ابن ملقن، عمر بن علی
ابن مُلَقَّن، ابوحفص سراجالدين عمر بن على بن احمد بن محمد ابن عبدالله انصارى، فقيه، محدث و رجالى شافعى مصرى بود.
نام | ابنملقن، عمر بن علی |
---|---|
نامهای دیگر | ابنملقن، ابوحفص سراجالدین عمر بن علی
مصری، ابیحفص عمر |
نام پدر | |
متولد | 1323 م |
محل تولد | |
رحلت | 804 ق یا 1401 م |
اساتید | |
برخی آثار | طبقات الأولیاء |
کد مؤلف | AUTHORCODE02391AUTHORCODE |
تولد
ابن ملقن در 22 ربيعالاول 723ق/ 31 مارس 1323م به دنيا آمد. وى به نسبت تبحر پدرش در نحو، خود را ابن نحوى مىخواند و در يمن نيز به همین كنيه شهرت يافت. در كودكى پدر خود را از دست داد. پدرش كه اندلسى الاصل بود، قبل از فوت، او را به یکى از دوستان خود به نام شرفالدين عيسى مغربى كه یکى از صلحاى مغرب بود و در مسجد ابن طولون به كار تلقين قرآن (تدريس قرآن به نوآموزان) اشتغال داشت، سپرد. عيسى بعد از مرگ پدر عمر، با مادر او ازدواج كرد و به همین سبب عمر به ابن ملقن معروف شد، اما او خود از اشتهار به این كنيه خشنود نبود.
اساتید
او ابتدا قرآن و سپس عمدة الاحكام مقدسى را از عيسى آموخت و آنها را حفظ كرد. آنگاه با راهنمايى همو كه خود مالكى بود، بر مذهب مالك بار آمد؛ ولى با اشاره ابن جماعه، یکى از ياران پدرش، عيسى کتاب «منهاج الطالبين محيىالدين نووى»، در فقه شافعى را نيز به او آموخت.
ابن ملقن علاوه بر عيسى مغربى، فقه را از مشاهير شافعى، مانند تقىالدين سبک ى، جمالالدين اسنوى و عزالدين ابن جماعه؛ ادب عربى را از ابوحيان غرناطى، جمالالدين ابن هشام، شمسالدين ابن صائغ؛ قرائت را از برهان الدين رشيدى و حديث را از ابوالفتح ابن سيدالناس، قطبالدين حلبى و ديگران فرا گرفت. آنگاه ملازمت زينالدين رحبى و علاءالدين مغلطاى را اختيار كرد، تا اينكه در 770قبه منظور اخذ حديث، به دمشق سفر كرد و درآنجا از شاگردان فخرالدين ابنبخارى، مانند ابن امیله و جز او تحصيل علم كرد. در قاهره و دمشق از مزّى و شمسالدين عسقلانى و عدهاى ديگر از علماى زمان خود اجازه روايت كسب نمود.
منصب مهم و قابل ذكرى كه به وى محول شده باشد در زندگیش ديده نمىشود، جز آنكه در برههاى سمت نيابت حاكم شرع را داشته و چندى بعد خواهان استقلال شده است. سيف الدين برقوق در نظر داشت او را به جاى بدرالدين ابن ابى البقاء در منصب قضاى قاهره بگمارد، ولى ابن ابى البقاء از این موضوع آگاه شد و توطئهاى ترتيب داد كه سبب شد ابن ملقن مورد خشم برقوق واقع شود. البته به وساطت عدهاى از علما، وى مورد بخشش سلطان قرار گرفت و در سمت نيابت باقى ماند، ولى بعد از مدتى از این شغل كناره گرفت و به تدريس اكتفا كرد.
وى کتابخانهاى تشكيل داد و در آنجا کتابهاى مهم و با ارزش متعلق به خود و اوقاف مدارس به خصوص مدرسه فاضليه را گردآورد. متأسفانه این کتابخانه با بسيارى از يادداشتهاى خود او، در اواخر عمرش دچار آتشسوزى شد و اكثر آنها از بين رفت. وى بعد از این واقعه دچار اندوه بزرگى شد و فراموشى بر او مستولى گرديد.
وفات
وى سرانجام در 6 ربيعالاول 804ق/ 14 اكتبر 1401م، در قاهره وفات يافت.
آثار
شمار تأليفاتش را در حدود 300 نوشتهاند، اما اكثر آثارش مستخرج از كتب ساير نویسندگان و شرح و تلخيص آثار آنان است. برخى از این آثار به شكل جزوههایى است كه از حدود 6 -7 صفحه تجاوز نمىكند و به طورى كه خود مىگوید، این تلخيص به منظور حفظ كردن به عمل آمده است. برخى گفتهاند او در آثارش چندان تحقيق و تدقيق نداشتهاست.
آثار چاپى:
- طبقات الاولياء؛
- الكلام على سنّة الجمعة قبلها و بعدها؛
- مختصر البدر المنير في تخريج احاديث الشرح الكبير يا احاديث تتعّلق باحكام مختلفة المراتب؛
آثار خطى
- الاعلام بفوائد عمدة الاحكام؛
- اكمال التهذيب في اسماء الرجال، اختصار و ذيلى بر تهذيب الكمال مزى؛
- خصائص النبى(ص)[۱].
پانویس
- ↑ دیانت، ابوالحسن، ج4، ص690
منابع مقاله
دیانت، ابوالحسن، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377