فرائد الأصول

فرائد الأصول، يكى از آثار برجسته شيخ انصاری، به زبان عربى است كه اكثر مطالب آن ابتكارى و نو مى‌باشد. اين كتاب، ساليان درازى است كه در دوره سطح، به‌عنوان يك متن آموزشى شناخته شده و تدريس مى‌شود. به نظر بيشتر صاحب‌نظران، شيخ، در اصول عمليه مبتكر و مؤسس است.

فرائد الأصول
فرائد الأصول
پدیدآورانلجنه التحقیق تراث الشیخ الاعظم (گردآورنده) انصاری، مرتضی بن محمدامین (نویسنده)
عنوان‌های دیگرالرسائل
ناشرمجمع الفکر الإسلامي
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1428 ق
چاپ9
موضوعاصول فقه شیعه - قرن 13ق.
زبانعربی
تعداد جلد4
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏159‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏ف‎‏4‎‏ ‎‏1380
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و سه مقصد و يك خاتمه است.

گزارش محتوا

اينك به نمونه‌هايى از نوآورى‌هاى شيخ در اين كتاب اشاره مى‌كنيم، البته ممكن است ريشه برخى از اين مباحث، در نوشته‌ها و كلمات متقدمين نيز يافت شود، اما هيچ‌گاه به اين شكل مطرح نشده‌اند.

  1. حجيت قطع: اينكه حجيت قطع، ذاتى و متابعت از آن، عقلى است، از ابتكارات فرائد الاصول است.
  2. تجرى: اين مبحث، در كتب اصول مطرح نبود و تنها در ضمن مباحث فقهى مورد توجه قرار مى‌گرفت. شيخ، به دنبال حجيت قطع، به اين موضوع پرداخت و حكم آن را در نگاه عقل و شرع روشن ساخت.
  3. قطع قطاع: اين نيز از مباحثى است كه شيخ آن را جامه اصولى پوشاند و گر نه، گذشتگان آن را تنها در لابه‌لاى مباحث فقهى مورد بررسى قرار مى‌دادند.
  4. علم اجمالى: بحث علم اجمالى، در ادامه مباحث قطع و تقسيم آن به علم اجمالى در ثبوت تكليف و سقوط آن و به تعبير ديگر، تأثير علم اجمالى در اشتغال و امتثال نيز از تازه‌هاى فرائد الاصول است.
  5. مصلحت سلوكيه: شيخ انصارى، به دنبال مسئله امكان تعبدبه ظن، به وجه تعبدآن پرداخته و دو راه تصوير مى‌كند. مصلحت سلوكيه، دومين راهى است كه ابداع و تصوير كرده و در نهايت نيز شيوه مختار ايشان قرار گرفته و به ايراد ابن قبه جواب مى‌دهد.
  6. حجيت ظواهر: شيخ، بحث حجيت ظاهر قرآن را كه در كلام پيشينيان نيز وجود داشت، همراه با دو نوآورى طرح كرد: نخست آنكه بحث حجيت ظواهر را به‌طور عام مطرح ساخت و به ظواهر قرآن مختص نكرد، گر چه شبهه عدم حجيت قرآن را طرح كرده و بدان به تفصيل پاسخ داد و ديگر تقسيم اصول لفظيه به دو نوع: آنچه در راه به دست آوردن مراد متكلم به كار گرفته مى‌شود و آنچه در تشخيص و تعيين موضوع‌له واژه‌ها به كار مى‌رود.
  7. حجيت ظن در اصول دين: ايشان، پنجمين تنبيه از تنبيهات انسداد را حجيت ظن در اصول دين قرار داده و بحث نسبتاً مبسوطى در اين زمينه ارائه داده است.
  8. نظريه حكومت و ورود: اين نظريه از ابتكارهاى اصولى شيخ به شمار مى‌آيد. اين نظريه كه بار مفهومى خاصى را در اصول دارد، از اهميت و نقش كاربردى در حل تعارض ادله و استنباط احكام دارد. با مطالعه سخنان شيخ انصارى، درباره نظريه حكومت، اين نتيجه به دست مى‌آيد: هر گاه مقتضاى لفظى يكى از دو دليل، نظارت بر دليل ديگر باشد؛ يعنى بدون حكمى از عقل، لسان دليل به گونه‌اى است كه موضوع دليل ديگر تبيين و تفسير مى‌شود، شيخ، نسبت بين اين دو دليل را حكومت ناميده است. دليل ناظر را حاكم و دليل ديگر را محكوم مى‌نامد. البته در قاعده حكومت، چه به نحو توسعه و چه به نحو تضييق، نفى يا اثبات حكم به وسيله دليل حاكم، در قالب نفى يا اثبات تعبدى موضوع، صورت مى‌گيرد.
    شيخ، براى تبيين مفهوم «ورود»، تعريفى ارائه نكرده است، بلكه بيشتر، در قالب مثال آن را مى‌نمايد. البته دو فرق اساسى ميان قاعده حكومت و ورود وجود دارد كه عبارتند از: 1. در قاعده حكومت، دليل حاكم در قالب نفى موضوع، بعضى افراد را از دايره حكم دليل محكوم خارج مى‌كند و در قاعده ورود، دليل وارد، موضوع دليل مورود را به كلى از بين مى‌برد. 2. در قاعده حكومت، دليل حاكم، موضوع دليل محكوم را به‌طور تعبدو ادعا نفى مى‌كند، اما دليل وارد، موضوع دليل مورود را در حقيقت از ميان برمى‌دارد، هر چند كه پذيرش دليل وارد با ملاحظه تعبدمى‌باشد. ابتكار شيخ انصارى در ارائه اين نظريه، دريچه جديدى در شيوه استنباط احكام گشود و راهى نو، در به كارگيرى درست عناصر و پايه‌هاى اجتهاد، نشان داد.
  9. از ديگر برجستگى‌هاى كتاب، توان مؤلف بر طراحى موضوعات جديد و تازه و گسترده ساختن مباحث است. وى، در هر مسئله به دسته‌بندى و ابداع مى‌پردازد. ايشان، در بحث استصحاب دو عنوان افزوده است: يكى، مبادى تصورى بحث و ديگرى، نسبت استصحاب با ساير ادله. اين دو مطلب، در پژوهش‌هاى قبل از شيخ به شكل مستقل و بارز طرح نگشته بود. بر اين اساس بايد گفت مبحث استصحاب نزد شيخ انصارى هشت عنوان دارد: 1. تعريف. 2. مبادى تصورى. 3. اقسام استصحاب. 4. اقوال. 5. ادله. 6. تنبيهات. 7. خاتمه. 8. نسبت استصحاب با ساير ادله.

در قسمت تعريف، پس از نقل پنج رأى، بهترين تعريف را، «ابقاء ما كان» دانسته است. قسمت دوم، شامل مبادى تصورى پنج‌گانه‌اى است از قبيل اينكه استصحاب، اصل عملى است يا دليل ظنى؟ پس از آن، ملاك اعتبار آن را بر هر دو فرض بيان داشته و سپس، مقومات استصحاب را بيان مى‌كند. در بخش تقسيم استصحاب، ابتدا سه محور را ملاك تقسيم قرار داده: يكى، تقسيم به لحاظ مستصحب، ديگرى، تقسيم به اعتبار دليل حجيت و سومين محور، تقسيم به لحاظ شك است، آن‌گاه به تقسيمات ريزتر هر يك؛ يعنى در مجموع، به نه تقسيم براى استصحاب اشاره كرده است.

در قسمت اقوال، يازده رأى اصلى ذكر شده و شيخ يادآور مى‌شود كه اگر به ظاهر كلام فقيهان در اصول و فروع توجه شود، اقوال، بسيار بيش از اينها خواهد بود. شيخ، پس از اين اجمال، به ادله اقوال پرداخته، براى رأى مختار خويش كه قول نهم باشد، سه دليل ذكر مى‌كند: اجماع، استقراء و اخبار مستفيضه، آن‌گاه با دقت و حوصله علمى به ذكر دليل ديگر اقوال و نقد آنها مى‌پردازد. تنبيهات، عنوان ششمين مبحث است، گر چه اين تعبير و مرادف آن، در «قوانين الاصول» ذكر شده بود، اما در آن كتاب‌ها تعداد تنبيه‌ها از سه تجاوز نكرده بود. شيخ، دوازده تنبيه را ذكر مى‌كند كه بسيارى از ابداعات و نوآورى‌هاى وى در ضمن آنها بازگو شده است.

شيخ، در خاتمه، به ذكر سه شرط اساسى استصحاب مى‌پردازد. در پايان، نسبت استصحاب را با ساير ادله بررسى مى‌كند. نسبت استصحاب با قاعده يد، اصالة الصحة، قرعه و اصول عمليه سه‌گانه از مواردى است كه شيخ بدانها توجه كرده و در نهايت، تعارض دو استصحاب را مى‌كاود.