مسائل مهمة حول رؤیة الهلال
مسائل مهمة حول رؤیة الهلال تأليف آيتاللّه ناصر مكارم شيرازى و به زبان عربى مىباشد كه به بررسى جوانب مختلف و ادله مبحث رؤيت هلال پرداخته است. انگيزه مؤلف كه كتاب را طبق درخواست برخى از طلاّب و فضلاى حوزه به رشته تحرير درآوردهاند، حل معضل رؤيت هلال ماه شوال مىباشد كه موجبات اختلافهاى ناروا را بين امت اسلامى على الخصوص شیعیان فراهم آورده است.
مسائل مهمه حول رؤیه الهلال | |
---|---|
پدیدآوران | مکارم شیرازی، ناصر (نویسنده) |
ناشر | مدرسة الإمام علي بن أبيطالب علیهالسلام |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1426 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 964-8139-60-1 |
موضوع | ماه - رؤیت (فقه) |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 188/13 /م7 چ9043 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
مؤلف، ضمن بررسى ادله و راههاى ممكن براى رؤيت هلال پيشنهادهاى سازندهاى را مطرح نموده است.
گزارش محتوا
مقدمه كتاب در واقع بيان انگيزه تأليف است؛ ايشان ضمن توضيح مشكلاتى كه به واسطه اختلاف نظر در مبحث رؤيت هلال بين افراد جامعه اسلامى و حتى خانوادهها به وجود آورده، وحدت را از اصول اساسى دينى ما برشمرده است.
ايشان مىفرمايند: چگونه در يك روز جمعى به نماز عيد ايستاده و در قنوتش مىخوانند... جعلته للمسلمين عيدا؛ يعنى امروز را تو براى مسلمين عيد مقرر نمودهاى، در حالى كه معلوم نيست منظور از مسلمين چه كسانى هستند، زيرا عده ديگرى در گوشهاى مشغول خواندن دعاى ماه مبارک رمضان هستند.
ايشان در مرحله بعدى شوراى استهلال را به عنوان راهكارى براى حل معضل رؤيت هلال مورد بررسى قرار دادهاند كه با جمع شدن عدهاى از نمايندگان علما مىتوان به رأى واحدى دست پيدا كرد. با اينكه رؤيت هلال از موضوعات بوده و تشخيص آن به عهده خود مكلّفين است و مراجع و فقهاى عظام وظيفهاى در اين زمينه ندارند ولى از آنجايى كه مردم به بزرگان خود اعتماد كامل دارند عادتا در چنين مواردى به مراجع خود پناه مىبرند. براى حل اين اشكال كه ممكن است بيّنه يكى از نمايندگان بر رؤيت هلال دلالت كند و در مقابل عده ديگرى به عدم آن حكم نمايند، مؤلف بحث اكثريت را پيش كشيده، مىفرمايند: رأى اكثريت مشكل را حل مىكند.
ابزار رؤيت
بحث بعدى در مورد ابزار رؤيت هلال است؛ يعنى اينكه آيا مىتوان از تلسكوب و امثال ذلك براى رؤيت هلال كمك گرفت يا نه؟ مؤلف مىفرمايد: با اينكه برخى از مراجع به چنين مطلبى فتوا دادهاند، ما روايات بسيارى در وسائل الشيعه داريم كه تعدادشان به بيش از سى روايت مىرسد و همگى دلالت دارند بر اينكه رؤيت فقط با چشم عادّى حجت بوده و چيز ديگر ملاك نمىباشد؛ مثل«إذا رأيت الهلال فصم و إذا رأيته فأفطر» يا «صم للرؤية و أفطر للرؤية»، كما اينكه فقها در تمام ابواب فقه اطلاقات را منصرف به افراد متعارفه مىدانند نه افراد نادره؛ مانند آنچه در باب وضو در مورد مقدار لازم براى شستن صورت گفتهاند كه با دست متعارف مراد است يا در مقدار كرّ مقدار سه وجب و نيم طول و عرض و عمق را با دست افراد معمولى حساب كردهاند و نمونههاى ديگرى از حد ترخص، زوال عين نجاست و استهلاك نجاست و... پس از اين نمونههاى متعدد به دست مىآيد كه در رؤيت هلال نيز مراد، رؤيت با چشم متعارف و عادّى است و اين ممكن نيست كه بگوييم در همه ابواب، اطلاقات به فرد متعارف منصرف مىشوند غير از رؤيت كه مراد فرد خاصى مىباشد. ايشان اشارهاى نيز به ادله قائلين به لزوم رؤيت با تلسكوپ دارند كه گفتهاند چنين رؤيتى باعث مىشود تا مشكلى در شبهاى قدر به وجود نيايد و عيد نيز به طور دقيق در زمان واقعىاش باشد؛ جواب ايشان اين است كه پس با اين حساب مىتوان گفت از زمان پيامبر(ص) تا به امروز به دليل نبودن وسايل پيشرفته براى استهلال، مردم هيچ وقت نه شبهاى قدر را درك كردهاند و نه نماز عيد به موقع خواندهاند در حالى كه خود آنها هم سابقا ديده بودند كه چه بسا روز اول ماه رمضان متوجه مىشوند كه هلال نشانگر روز دوم است يا در روز عيد فطر معلوم مىشد امروز، دوم شوال است پس بايد بگوييم همه عبادات و اعمال با مشكل مواجه شده است در حالى كه ملاك در آغاز و انجام ماه مبارک رمضان واقعيّت وجود هلال نبوده بلكه قابل رؤيت بودنش ملاك است.
در بحث امارات علم اصول نيز نظير اين بحث را داريم كه تكليف مكلف تطابق عمل با واقع نيست بلكه اماره و ملاك داشتن عمل، مراد است.
شرطيت وحدت افق
آيا وحدت افق بين دو شهر شرط است يا خير؟ دو نظريه وجود دارد: عدهاى مانند صاحب عروه گفتهاند مشترك بودن افق شرط است؛ يعنى فقط شهرهاى نزديك به هم مىتوانند با رؤيت هلال در يكى، ديگرى نيز به همان عمل كند لكن عدهاى اين را نپذيرفته و معتقدند با رؤيت هلال در منطقهاى از عالم براى ديگران نيز ثابت مىگردد؛ فقط مشترك بودن قسمتى از شبشان كفايت مىكند. مؤلف در اينجا بحثى نجومى مطرح مىكند تا ضابطه اين نظريات مشخص شود. ايشان تكوّن و تولد هلال را مرتبط با سه كره شمس، قمر و زمين مىداند و بعضى از اين نظريات را طبق مسطح بودن زمين صحيح مىداند و با توجه به كروى بودنش اين آرا زير سؤال مىباشد. رواياتى هم در اين زمينه از اهلبيت عليهمالسلام رسيده است كه از آن جمله روايت هشام بن حكم از امام صادق(ع) مىباشد: «إنه قال صام تسعة و عشرين قال إن كانت له بيّنة عادلة على أهل مصر أنهم صاموا ثلاثين على رؤيته قضى يوما» قائلين به رؤيت هلال در هر نقطهاى از نقاط عالم به اين روايت استناد كردهاند كما اينكه به بعضى از روايات ديگر هم استناد نمودهاند و مؤلف در كتاب آنها را ذكر نموده است. ايشان با بحثى منطقى و اشاره به مقدمات حكمت، اطلاق اين روايات را مورد مناقشه قرار مىدهند و نهايتا به اين نتيجه مىرسند كه همان طورى كه مشهور به آن معتقد شدهاند و ادله قوى نيز بر آن دلالت دارند، اتحاد افق در رؤيت هلال شرط است و اگر منظور از اين حكم ايجاد وحدت بين مسلمين باشد بايد گفت اين امر فقط در جاهايى كه اتحاد افق دارند ممكن مىباشد و نه در همه جاها و مسلمانانى كه در يك نيمه از كره خاکى زندگى مىكنند مىتوانند همگى عيد واحدى داشته و به مسئله مهم وحدت نيز برسند.