قمری، محمدتقی
میرزا محمدتقی قمری گلزار دربندی (1235-1309ق)، شاعر و مرثیهسرای داغستانی است که دیوان اشعاری به زبانهای ترکی و فارسی از او بهجا مانده است.
نام | قمری، محمدتقی |
---|---|
نام های دیگر | محمدتقي بن ابراهيم تاجر دربندي شيرواني متخلص به قمري گلزار حسینی
قمري دربندي، محمدتقي دربندي شيرواني، محمدتقي تاجر دربندي، محمدتقي قمري گلزار حسینی، محمدتقي |
نام پدر | ابراهیم تاجر |
متولد | 1235ق |
محل تولد | داغستان |
رحلت | 1309ق |
اساتید | |
برخی آثار | كنز المصائب |
کد مولف | AUTHORCODE43151AUTHORCODE |
تولد و آموزش
قمری در شهر دربند به دنیا آمد. او علوم دینی و همچنین زبانهای فارسی و عربی را در زادگاهش فراگرفت و در آنها تسلط کامل یافت. وی کمی با زبان روسی آشنا بود[۱].
جوانی، روی آوردن به روضهخوانی و مقتلنویسی
او جوانی خود را در عیش و خوشگذرانی و غفلت گذراند. خودش میگوید: «عمر خود را صرف وصف خط و خال آبروی هلال زیبارویان نمود که یک دفعه عقل ممتاز به خطاب درآمد». وی از بزرگترین تجار دربند بود. قمری از سی سالگی به روضهخوانی و مقتلنویسی پرداخت[۲].
آثار
او در راستای سرایش مرثیه، کتاب كنز المصائب را به نظم درآورد. این کتاب بارها در تبریز چاپ شد. او بهجز كنز المصائب اشعار دیگری هم داشت. در سن پنجاه سالگی آن اشعار را به كنز المصائب افزود؛ این اثر را دیوان کامل قمری مینامند که دربردارنده اشعار ترکی و فارسی اوست. این دیوان با تصحیح آقا بن عابد در باکو به سال 1285ق و در تهران به سال 1372ش، به چاپ رسیده است. اثر سوم و ناشناخته قمری دربندی دیوان كنز المعارف است که بعد از وفات شاعر به دست فرزند او تحریر و تکمیل شده است و نسخه خطی آن در انستیتوی نسخ خطی باکو نگهداری میشود[۳].
ویژگیهای شعری
شعر قمری بیشتر دربردارنده مدح و مرثیه اهلبیت(ع) و بهخصوص امام حسین(ع) و یارانش میباشد، ولی شعرهای عارفانه و ساقینامهها هم در میان اشعارش به چشم میخورند. قالب بیشتر شعرهای وی قصیده و غزل میباشد، ولی در شعر فارسی وی رباعی هم وجود دارد. محمدتقی قمری، در شعر مرثیه خود در عزای امام حسین(ع) و یاران و اهل بیتش از روضة الشهدای کاشفی بهعنوان سند تاریخی و از حدیقة السعدای فضولی (چنانکه خودش از مکتب فضولی پیروی میکرد) بهره جسته است.
شعر خواجوی کرمانی، منوچهری و محتشم کاشانی بر شعر فارسی قمری تأثیر گذاشت. شعر قمری از زیبایی خاصی برخوردار است. همچنین بهجز مرثیه و مدح، از مضامین عارفانه هم بهره دارد. او چنان در عشق خدا مغروق است که میگوید:
أحسن الله باز طبعم پر زد از پرواز عشق | بال زرین برگشاد از همت آغاز عشق' | |
عندلیب طبع پیرم باز با نظم جوان | گلشنآرا شد به شور و ششدر و شهناز عشق' |
او سعی میکند در اشعار خود تفسیری عارفانه از بعضی سورهها و آیات قرآنی ارائه دهد؛ چنانکه در اول دیوان خود شرح شاعرانه سوره فاتحه را میآورد:
زینت سرلوح قرآن است بسم الله عشق | آية الرحمن عرفان است ضوء ماه عشق' | |
الرحيم است ابتدای نهج منهاج الهدی | زیور الحمد لله تاج فرق شاه عشق' |
شعرهای در وصف بهار و طبیعت که نشانگر زیباشناسی شاعر میباشد، در میان اشعار قمری زیاد به چشم میخورند:
وزان بوی بهار آمد، زمان حمد یار آمد | نگار گلعذار آمد ز بطن توده غبرا' |
اشعار قمری مملو از کنایات، استعارهها، تشبیهات کثیر و خوشطبع میباشد و ازاینرو وی خود را شاعر ماهری میداند که در عین حفظ احترام دیگر شاعران، خطاب به آنها میگوید:
عقل میگوید قدم نه بر گلستان لا تخف | نیستند این شاعران پرهنر کاملعیار' |
و سپس با آوردن اسامی شاعران بزرگ چون فردوسی، سعدی، عنصری، نوائی، نظامی، حافظ و غیره از کار آنان عیب میگیرد[۴].