تفسير ابن باديس
تفسير ابن باديس، اثری است در حوزه تفسیر قرآن از عبدالحمید بن محمد بن مصطفی بن بادیس قسنطینی (متوفی 1359ق)، معروف به ابن بادیس، به زبان عربی که در آن برخی از آیات از برخی سور قرآن تفسیر شده است.
تفسير ابن باديس | |
---|---|
پدیدآوران | ابن باديس، عبد الحميد (نويسنده) |
ناشر | المکتبة العصرية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | مجلد1: 2006م , 1426ق, |
موضوع | تفاسير اهل سنت - قرن 14
تفسير آيات وعظ - جنبههاي قرآني |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 102 /الف2ت7 |
ساختار
کتاب از دو مقدمه و تفسیر آیاتی از شانزده سوره قرآن تشکیل شده است.
نویسنده ذیل آیات معمولاً شأن نزول، تجزیه، ترکیب مفردات آیات، شرح و توضیح معانی آنها و آیات و روایات مرتبط با آنها را ذکر کرده است.
ایشان در تفسیر آیات، ابتدا به آیات قرآن، سپس به کلام رسول خدا، صحابه و تابعین مراجعه کرده است[۱] و معانی لغوی و شرعی لغات قرآن را بیان کرده و در صورت اختلاف بین این دو (معنای لغوی و شرعی)، معنای شرعی را در اولویت قرار داده است. ابن بادیس از تفاسیری چون تفسیر طبری، کشاف، ابوحیان اندلسی و تفسیر رازی بهره برده است[۲].
گزارش محتوا
محقق که متأسفانه نام او مشخص نیست، مقدمهای بر کتاب افزوده که در آن به اهمیت این تفسیر و شیوه تصحیح خود اشاره کرده، سپس به شرح زندگی ابن بادیس پرداخته است[۳].
ابن بادیس در مقدمه، بعد از حمد و ثنای خداوند و رسولش به روش کار خویش و منابع مورد استفاده اشاره نموده است[۴].
نویسنده، در این تفسیر یک جلدی به تفسیر برخی از آیات از برخی سورهها اکتفا نموده است؛ سورههایی چون مائده، یوسف، نحل، اسراء، مریم، طه، انبیاء، حج، مؤمنون، نور، فرقان، نمل، یس، ذاریات، فلق و ناس.
عبدالحمید بن بادیس، یکی از بزرگترین شخصیتهای دینی اصلاحطلب معاصر در الجزایر و در سطح جهان عرب و جهان اسلام بشمار میآید[۵]. اندیشههای او درباره احیا و اصلاح فکر دینی و چگونگی سامان بخشیدن به اوضاع نابسامان مسلمانان در دوران معاصر، در تفسیر قرآن او نیز به چشم میخورد.
تفسیر قرآن او، برجستهترین اثرش بود. او تلاش خود را با ارائه نگرشی نو از قرآن آغاز کرد. به عقیده او دیدگاهی که اسلام را بر ضد عقل معرفی میکند، با استفاده از خرافات، بر سر راه اصلاحطلبانه این دین مانعتراشی میکند. هدف او در تفسیر قرآن مقابله با چنین دیدگاهی است. او بهخصوص تفاسیری را که تنها بر جنبه لغوی و نحوی قرآن یا تفسیر جزئیات (همچون جنس عصای موسی، یا شکل سگ اصحاب کهف) تکیه میکردند، تفاسیری ناقص تلقی میکرد. قرآن که سخن پروردگار با مردم است، به عقیده ابن بادیس، در حیات فردی، اجتماعی و سیاسی راهگشا و علاجی برای آفتهای زندگی انسانهاست. به همین علت تفسیری را ارائه داد که اثبات همخانواده بودن دین و زندگی اجتماعی و سیاسی تلقی میشد. وی هر آنچه را برخلاف مسیر قرآن و سنت بود، بدعتی میدانست که گریبانگیر مسلمانان شده است؛ چراکه قرآن خود شفای همه دردها و چراغی روشنگر است. او مقصر اصلی ناکامی مسلمانان در عصر حاضر را جهل، اسراف، ظلم، فساد و کفر مسلمانان به نعمتهای خداوند تعریف میکرد و میگفت: «تمام بلاهای نازل بر سر ما از این ورودیهاست»[۶].
بر این اساس یکی از راههایی که ابن بادیس در تفسیر خویش پیش گرفته، راه تحذیر در مقابل اسرائیلیات است؛ بدین صورت که نسبت به احادیث ساختگی راه هشدار پیش کشیده است؛ مثلاً ایشان در مقام مبارزه با ورود احادیث ساختگی به حوزه تفسیر مینویسد: در عظمت سلطنت سلیمان روایتهای زیادی وارد شده که بسیاری از آنها سهمی از صحت ندارند و بیشترشان جعلی و ساختگی هستند که کتب تفسیری را پر کردهاند. همانند روایاتی که از کعبالاحبار و وهب بن منبه رسیدهاند که قلمرو سلطنت سلیمان را تمام زمین میدانند؛ بااینحال «سبا» که خود سرزمینی عظیم بود، از نگاه سلیمان پنهان ماند. وی معتقد است محتوای این روایات نشاندهنده ساختگی بودن آنها است که باید از آنها دوری کرد. ابن بادیس این توضیح را برای تحذیر و هشدار به مفسران میدهد که بیمحابا روایات ساختگی را - که دارای تهافت هستند - وارد تفسیر نکنند[۷].
بهرهگیری از لغت در حوزه واژهشناسی از شیوههای مهمی است که ابن بادیس در تفسیر خویش بهکرات از آن استفاده برده است.
ابن بادیس، اهتمام فوقالعادهای به لغت داشته است. وی از مفسرانی است که تلاش فراوانی کرده است تا مفردات قرآن را شرح دهد. بهرهگیری از لغت در تفسیر ابن بادیس فراوان است؛ از جمله در تفسیر وَ جَعَلْنَا اَللّيلَ وَ اَلنَّهٰارَ آيتَينِ فَمَحَوْنٰا آيةَ اَللَّيلِ (اسراء: 12)، به توضیح مفردات این آیه پرداخته و با مراجعه به دانش لغت در ترجمان واژگان این آیه چنین گفته است: «جعلنا الليل... جعل الشيء»؛ یعنی چیزی را در حالتی خاص و تعریفشده نهادن. آیتین از «الآية» گرفته شده که به معنای نماد و نشانه و دلالتکننده و هدایتگر است. فمحونا نیز از «المحو» گرفته شده که به معنای زایل شدن و از بین رفتن است...[۸].
یکی دیگر از ویژگیهای این تفسیر، استناد ابن بادیس به شعر در حوزه واژهشناسی است. برخی از مفسران همچون ابن بادیس در استناد به اشعار عربی برای فهم آیات الهی نیز همانند لغت بسیار شرح صدر به خرج دادهاند. اسناد به شعر در تفسیر گرچه موضوعی اختلافی است و پارهای از مفسران آن را برنمیتابند، ولی در تفسیر غرب اسلامی جایگاه بلند و تثبیتشدهای دارد. ابن بادیس در توضیح «الأوّابون» در آیه فَإِنَّهُ كٰانَ لِلْأَوّٰابِينَ غَفُوراً (اسراء: 25)، بر این است که «اوّابین» کسانی هستند که بهسوی خداوند برمیگردند. به اعتقاد او «الأوبة» در ادبیات عرب به معنای بازگشت است. وی برای اثبات این معنا به شعری از عبید استناد میکند:
قال عبيد: و كل ذي غيبة يؤوب و غائب الموت لا يؤوب (هر غایبی برمیگردد؛ غائبشده (بهوسیله) مرگ برنمیگردد)[۹].
وضعیت کتاب
محقق، مبنای کار خود را بر کتب شیخ محمد البانی (متوفی ۱۴۲۰ق) قرار داده و منابع حدیثی مورد استفاده نویسنده را با ذکر نام کتاب، باب و شماره حدیث برای دستیابی راحتتر ذکر نموده است. ایشان در ذکر رموز، بدون تصرف در آن مثل مصادر اصلی آورده است. وی در ذکر نام کتب، گاه به نام غیر مشهور آن اشاره نموده است؛ همچون صحیح سنن نسایی، صحیح سنن ابیداود. هدف او از این انتخاب، تفکیک کتب صحیح از ضعیف بوده است[۱۰]. فهرست روایات و محتویات در انتهای کتاب آمده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- مالکی، محمد؛ ابراهیمی، منار، «اندیشه سیاسی متفکران مسلمان»، زیر نظر علیاکبر علیخانی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول، 1390ش.
- شفیعی، علی، «روششناسی تفسیر در مغرب اسلامی»، پژوهش و حوزه، بهار 1387، شماره 33، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، به آدرس:
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/359727