روش تفسیر قرآن
روش تفسير قرآن نوشته آقاى محمود رجبى كتابى است كه مهمترين محورهاى روش تفسير؛ يعنى قواعد تفسير، منابع تفسير، علوم مورد نياز در تفسير و شرايط مفسر را داراست.
روش تفسیر قرآن | |
---|---|
پدیدآوران | رجبی، محمود (نویسنده) |
ناشر | پژوهشکده حوزه و دانشگاه |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1383 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-7788-31-2 |
موضوع | تفسیر - فن - راهنمای آموزشی قرآن - علوم قرآنی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 91 /ر3ر9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
قواعد تفسير به ضوابط كلىاى اطلاق مىشود كه مفسر در تلاش تفسيرى خويش بايد آن را رعايت كند و در چارچوب آن به تفسير بپردازد.منابع تفسير اسناد و مداركى است كه حاوى دادههايى مربوط به موضوعى از موضوعات مطرح شده در آيات است و آگاهى از آن در فهم بهتر آيات اثرگذار است.علوم مورد نياز به منظومههاى معرفتى خاصى اشاره دارد كه در بر دارندۀ قواعد و معيارهاى ارزيابى منابع و دادههاى دريافت شده از آنهاست.
و شرايط مفسر ناظر به توانمنديهاى فكرى و روحى و مهارتها و ديگر ويژگىهايى است كه مفسر قرآن بايد از آنها برخوردار باشد.
محورهاى پنج گانه ياد شده در هفده درس تنظيم شده است:سه درس نخست، كه محور اول را پوشش مىدهند«مفهومشناسى تفسير، بطن و تأويل»،«تفاوت و تمايز تفسير با بطن و تأويل»،«علل نيازمندى به تفسير» و «امكان و جواز تفسير» را مورد بررسى قرار مىدهند.
پس از آن از لزوم شناخت قرائت واقعى قرآن كه يكى از مبادى قواعد تفسيرى است سخن به ميان آمده است.درسهاى چهارم تا يازدهم كه به پنج قاعده اساسى در تفسير قرآن يعنی «توجه به مفاهيم كلمات در زمان نزول»،«در نظر گرفتن قواعد ادبيات عرب»،«مد نظر قرار دادن مجموعۀ قرائن»،«مبنا قرار دادن علم و علمى» و «در نظر گرفتن انواع دلالتها» مىپردازد به محور دوم اختصاص دارد.قواعد ياد شده، دهها قاعده فرعى ديگر درون خود دارند.
در پايان بحث از قواعد تفسير به تذكارى مهم پرداخته شده كه همان پرهيز از پرداختن به معانى بطنى به عنوان تفسير است.
درسهاى دوازدهم تا سيزدهم، كه سومين محور است، به منابع تفسير اختصاص يافته و در آن از «قرآن»،«منابع روايى»،«منابع لغوى»،«منابع تاريخى»،«دادههاى نقلى» و «دستاوردهاى تجربى» به عنوان مهمترين منابع تفسير سخن به ميان آمده است.
محور پنجم كه علوم مورد نياز مفسر است در درسهاى چهاردهم تا شانزدهم مطرح شده و علوم ادبى، علوم بلاغى، علوم قرآنى، علم كلام، علم اصول فقه و...را مورد بررسى قرار مىدهد.
سرانجام در بخش پايانى كتاب، شرايط مفسر مورد توجه قرار گرفته و دربارۀ استعدادها و آمادگىهاى
ذاتى، بينشها و شناختها، مهارتها، حالتها و روحيهها و رفتارهاى مفسر كه در فهم آيات اثر مىگذارد، بحث و بررسى شده است.
ساختار
كتاب داراى يك مقدمه و مشتمل بر هفده درس مىباشد.
در پايان هردرس چكيده مطالب، خودآزمايى و منابعى براى مطالعه بيشتر ارائه شده است.
درس اول: تفسير و تأويل.
درس دوم:امكان و جواز تفسير
درس سوم:شناخت قرائت واقعى قرآن،
درس چهارم: توجه به مفاهيم كلمات در زمان نزول.
درس پنجم: نقش قواعد ادبيات عرب در تفسير.
درس ششم:سياق، كه به بررسى انواع سياق، شرايط محقق سياق، راههاى شناخت سياق و سياق سورهها مىپردازد.
درس هفتم:قرائن پيوسته غير لفظى فضاى نزول.
درس هشتم:قرائن پيوسته غير لفظى فضاى سخن.
درس نهم:قرائن ناپيوسته:قرآن، روايات و مسلمات دينى.
درس دهم: مبنا قرار دادن «علم» و «علمى».
درس يازدهم:در نظر گرفتن انواع دلالتها
درس دوازدهم و سيزدهم:منابع تفسير.درس چهاردهم تا شانزدهم:علوم مورد نياز مفسر.
درس هفدهم:شرايط مفسر.
در پايان، منابع و مآخذ كتاب در اختيار خواننده قرار داده شده است.
ويژگى
اين كتاب قرآنپژوهان را با شيوه درست و دقيق و روزآمد فهم قرآن آشنا مىسازد و تلاش تفسيرى قرآنپژوهان بزرگ را كالبدشكافى و تحليل مىكند و بر درستى آن دليل مىآورد.همچنين لغزشگاهها و نقاط ضعف تلاشهاى تفسيرى را روشن نموده و راهكارهاى شناسايى مغلطه كاريهاى تحريفگران آموزههاى اين كتاب آسمانى را نمايان مىسازد.
نسخهشناسى
اين كتاب به قلم آقاى محمود رجبى نگاشته شده و در قطع وزيرى با جلد شوميز در 317 صفحه به عنوان چهارمين جلد از مجموعهاى قرآنى توسط موسسۀ پژوهشى حوزه و دانشگاه براى اولين بار در سال 1383 شمسى منتشر شده است.
منبع:مقدمه كتاب