انتقام یا انقلاب کوفه
انتقام يا انقلاب كوفه، نوشته محمدحسن محمدى، كتابى است كه به تبيين نهضت مختار ثقفى پرداخته و با ديدى انتقادى گزارشات منابع تاريخى و اخبار مربوط به او را مورد ارزيابى قرار داده است.
انتقام يا انقلاب کوفه | |
---|---|
پدیدآوران | محمدی، محمدحسن (نویسنده) |
ناشر | معارف اسلامی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1390 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | امویان - تاریخ - جنبشها و قیامها
شیعه - تاریخ - قرن 1ق. مختار بن ابیعبیده، 1 - 67ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 38/5 /م3الف8 |
ساختار
كتاب در يك مقدمه و پنج بخش تدوين شده كه هريك از بخشها خود مشتمل بر عناوين متعددى است.
نویسنده اگرچه در نگارش اثر از منابع مهم تاريخى و روايى استفاده كرده، اما در بخشهايى از كتاب به هيچ منبعى اشاره نكرده است و اين از پژوهشى بودن كتاب مىكاهد.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه كتاب، از قيام مختار بن ابوعبيده ثقفى، بهعنوان نهضتى مقدس و بزرگترين ثوره و انقلابهاى مذهبى، كه هدف آن احياى عدل و داد و گسترش حكومت حقه الهى و برانداختن ريشه ستمگران و بيدادگران، بوده است، ياد مىكند.[۱]
وى در تبيين ضرورت نگارش اثر مىنويسد: «تاكنون درباره انقلاب و نهضت «مختار» كتابهاى زيادى نوشته شده است. ممكن است تصور شود كه در اين باره، آنچه گفتنى است گفته شده، ولى يك نظر اجمالى به محتويات اين كتاب، اين تصور را در هم مىريزد و زيروزبر مىكند؛ زيرا برخورد نویسنده با وقايعى كه جزءبهجزء آن متكى بر اسناد مهم تاريخ است، از ديدگاه تازهاى شروع مىشود و در هر فصل نكتههاى تازهاى از قيام دلاورانه مختار و واقعه شورانگيز كوفه را بر خواننده مكشوف مىسازد».[۲]
نویسنده، متن اثر را به شيوه داستانوار و با تشريح دورنمايى از قيام مختار آغاز كرده است.[۳]پس از آن به توضيح نهضت مختار و اهداف آن مىپردازد كه به ترتيب بخشهاى كتاب بهاختصار گزارش مىشود:
- مختار بن ابوعبيده ثقفى، از چهرههاى درخشان عرب و قهرمانان بزرگ اسلام است كه در زمان حكومت اموىها، نقش بزرگى در حوادث سياسى و زندگانى دينى و اجتماعى ايفا كرده است. پدر وى از فرماندهان بزرگ اسلام و مادرش از زنان قهرمان و پارساى عرب بوده است.
- نویسنده سپس گفتارى را به نقل از تذكره ابن جوزى مىآورد كه در آن مختار پيشنهاد تسليم امام حسن مجتبى(ع) به معاويه را به سعد بن مسعود مىدهد. وى سپس به بررسى سند اين گفتار پرداخته و آن را ضعيف دانسته و نيز تصريح مىكند كه بر فرض پذيرش اين روايت، معناى آن بدانگونه كه مخالفان پنداشتهاند نيست، بلكه به قول شيخ عبدالجليل رازى، پيشنهاد مختار به ابن مسعود يك عمل احتياطى و زيركانه و به جهت اطمينان يافتن از وفادارى ابن مسعود نسبت به امام بوده است.[۴]
- در ادامه اين بخش، محبّ اهلبيت(ع) بودن مختار، مأموريت مختار از سوى مسلم، زندانى و آزاد شدن مختار و ساير حوادث تا هنگام ورود مختار به كوفه مورد بررسى قرار گرفته است.
- بخش دوم كتاب اختصاص به قيام توابين به رياست سليمان بن صرد خزاعى دارد. چگونگى شكلگيرى اين نهضت و دلائل عدم همكارى مختار با سليمان، نبرد سپاه توابين با شرحبيل، شهادت سليمان بن صرد و شكست توابين، از ديگر مباحث مطرحشده در اين بخش است. اگرچه سپاه توابين شكست خورد، اما زمينه پيروزى و موفقيت قيام مختار را پىريزى كرد.[۵]
- اين بخش با شرح دستگيرى مجدد مختار آغاز شده است. عبدالله بن يزيد به استاندار كوفه نامه نوشت كه مختار را با شروطى آزاد كند. مختار به محض آزاد شدن، نهضتش را آغاز نمود. ديرى نپاييد كه با استقبال گرم جمعيت شیعیان روبهرو شد و مردم داغديده دستهدسته به حضور او مىرفتند و دست بيعت در دست او مىنهادند و پشتيبانى بىدريغ خود را از او اعلان میكردند. ابراهيم اشتر نيز بعدها با مختار بيعت نمود و با پيوستن او و قبيلهاش به سپاه انقلاب، نهضت «مختار» آمادگى بيشتر پيدا كرد و پا به مرحله عمل گذاشت. شرح تسلط مختار بر كوفه و تبديل كاخ استاندارى به كاخ حكومت و فرامين حكومتى مختار در ادامه اين بخش آمده است.[۶]
- چهارمين بخش كتاب با عنوان «انتقام» و با ذكر فرازى از خطبه امام حسین(ع) در روز عاشورا آغاز شده است. پس از به حكومت رسيدن مختار آشوبهايى رخ داد، اما مختار پس از سركوبى آشوبگران به عبدالله بن كامل شاكرى دستور داد همه دروازههاى شهر را ببندد تا هيچيك از قاتلين شهداى كربلا نتوانند فرار كنند و به تعقيب آنها بپردازد. عبدالله بن اسد و نافع بن مالك، اولين افرادى بودند كه به مجازات رسيدند. پس از آن سرنوشت ديگر قاتلين شهداى كربلا، ذكر و به كشته شدن عبيدالله بن زياد ختم شده است. مجموع كسانى كه به دست مختار به كيفر رسيدند به عقيده علامه مجلسى هيجده هزار نفر بودند، ولى تاريخ روضة الصفا پا را فراتر نهاده و مىگويد: غير از آنهايى كه در صحنههاى جنگ كشته شدند، 48560 تن به دست مختار به كيفر رسيدند.[۷]
- مؤلف در آخرين بخش كتاب به بررسى شخصيت مختار از ديدگاه اخبار پرداخته است. درباره قيام مختار و هدف او، روايات متعارض نقل شده و در نتيجه شخصيت او را زير پرده ابهام قرار داده است. تناقض اين روايات بهحدى عجيب است كه برخى از دانشمندان متحير مانده و نتوانستهاند يك سلسله از آنها را بر ديگرى ترجيح دهند و رأى قاطعانه درباره شخصيت مختار اظهار كنند. ناگزير توقف كردهاند.[۸]نویسنده ابتدا سلسله اخبارى را كه در مدح مختار وارد شده، ذكر كرده و سپس به تجزيه و تحليل اخبار ذمّ پرداخته است. وى در انتها چنين نتيجهگيرى مىكند كه نبايد ظهور اين روايتها را كه بهمنظور تقيه گفته شده پذيرفت و نسبت به بزرگمردى كه خدمت بزرگى به اهلبيت(ع) كرده است بدبين شد.[۹]
- كيسانيه، كسانى بودند كه به امامت «محمد حنفيه» قائل بودند. نویسنده به جهت تأثيرات محمد حنفيه در قيام مختار و نيز بدين جهت كه گروه ديگرى بنيانگذار اين مذهب را مختار ثقفى دانستهاند، به طرح اين موضوع پرداخته است.[۱۰]نویسنده پس از بررسى اين مباحث مىنويسد: «اگر ما به كتب اخبار و تاريخ با ديده انصاف بنگريم، خواهيم ديد كه مختار، نه بنيانگذار مذهب كيسانيه است نه ارتباطى با آن مذهب داشته است.[۱۱]
نویسنده در ادامه، به تجليل علامه امينى، سيدبن طاووس، مقدس اردبيلى و ديگر علماى شيعى از مختار اشاره كرده.[۱۲]و كتاب را با نقل پايان كار مختار به نقل از «مروج الذهب» مسعودى و تاريخ يعقوبى به آخر رسانده است. به گفته مسعودى لشكريان مصعب، جسد مختار را پس از شهادت قطعهقطعه كردند و جنايات فراوانى در حق طرفداران وفادار وى و شیعیان كوفه و زنان مختار روا داشتند.[۱۳]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب و منابع كتاب در انتهاى آن آمده است. آدرس مطالب، متن عبارات و يا ترجمه آنها در پاورقى صفحات ذكر شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.