بستان السیاحة
بستان السیاحة، اثر فارسی حاج زینالعابدین شیروانی، کتابی است مشتمل بر اطلاعات بسیار و متنوع جغرافیایی، تاریخی، آرا و عقاید فرقههای گوناگون مذهبی و نحلههای فکری و برخی مطالب متفرقه دیگر.[۱]
بستان السیاحة | |
---|---|
پدیدآوران | شیروانی، زینالعابدین بن اسکندر (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | سیاحت نامه |
ناشر | احمدي (چاپخانه) |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1315ش |
چاپ | 1 |
موضوع | آسیا - سیر و سیاحت
ایران - سرگذشتنامه ایران - سیر و سیاحت - قرن 13ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1347 /ش9ب5 |
کتاب، حاصل سفری 37 ساله (از 1210 تا 1247) است که تألیف آن، به تصریح نویسنده، در 1247ق، در دوره سلطنت فتحعلی شاه برای محمد میرزا آغاز شد و در رجب 1248ق پایان یافت.[۲]
نویسنده انگیزه خود را از پدید آوردن این کتاب و پیمودن این سفر مخاطره آمیز، «خدمت اهل تحقیق هر دیار و دانستن حقیقت احوال طوایف امم» ذکر کرده است.[۳]
این کتاب، یکی از مهم ترین و آموزنده ترین سفرنامههایی است که در دوره قاجار نوشته شده است.[۴]
ساختار
کتاب با مقدمه کوتاهی از نویسنده آغاز و مطالب مشتمل بر چهار باب، یک «سَیر»، 28 «گلشن» و یک «بهار» مشتمل بر چهار «گلزار» است.
روش نویسنده در شرح مطالب این گونه است که با وجود اعتقادات شخصی، سعی کرده هنگام قضاوت درباره دیگران، نظر خود را کمتر دخالت دهد و خود آن شخص را نقد نکند، اگرچه عقیده اش را نقد میکند؛ ازاین رو گاه آن چنان بی طرفانه و حتی با ذکر محاسن از کسی سخن میگوید که خواننده فراموش میکند که شخص مورد نظر، از مخالفان اصلی ایشان است. در ذکر اقوال و آرای طوایف مختلف مثل کرد و لر نیز گاه مشهورات رایج درباره آنها را، خوب یا بد، بیان میکند و درباره آنچه دیگران گفتهاند برای اینکه صحتش از جانب ایشان قطعی تلقی نشود، میفرماید: «فقیر ندیده، اما شنیده ام».[۵]
نویسنده در جای جای اثر خود به منابع متعدد آن اشاره کرده است که برای نمونه نزهة القلوب، معجم البلدان، فارسنامه، حبیب السیر و همچنین آثار غیر جغرافیایی مانند آتشکده آذر بیگدلی، نفحات الأنس جامی، الفصول التامة مرتضی رازی را میتوان نام برد.[۶]
گزارش محتوا
اثر حاضر، سفرنامهای است که با آگاهی قبلی نوشته شده است. در ابتدا مؤلف به ذکر هشدارهایی پرداخته؛ از جمله اینکه بسیاری از سفرنامهها با اتکا به شنیدهها نوشته شده، ولی با تدقیق و مطالعه مستقیم انجام نشده است. وی در مقدمه، با بیان این مطلب سعی دارد کار خود را از این نقص، مبرا کند.[۷]
نویسنده به منظور نگارش این کتاب، نخست یادداشتهایی فراهم آورده بود و هرچه را شگفت مییافت «به قید کتابت» میآورد، اما متأسفانه این یادداشتها در 1241ق، شش سال پیش از آغاز تألیف کتاب در سفر نویسنده و خانواده اش به قمشه اصفهان، به دست محمدقاسم خان پسر سلیمان خان قاجار، حاکم قمشه، نابود شد و وی ناگزیر مطالب را از حافظه خود نگاشت.[۸]
وی کوشیده است با دوری از «اغراض نفسانی» حاصل مشاهدات و تحقیق خود را در باب مذاهب و فِرَق مختلف عرضه بدارد. بااین همه، کتاب کاملاً بر مشاهدات شخصی نویسنده متکی نیست و اتکا بر نقل، به ویژه در وصف سرزمینهای دور که در مسیر سفر او نبوده، در مواردی مشهود است.[۹]
نثر کتاب روان و استشهاد به آیات و اشعار فارسی در آن چشمگیر است. همان طور که بیان شد، از نظر فصل بندی، مشتمل بر چهار باب، یک «سَیر»، 28 «گلشن» و یک «بهار» مشتمل بر چهار «گلزار» است؛ اما این ترتیب در فصل بندی متن دقیقاً رعایت نشده است؛ در واقع، ابواب چهارگانه آن: شرح حال پیامبر(ص) و ائمه(ع)؛ سرگذشت علما، عرفا و حکما و بعضی شاعران و دانشمندان؛ بیان مذاهب و عقاید؛ اسامی جغرافی شهرها و دهات ایران و ترکستان و مطالب دیگر است که در ضمنِ 28 گلشن آمده است و نه مقدم بر آن. در گلشنهای بیست وهشت گانه و نیز در گلزار نخست از گلزارهای چهارگانه که به تعبیر خواب اختصاص یافته، ترتیب الفبایی رعایت شده است. موضوعات سه گلزار دیگر به ترتیب در منازل سیاحت، اخبار متفرقه و خاتمه کتاب است.[۱۰]
این کتاب را عمدتاًً مأخذی جغرافیایی و سپس تاریخی بشمار میآورند، اما گوناگونی و تنوع مطالب آن که تقریباً تمام اشتغالات فکری و ادبی دو قرن پیش ایران را در بر میگیرد، به حدی است که اثر را شبیه دایرةالمعارف کرده است؛ گرچه بسیاری از اصول و شیوههای دایرةالمعارف نویسی از قبیل تناسب حجم هر مطلب با اهمیت مدخل آن یا نظم و دسته بندی موضوعی مطالب یا ترتیب دقیق الفبایی در آن رعایت نشده است. نگاهی گذرا به موضوعات کتاب از جمله: بحثی درباره طبیعت انسان، اشاراتی به علم حجر و میزان، کیمیا و تاریخچه آن، اطلاعاتی درباره حروف جُمَل و حساب ابجد، کواکب سبعه نجوم و اصطلاحات آن، خواص حروف، تاریخ طب و تحول روشهای درمان و معرفی خواص داروها، مذاهب و زبانهای متداول در آناطولی که با مشاهدات و برآوردهای آماری نویسنده همراه است، به خوبی این گستردگی و تنوع را نمایان میسازد. به این ترتیب، بستان السیاحة در ترسیم سیمای بخشی از جهان در دو قرن پیش و سیر در آن بسیار سودمند است (برای نمونه: ایروان زمان نویسنده شهری شیعی مذهب با اقلیتی عیسوی است و در کمتر از دو قرن، ایروان کنونی مرکز جمهوری عیسوی نشین ارمنستان است). در این کتاب هم مباحث نظری جغرافیایی، همانند روشن کردن مفهوم اقلیم، مورد توجه است و هم طرح اطلاعات نسبتاً تازه ای همانند مطالبی درباره آمریکا و یا نظرات درباره تکامل و تحولات زیست محیطی.[۱۱]
به دلیل نزدیکی و ارادت شیروانی به چهرههای برجسته تصوف دوره خود، در این اثر اطلاعات قابل توجهی در این زمینه وجود دارد؛ از جمله مباحث کلی و نظری صوفیانه همچون ذکر مقامات اهل سلوک، شرح خصوصیات انسان کامل، وحدت وجود، ترجمه حال صوفیان، به ویژه متأخران، همانند مشتاقعلی شاه، نورعلی شاه، معصوم علی شاه، مجذوبعلی شاه و بسیاری دیگر. نویسنده با اشاره به این نکته که تسامح صوفیان آنان را نزد غربیان و مسیحیان محبوب ترین مسلمانان کرده است، دیدگاه غربیان را درباره اسلام از دو قرن پیش تر روشن میکند. کنجکاوی نویسنده در خصوص ادیان و مذاهب گوناگون، بستان السیاحة را به منبع جالبی برای مطالعه ادیان و فرق بدل ساخته است.[۱۲]
در واقع باید گفت که نویسنده معنایی درخور توجه برای سیاحت و سفر قائل است. او سیاحت را به سیاحت کتابها، سیاحت انسان و سیاحت بلدان تقسیم میکند و برای جهانگردی که شرح سفرش را مینویسد، شروط دوازده گانه ای از قبیل صدق، توکل، امانت و... را طرح میکند.[۱۳]
تنوع موضوعاتی که در این کتاب مورد شرح و بررسی قرار گرفتهاند، قابل توجه است: طب، نجوم، جفر، رمل، جنین شناسی، موسیقی و حتی لطائف و حکایاتی که جنبه تراژیک یا رمانتیک دارند، از آن جملهاند. این کتاب، علاوه بر اهمیت عرفانی اش، از نظر زبان شناسی و ادبی هم قابل تأمل است و در آن، واژههایی استفاده شدهاند که امروزه استفاده نمیشوند. مؤلف گاه لغت سازی میکند. واج آرایی، جناس، تضاد، ایهام، تشبیه و دیگر صنایع ادبی، به کرات در این کتاب یافت میشود که باعث زیبایی آن به لحاظ ادبی شده است. استقلال واژهها رعایت شده، ضمایر و افعال ربطی بعد از مصوت بلند، جدا نگاشته شده و حروف نافیه از افعال جداست. این موارد امروز هم کاربرد دارند و فرهنگستان زبان در جهت اصلاح دستور زبان و رسم الخط، به دنبال ترویج آنها است.[۱۴]
اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که نویسنده سالها قبل، از خودقوم مداری، پرهیز داشته و نسبیت گرایی فرهنگی را سرلوحه کار خود قرار داده است. او میدانسته به چه امری اشتغال دارد و علم مردم شناسی را بر پایه مشاهده مستقیم و آنچه خود میدانسته، بنا کرده است. الزام نویسنده در رعایت اخلاق علمی، به هنگام نگارش اثر دیده میشود؛ از آن جمله میتوان به نیت خالص، صبر و بردباری اشاره کرد. وی دویست سال قبل و در احاطه تعصبات فرهنگی، تمام اعتقادات قومیتهای مختلف را با منقاش صبر و حوصله و گفتگو و مصاحبه غیر رسمی، مورد بررسی قرار داده است؛ او با قناعت و خودداری در جستجوی حقیقت برآمده است. عفت و پاک دامنی و صدق و راستی سرلوحه کار اوست. گشاده رویی و گشاده خویی و سخاوت، از جمله خصایصی است که وی بر آنها تأکید و سعی در رعایت آنها دارد. او پند اخلاقی نمیدهد، بلکه هشدار روش شناختی میدهد.[۱۵]
وضعیت کتاب
در دوره ناصرالدین شاه و به دستور و هزینه علیاصغر خان امین السلطان، عبدالله مستوفی بر اساس نسخه اصلی، که برای محمد شاه تهیه شده بود و پس از دو سال کار و مقابله با مآخذ و منابع دیگر، نسخه منقّح بستان السیاحة را فراهم کرد. این نسخه تازه که کتابت آن در 3 شوال 1310ق، به خط میرزا شریف بن زینالعابدین پایان یافته بود، همان زمان با چاپ سنگی و قطع رحلی منتشر شد. بعدها همین نسخه در تهران به چاپ افست رسید.[۱۶]
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده است.
پانویس
- ↑ منفرد، افسانه، ج3، ص387-388
- ↑ همان، ص388
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ تابنده، نورعلی، 1390، ص657
- ↑ تابنده، نورعلی، 1390، ص660
- ↑ ر.ک: منفرد، افسانه، ج3، 388
- ↑ ر.ک: نقد کتاب بستان السیاحة، 1391، ص100
- ↑ ر.ک: منفرد، افسانه، ج3، 388
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، 388-389
- ↑ همان، ص389
- ↑ ر.ک: نقد کتاب بستان السیاحة، 1391، ص99
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: منفرد، افسانه، ج3، ص389
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- منفرد، افسانه، «دانشنامه جهان اسلام»، جلد 3، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، 1388، ص389-387.
- تابنده، نورعلی، «بستان السیاحة»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: بخارا، شماره 82، شهریور 1390 (7 صفحه، از 654 تا 660).
- «نقد کتاب بستان السیاحة»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه ادبیات، شماره 182، آذر 1391 (3 صفحه، از 98 تا 100).