إنباه الرواة علی أنباه النحاة
إنباه الرواة على أنباه النحاة، تأليف جمالالدين ابوالحسن على بن يوسف قفطى (متوفى 624ق)، با تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، کتابى است درباره زندگىنامه و حالات شعرا و ادبا كه به زبان عربى و در قرن هفتم هجرى نوشته شده است.
إنباه الرواة علی أنباه النحاة | |
---|---|
پدیدآوران | ابراهیم، محمد ابوالفضل (محقق) قفطی، علی بن یوسف (نویسنده) |
ناشر | المکتبة العصرية |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1424 ق یا 2004 م |
چاپ | 1 |
شابک | 9953-34-277-6 |
موضوع | ادبیات عربی - سرگذشتنامه
زبان شناسان عرب - سرگذشتنامه شاعران عرب - سرگذشتنامه شعر عربی - مجموعهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | PJ 6063 /ق7الف8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نویسندگان و علماى مختلف، نام اين کتاب را بهصورتهاى گوناگون، ذكر كردهاند. مؤلف خود در کتاب «أخبار الحكماء» و ياقوت در «معجم الأدباء» و ادفوى در «الطالع السعيد»، از آن بهعنوان «أخبار النحاة» ياد كرده و سيوطى در «البغية و حسن المحاضرة»، آن را «تاريخ النحاة» خوانده است. ياقوت در جاى ديگرى در ترجمه قفطى، آن را «أخبار النحویين» ناميده است.[۱]
ساختار
کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز شده و اسامى افراد، به ترتيب حروف الفبا، در چهار جلد، سامان يافته است.
مؤلف در شرح حال افراد، علاوه بر رعايت حروف هجايى در ترتيب اسامى، روش خاصى ندارد. وى غالبا ابتدا نام شخص، سپس شهرت وى و بعد از آن اخبار و کتابهاى او و همچنين سال درگذشت و نيز محل و سال تولد و اقليمى كه در آن مىزيسته را يادآور شده است. در موارد اندك و محدودى نيز، برخى افراد، دو مرتبه معرفى شدهاند: يك بار با اسم و بار ديگر با كنيه يا شهرت.[۲]
وى در گردآورى مطالب کتاب، به دو مصدر اصلى و اساسى مراجعه داشته است:
- نوشتههايى در باب تراجم، سيرهها، اخبار مثل تاريخ بغداد خطيب، تاريخ دمشق ابن عساكر، تاريخ مصر ابن يونس، تاريخ نيشابور ابن بيع، تاريخ همدان شيرویه، تاريخ غرس النعمة صابى، طبقات الأمم صاعد اندلسى، المقتبس في تاريخ الأندلس ابن حيان، رجال الأندلس ابن حزم، الصلة ابن بشكوال، أخبار النحویين ابن درستویه، طبقات النحویين و اللغویين زبيدى، المقتبس في أخبار النحویين و اللغویين مرزبانى، الفهرست ابن نديم، طبقات الشعراء ابن سلام، المختلف و المؤتلف ابن حبيب، الأنموذج ابن رشيق، يتيمة الدهر و تتمة اليتيمة ثعالبى، دمية القصر باخرزى، وشاح الدمية بيهقى، خريدة القصر عماد اصفهانى و... كه نویسنده در برخى از موارد، به استفاده از آنها تصريح كرده و در برخى موارد، بدون تصريح نام، از آنها بهره برده است.
- معارفى كه از شيوخ خود در قاهره و اسكندريه و قفط كسب نموده يا در مسافرتهايش بين مصر و شام به دست آورده و يا در مجالس درس خویش در حلب برای شاگردانش افاده نموده و نيز از مكاتباتش كه با علماى شهرهاى مختلف، انجام داده است.[۳]
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، ابتدا زندگىنامه مفصلى از نویسنده ارائه گرديده و سپس، به توضيح ویژگىها و خصوصيات کتاب پرداخته شده.[۴]و در مقدمه نویسنده، به موضوع کتاب اشاره گرديده است.[۵]
اثر حاضر، معجمى است كه شرح حال مشايخ دو علم نحو و لغت را از زمان ابوالاسود دوئلى تا زمان خود مؤلف در قرن هفتم هجرى در بر مىگيرد. علاوه بر اين، شرح حال عده زيادى از قراء، فقهاء، محدثين، متكلمين، صوفىها و عالمان علم عروض، اديبان، شاعران، نویسندگان، مورخان و نيز منجمان را كه اندك مشاركتى در لغت يا شناختى نسبت به علم نحو داشتهاند نيز در آن فراهم آمده است؛ بدين ترتيب، نزدیک به هزار شرح حال از علما در آن جمع شده است.[۶]
مؤلف به نقل و گزارش روايات و مطالب اكتفا نكرده، بلكه به نقد و تحليل آنها نيز پرداخته و در بسيارى موارد، مخصوصا در مورد معاصرين، نظر خود را درباره افرادى كه شرح حالشان را نگاشته، بهصراحت ابراز كرده و به تعريف و توصيف آثار آنان پرداخته است؛ بهطورى كه بسيارى از كتبى كه وى ذكر نموده، تنها از طريق همين کتاب معرفى شدهاند.[۷]
مطالب کتاب به زمانى خاص و يا سرزمينى ویژه تعلق ندارد، بلكه به شرح افرادى از سرزمين حجاز، يمن، بحرين، عمان، عراق، فارس، خراسان، ماوراءالنهر و... مىپردازد.[۸]
بسيارى از حقايقى را كه قفطى در اين اثر گرد آورده، يا ویژه خود اوست و يا از منابعى نقل شدهاند كه در حال حاضر در دسترس ما قرار ندارند. از اين جهت کتاب از لحاظ تاريخى، اثرى ارزشمند بشمار مىآيد.[۹]
گذشته از اين، کتاب حاوى نقد و تحليلهايى است كه مؤلف نسبت به رواياتى كه نقل مىكند ايراد مىنمايد.
اين کتاب، گرچه بر اساس ترتيب حروف الفبا تنظيم شده، ولى ترتيب دقيق در آن رعايت نگرديده است؛ مثلاًابراهيم بن عبدالله، قبل از ابراهيم بن اسحاق و خليل بن احمد، قبل از خلف بن محرز ذكر شده است.
اشكال ديگر اين کتاب، در تكرار برخى شرح حالها با اسامى مختلف است؛ بهعنوان مثال، مطالبى كه در مورد ابراهيم بن صالح وراق بيان شده، عينا در حرف صاد، در ترجمه صالح بن ابراهيم وراق، تكرار گرديده است.[۱۰]
وضعيت کتاب
فهرست تراجم، اعلام و موضوعات هر جلد، در انتهاى همان جلد و فهارس فنى كل مجموعه، در انتهاى جلد چهارم آمده است. اين فهارس، عبارتند از فهرستهاى: اعلام؛ امم، قبايل و فرق؛ اماكن و شهرها؛ كتب؛ اشعار و انصاف ابيات.
در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع.[۱۱]و اشاره به اختلاف نسخ.[۱۲]، به توضيح برخى از مطالب متن پرداخته شده است.[۱۳]
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.