حج
حج، به قلم يوسف رضايى و با مقدمه استاد سيد غلامرضا سعيدى، به زبان فارسى به رشته تحرير درآمده است. نويسنده در اين اثر اطلاعات مختلفى در رابطه با حج و سرزمين وحى بهاختصار بيان و خاطرات خود را از سفر به اين سرزمين نيز گزارش كرده است.
حج | |
---|---|
پدیدآوران | رضایی، یوسف (نويسنده) سعیدی، غلامرضا (مقدمهنويس) |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1385 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-540-008-2 |
موضوع | حج
رضایی، یوسف - خاطرات عربستان سعودی - سیر و سیاحت - قرن 20م. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 188/8 /ر6ح3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
در ابتداى كتاب، دو مقدمه به قلم سيد غلامرضا سعيدى و نويسنده آمده است. متن كتاب در دو بخش كلى، مشتمل بر عناوين متعددى نگارش شده است؛ ابتدا اطلاعات مفيدى درباره حجاز، شهر مكه و اماكن دينى، جغرافيايى و تاريخى آن ذكر شده و سپس سفرنامه حج نويسنده به قلم خود او آمده است.
گزارش محتوا
سيد غلامرضا سعيدى به درخواست نويسنده، مقدمهاى چند صفحهاى بر كتاب نوشته است. وى پس از اشاره به اهميت سفر مقدس حج، خلاصهاى از خاطرات بانوى انگليسى چارلس وادى مؤلف كتاب فكر مسلمان كه در مجله تايمز به چاپ رسيده را نوشته است. در بخشى از اين مقدمه مىخوانيم: «استمرار عمل حج در سراسر سالهاى بعد از رحلت پيغمبر(ص) نتايجى داشته است كه شبكه ارتباطات ميان همه قسمتهاى جهان اسلام را با گسترشى كه داشته، تا امروز حفظ كرده است؛ همواره نوعى رابطه حياتى ميان بيتالمقدس و مكه و مدينه بهعنوان سه مركز مقدس اسلام، برقرار بوده است»[۱]
نويسنده نيز با ذكر عبارتى از مقدمه سعيدى، در بخشى از مقدمهاش چنين مىنويسد: اين سفر آنچنانكه انديشمند بزرگ فرمود: «عظيمترين سفر روحانى و بلندترين معراج انسانى است و راهى است بهسوى كمال و تعالى انسان» و من كوشش كردهام در حد بضاعت علمى بخشى از فلسفه حج را در اين كتاب بيان كنم[۲]
نويسنده در اولين مبحث كتاب، «اتحاد و يگانگى» را از جمله اهداف حج دانسته؛ چراكه مسلمانان مىتوانند با حضور در كنگره اسلامى حج به حل بسيارى از مشكلات خود نائل آيند، نيازهاى خود را در سطح جهانى درك كنند و سرانجام به يك رويكرد قاطع و هماهنگ دست يابند؛ اما متأسفانه به علت آشنا نبودن حجاج به يك زبان واحد، چنين نتايجى از سفر حج گرفته نمىشود. وى تأكيد مىكند كه اين مسئله نبودن يك زبان مشترك، مسئلهاى است بزرگ كه بايد آن را جدى گرفت و به درمان آن پرداخت و بر مسلمانان است كه براى رسيدن به اهداف عاليه زبان مشتركى داشته باشند و چه بهتر كه زبان قرآن را برگزينند[۳]
رضايى سپس به معرفى سرزمين حجاز پرداخته است و مىنويسد: «بزرگترين شبهجزيره زمين و بزرگترين پايگاه تولد، نضج و پيشرفت اسلام، كشورى كه كعبه را در دل دارد و بزرگترين شخصيت اسلام، محمد(ص) را در دامن خود پرورده، كشور صحراها و رملهاى روان است؛ كشورى كه بر طلاى سياه خفته، ولى بسيارى از مردم آن در فقر به سر مىبرند»[۴]
معرفى مكه بهعنوان مقدسترين شهر مسلمانان كه خانه كعبه در آن واقع است، با ذكر موقعيت جغرافيايى و تاريخچه آن از ديگر مباحث كتاب است.[۵]حجرالاسود، مقام ابراهيم، حجر اسماعيل، چاه زمزم، صفا و مروه، خانه خديجه(س)، زادگاه حضرت رسول(ص) و محل سكونت اميرالمؤمنين از ديگر اماكن مقدسى است كه بهاختصار معرفى شدهاند. درباره خانه خديجه(س) مىخوانيم: «خانه خديجه كه به «مولد سيدة فاطمة» موسوم است، زادگاه اولاد رسول اكرم(ص) از خديجه است و پيامبر در تمام مدت اقامتش در اين خانه سكنى داشت و سپس عقيل در آن مأوى گزيد»[۶]
در ادامه مباحث، مهمترين مساجد و كوههاى مكه در يكى دو سطر معرفى شدهاند. درباره جرايد، كتابخانهها و مدارس مكه نيز تنها به نام آنها بسنده شده است.[۷]
نويسنده در سال 1395ق به سرزمين وحى سفر كرده است. وى درباره سفرنامه خود مىنويسد: «سعى فراوان كردهام كه انديشههاى خود را در لحظات پرشور مراسم حج بيان كنم. آنان كه خود به سفر حج رفتهاند بهخوبى مىدانند كه كلمات قادر نيستند احساسات و هيجانات روحى انسان شوريده را در هنگام ميقات و عرفات و ديگر مراسم حج بيان كنند. بااينهمه به چنين كوششى دست زدهام و خود نمىدانم تا چه اندازه در اين كار موفق بودهام»[۸]
نويسنده شرح سفر خود را به ذكر آيات قرآن كريم، كلمات معصومين(ع) و اشعار زيبايى مزين نموده و سعى كرده كه حال و هواى حاكم بر خود و ديگر مسافران را بهخوبى توصيف نمايد[۹]
در بخشى از سفرنامه مىخوانيم: «ورود من به مسجد النبى، حرم مقدس رسول خدا(ص) با هيجان و ترديد و حتى با ترس همراه بود. با خود مىانديشيدم كه آيا اجازه دارم كه به مزار پاك رسول خدا(ص) نزدیک شوم؟ عظمت و بزرگوارى پيامبر(ص) مرا مات و مبهوت نموده بود، تا آنجا كه حتى اذن دخول را فراموش كردم. ناگهان به خود آمده، قدمى به عقب برگشتم و مؤدب ايستاده با خود گفتم: به كجا مىروى؟ مگر نمىدانى كه اين باب جبرئيل امين است؛ يعنى محل ورود فرشته وحى بر پيامبر(ص) و نزول كلام الهى است»[۱۰]
از جمله حوادث تأسفبارى كه نويسنده بهدقت شرح و توضيح داده، آتشسوزى در نزدیکى منى بوده است: «اين آتشسوزى آنقدر مهيب و عظيم بود كه بعدازظهر روز دهم تا غروب آفتاب بيش از صدها چادر و اثاثيه كاروانها سوخت»[۱۱]
نويسنده همچنين در مباحث انتهایى كتاب به فتواى تاريخى شيخ شلتوت شيخ دانشگاه الأزهر در جواز پيروى و تبعيت از مذهب شيعه اماميه در مسائل اسلامى و زحمات وى در ايجاد تفاهم هرچه بيشتر ميان مسلمانان پرداخته است.[۱۲]
اشاره به عناوين اعمال حج تمتع و عمره مفرده و نيز مواد چهاردهگانه منشور امنيت جهان بشرى - كه رسول گرامى اسلام(ص) در مسجد الحرام و صحراى عرفات و منى و مسجد خيف اعلام نمودند - آخرين مطالب مطرحشده در كتاب است.[۱۳]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. آدرس منابع مورد استفاده نويسنده و برخى توضيحات وى در پاورقىهاى كتاب ذكر شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.