى و معارف قرآن را به حضرت على(ع) آموخته است و آن حضرت نیز بدون کمترین خطا و اشتباهى همه آن معانى و معارف را دریافت کرده و حتى یک حرف از آن را فراموش نکرده است. روایاتى از قبیل «علي خازن علمي»، «علي عيبة علمي»، «أنا مدينة العلم و علي بابها»، «أنا مدينة الحكمة و علي بابها» که در کتابهای فریقین با سندهاى متعدد از رسول خدا(ص) نقل شده نیز مؤید، بلکه مؤکد این مدعاست[۶].
یکی از ویژگىهای تفسیر در عصر رسالت، حضور پیامبر اکرم(ص) در بین امت و امکان پرسش معناى آیات قرآن از آن حضرت است. این ویژگى موجب شده که در عصر رسالت، اجتهاد در تفسیر، یا نباشد و یا بسیار کمرنگ باشد... از ویژگیهای دیگر تفسیر در آن عصر که از آثار تفسیرى آن عصر نمایان میباشد، این است که غالباً در تفسیر آیات به توضیح معناى لغوى کلمات و بیان اجمالى معناى آیات اکتفا میشده و بیشتر تفسیرهاى آن عصر به شکل حدیث است[۷].
فصل دوم به تفسیر در عصر حضور امامان معصوم(ع) اختصاص یافته که در آن، طی سه بخش، مطالبی درباره مفسران عصر حضور، آثار تفسیرى عصر حضور و مآخذ، ویژگیها و تطورات تفسیر در عصر حضور بیان شده است.
امامان معصوم نیز از مفسران بشمار میروند. بر این مدعا شواهدی ارائه شده است:
- روایاتى که خبر میدهند امامان معصوم(ع) در معرفى خویش و بیان اوصاف و شئون خود، دانش تفسیر را از جمله دانشهایی که به آنان عطا شده، ذکر کرده و خود را از جمله مترجمان وحى الهى و کسانى که در تفسیر قرآن به آنان اعتماد میشود، معرفى کردهاند.
- روایات تفسیرى نقلشده از آن بزرگواران[۸].
- تفسیرهاى مأثور (نقلشده) از آنان را نیز یکى دیگر از شواهد مفسر بودن آنان میتوان دانست[۹].
نویسنده ائمه دوازدهگانه را به برگزیدگان مفسران نامگذاری کرده است و دلیل برگزیده بودن آنان را حکمت خدا و نصوص امامت، حدیث ثقلین و روایات صریح دانسته است[۱۰]. آنان در تفسیر قرآن نقش و وظیفههایی دارند که برخی از آنها چنین است:
- حفظ دانش و آثار تفسیرى رسول خدا(ص)؛
- تعلیم تفسیر و تعمیق و توسعه آن؛
- آموزش روش صحیح تفسیر؛
- هشدار به مفسران فاقد صلاحیت؛
- تحذیر از تفسیر به روشهای انحرافى؛
- تخطئه تفسیرها و برداشتهای نادرست از آیات؛
- نفى اسرائیلیات[۱۱].
ایشان در ادامه مباحث این بخش از کتاب، به مباحثی از قبیل مفسران صحابی، تابعین و بعد از تابعین پرداخته است.
نام شش صحابی (غیر از معصومین)، 38 تابعی و 157 بعد از تابعی در این مباحث آمده که متصف به وصف مفسر بودهاند.
نویسنده در پایان این مباحث چنین نتیجه میگیرد که:
- در تمام دوران عصر حضور (۱۱-۲۶۰ق)، تفسیر قرآن استمرار داشته و مفسرانى براى آن بودهاند.
- در تمام آن دوران، مفسرى برگزیده از جانب خدا که به همه معانى قرآن آگاه و در فهم و تفسیر آن مصون از خطا بوده، وجود داشته و در هیچ زمانى قرآن بدون چنین مفسرى نبوده است؛ هرچند زمینه استفاده و بهرهگیری از دانش چنین مفسرانى در برهههای مختلف آن دوران یکسان نبوده است.
- در آن دوران افزون بر مفسران برگزیده خدا، مفسران فراوان دیگرى نیز وجود داشتهاند که از نظر کمیت و کیفیت دانش تفسیر مختلف بودهاند. جمع زیادى از آنان کتاب تفسیرى داشتهاند و جمعى فاقد تألیف تفسیرى بودهاند.
- برخی از آنان صاحب تألیف و اثر و گروهی از آنان از اصحاب ائمه بشمار میروند.
- در بین مفسران عصر حضور، افرادى از شهرهاى مختلف مانند: مکه، مدینه، کوفه، بصره، یمن، قم، خراسان، سرخس، نیشابور، اهواز و سامرا دیده میشوند، ولى بیشتر مفسران آن عصر از شهر کوفه بودهاند[۱۲].
آثار تفسیرى عصر حضور، در سه عنوان «کتابهای موجود (26 تفسیر)»، «کتابهای مفقود (78 تفسیر)»، «روایات و آراى پراکنده در کتابهای تفسیرى»، شناسایى و بررسى شده است[۱۳]. نویسنده در پایان این بخش میگوید: از آنچه در بخش دوم (آثار تفسیرى عصر حضور) بیان شد، مطالب زیر را میتوان نتیجهگیری کرد:
- آثار تفسیرى مفقود عصر حضور بسیار بیشتر از آثار تفسیرى موجود آن عصر است.
- با توجه به اینکه در آثار تفسیرى آن عصر، عناوین «أحكام القرآن»، «معاني القرآن»، «غريب القرآن»، «إعراب القرآن» و مانند آن زیاد به چشم میخورد، میتوان حدس زد که در تفسیر آن عصر نیز گرایش فقهى و گرایش ادبى رایج بوده است.
- بیشتر آثار تفسیرى بهجامانده از عصر حضور، روایات نقلشده از پیامبر(ص) و اهل بیت آن حضرت (دوازده امام معصوم(ع)) و آراى نقلشده از صحابه، تابعین و مفسران بعد از تابعین است، ولى تفسیرهاى اجتهادى و ادبى نیز میان آن آثار وجود دارد.
- بیشتر کتابهای تفسیرى آن عصر، یکجلدی و از نظر اسلوب، گزینشى است؛ یعنى در آنها برخى آیات براى تفسیر گزینش شده و در بسیارى از آنها بیشتر آیات تفسیر نشده است.
- از تفسیرهاى موجود آن عصر تنها تفسیرى که میتوان گفت کامل است و تقریباً تفسیر تمام آیات را هرچند بهصورت ساده و مختصر در بر دارد، تفسیر مقاتل بن سلیمان میباشد.
- بیشتر آثار تفسیرى بهجامانده از آن عصر، سندى که به اصطلاح علم درایه صحیح یا موثق نامیده شود، ندارند[۱۴].
فصل پایانی کتاب به تفسیر در عصر غیبت صغرا اختصاص یافته است. نویسنده در ابتدا به ذکر مفسران این عصر[۱۵]، سپس به معرفی پنج تفسیر شیعه و دوازده تفسیر اهل سنت پرداخته است[۱۶].
از آنچه در معرفى و بررسى آثار تفسیرى بهجامانده از عصر غیبت صغرا بیان شده، نتایج زیر به دست میآید:
- کاملترین کتاب تفسیرى بهجامانده از آن عصر، از اهل تسنن، تفسیر طبرى (جامع البيان) و از شیعه، تفسیر قمى است که هردو اجتهادى - رواییاند و تفسیر تمام سورههای قرآن را در بر دارند، ولى دو تفاوت اساسى بین آن دو وجود دارد.
- از تفسیرهاى روایى محض بهجامانده از آن عصر که جامعیت بیشترى دارند و شایان توجه بیشترى هستند در میان اهل تسنن، «تفسير القرآن العظيم» ابن ابىحاتم رازى و در میان شیعه، «تفسير العياشي» است که هر دو روایى محضند.
- تفسیرهاى ادبى متعددى از آن عصر بهجامانده است که برخى موضوعى و برخى ترتیبیاند و هرکدام از جهتى قابل استفاده هستند، ولى جامعترین آنها، «معاني القرآن و إعرابه» زجاج است که تمام سورههای قرآن را در بر دارد و معنا و اعراب بیشتر واژهها و آیات قرآن را بیان کرده است.
- از تفسیرهایى که در آن عصر در تفسیر آیات فضائل اهل بیت پیامبر(ع) تألیف شده و اکنون موجود است، یکى تفسیر فرات کوفى و دیگرى تفسیر الحبرى است که درباره آیات مربوط به فضائل اهلبیت(ع)، روایات و آثارى را گرد آوردهاند و منبع مفیدى براى آگاهى به روایات تفسیرى آیات فضائل میباشند.
- در عصر غیبت صغرا تفسیر اجتهادى نسبتاً جامع (مانند جامع التأويل) نیز تألیف شده است، ولى خود آن تفسیر منتشر نشده و در دسترس نیست؛ فقط آرایى از مؤلف آن (ابومسلم اصفهانى) گردآورى و بررسى شده است. تفسیر ابن وهب منتشر شده، ولى اجتهادى ساده و بیان معنا بدون مستند است.
- تفسير القرآن العظيم تسترى - یکى از آثار تفسیرى آن عصر - را از مهمترین تفسیرهاى اشارى بشمار آوردهاند، ولى آن تفسیر عرفانى و اشارى محض نیست، بلکه اثرى، اشارى و یا به تعبیر دیگر، ظاهرى - باطنى است. مؤلف آن را نیز در شمار مفسران شیعه آوردهاند، ولى محتواى آن نشان میدهد که مؤلف آن شیعه نبوده است[۱۷].
نویسنده در ادامه مباحث این بخش به 91 اثر تفسیری مفقودشده و ویژگیها و تحولات تفسیر در این عصر پرداخته است[۱۸].
وضعیت کتاب
فهرست محتویات در ابتدا و منابع و مآخذ در انتهای کتاب آمده است.
پاورقیهای پرتعداد کتاب به مستندسازی مطالب و توضیح بسیاری از مباحث کتاب اختصاص یافته است.
پانویس
- ↑ ر.ک: سخن ناشران، ص1
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص23
- ↑ ر.ک: همان، ص17
- ↑ ر.ک: همان، ص24
- ↑ ر.ک: همان، ص25-29
- ↑ ر.ک: همان، ص39
- ↑ ر.ک: همان، ص46
- ↑ ر.ک: همان، ص56
- ↑ ر.ک: همان، ص58
- ↑ ر.ک: همان، ص58-61
- ↑ ر.ک: همان، ص95-112
- ↑ ر.ک: همان، ص259-261
- ↑ ر.ک: همان، ص263
- ↑ ر.ک: همان، ص398-399
- ↑ ر.ک: همان، ص444
- ↑ ر.ک: همان، 464-485
- ↑ ر.ک: همان، ص516-518
- ↑ ر.ک: همان، ص519-529
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.