طبقات أعلام الشيعة
طبقات أعلام الشيعة، اثر شيخ آقابزرگ طهرانى (متوفى 1389ق)، دايرةالمعارفى است در شرح رجال شيعه از قرن چهارم تا قرن چهاردهم هجرى كه به زبان عربى و در قرن چهاردهم هجرى نوشته شده است.
طبقات أعلام الشیعة | |
---|---|
پدیدآوران | آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن (نويسنده) |
ناشر | دار إحياء التراث العربي |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1430 ق یا 2009 م |
چاپ | 1 |
موضوع | دانشمندان اسلامی - سرگذشتنامه
شیعه - سرگذشتنامه مجتهدان و علما - سرگذشتنامه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 17 |
کد کنگره | BP 55/2 /آ7ط2 1388الف |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
انگيزه نويسنده از تأليف اين مجموعه تهيه زندگىنامه و فهرستى از تأليفات و آثار قلمى شيعه به قصد ارائه پاسخى تحليلى و منطقى به اهانتهاى جرجى زيدان مسيحى و پيروان سنّى او بوده است[۱]
ساختار
در ابتداى مجلدات مجموعه، مقدمهاى از مصحح (علىنقى منزوى، پسر مؤلف) در بيان زندگىنامه مؤلف و اشاره به ويژگىهاى مجموعه و خصوصيات مجلدات آورده شده و اسامى افراد، به ترتيب حروف الفبا، در يازده بخش، در هفده جلد تنظيم شده است.
نويسنده مطالب را برحسب تعداد قرون غيبت امام(ع)، به يازده بخش تقسيم كرده و هر بخش را به قرنى از سده چهارم هجرى تا سده چهاردهم اختصاص داده است. مطالب مربوط به هرقرن نيز به ترتيب حروف الفبايى آغاز نام بزرگان شيعى آن، مرتب و تنظيم گشته و نامى ويژه بدان داده شده است[۲]
وى در نگارش اين مجموعه، نهتنها به گردآورى شرح حال علماى شيعه به شكلى خشك و بىروح نپرداخته، بلكه كوشيده است در لابهلاى شرح حوادث زندگانى بزرگان شيعى، پاسخى مناسب به جرجى زيدان و پيروان سنّىاش بدهد. بدينسان، در اين مجموعه، علاوه بر شرح احوال بزرگان شيعى، از فضاى حاكم بر زندگانى سياسى، اجتماعى و فرهنگى شیعیان نيز سخن به ميان آمده است[۳]
گزارش محتوا
در مقدمه جلد نخست، زندگىنامه مفصلى از نويسنده ارائه گرديده است[۴]
بايد دانست كه مجموعه كامل «طبقات أعلام الشيعة» در سه مرحله منتشر شده است و چون اين مراحل، خود بازتاب برگى ديگر از تاريخ شيعهاند، برحسب مراحل يادشده؛ يعنى بر اساس تاريخ انتشار هريك از مجلدات طبقات، به معرفى آن مىپردازيم:
مرحله اول: مؤلف كه اطلاعات خود را درباره قرنهاى اخير كاملتر از قرنهاى كهن مىديد، تصميم گرفت برخلاف ترتيب تاريخى، كتاب را از عصر حاضر شروع نمايد؛ ازاينروى، او بخشى از مطالب مربوط به سدههاى چهاردهم و سيزدهم را در زمان حيات خويش، در نجف اشرف به ترتيب زير چاپ و منتشر كرد:
سده چهاردهم: از بخش مربوط به قرن چهاردهم هجرى از اين مجمومه كه خود «نقباء البشر في القرن الرابع عشر» نام دارد، چهار مجلد از چاپ بيرون آمد و از حرف الف تا آخر حرف عين را در بر دارد و در آن 2228 نفر از دانشمندان معاصر معرفى شدهاند[۵]
سده سيزدهم: اين بخش كه دانشمندان قرن سيزدهم هجرى را در بر دارد، به نام «الكرام البررة في القرن الثالث بعد العشرة» ناميده مىشود. اين كتاب در دو جلد چاپ شده و تا كلمه «على» 1567 تن را معرفى كرده است[۶]
مرحله دوم: پس از مرگ شيخ آقابزرگ تهرانى، پسر بزرگتر وى مسوّدههاى كتاب را در اختيار گرفته و به چاپ آنها كه همگى زير نظر و به تصحيح او انجام گرفته بود، بدين شرح پرداخت:
سده چهارم: وى چنانكه در پيشگفتار «نوابغ الرواة في رابعة المآت» كه نام ويژه اين كتاب است آمده، مىگويد: «چون نشر احوال دانشمندان معاصر (سده چهاردهم) مرا در برابر اعتراضهاى احتمالى زندگان و بازماندگان درگذشتگان قرار مىداد، ترجيح دادم برعكس مرحله اول، كتاب را به ترتيب تاريخى، از سده چهارم آغاز كنم»[۷]
سده پنجم: اين كتاب، به نام «النابس في القرن الخامس» شامل احوال دانشمندان سده پنجم است.
سده ششم: اين كتاب، به نام «الثقات العيون في سادس القرون»، شامل احوال دانشمندان آن قرن است.
سده هفتم: اين كتاب، به نام «الأنوار الساطعة في المائة السابعة»، مشتمل بر احوال سيصد تن از دانشمندان شيعه در آن قرن است.
سده هشتم: اين كتاب، با نام «الحقائق الراهنة في المائة الثامنة»، شامل دانشمندان شيعه در سده هشتم است[۸]
مرحله سوم: اين مرحلهاى است كه آقاى دكتر علىنقى منزوى در سال 1354ش، از بيروت به تهران بازمىگردد و در سمت استادى دانشكده ادبيات دانشگاه تهران، مشغول به كار شده و چاپ و نشر بقيه مجلّدات طبقات را در تهران به ترتيب زير آغاز مىكند:
سده نهم: اين بخش، با نام «الضياء اللامع في القرن التاسع»، شامل احوال برخى از دانشمندان شيعى در قرن نهم هجرى است.
سده دهم: اين مجلد، با نام «إحياء الداثر في القرن العاشر»، مشتمل بر شرح حال برخى از دانشمندان شيعه در قرن دهم هجرى است.
سده يازدهم: اين بخش، با نام «الروضة النفرة في القرن الثاني بعد العشرة»، شامل احوال علماى قرن يازدهم هجرى است.
سده دوازدهم: اين بخش، با عنوان «الكواكب المنتشرة في القرن الثاني و العشرة» منتشر شده است[۹]
از جمله ويژگىها و خصوصيات اين اثر گرانبها، شيوههاى مختلفى است كه نويسنده براى رعايت دقت و امانت در ثبت اطلاعات به كار برده كه به بخشى از آن، اشاره مىشود:
اول: معيارهاى نويسنده در ترجيح شيعه بودن صاحبان ترجمه:
الف)- استدلال به شعر: يكى از معيارهاى محقق تهرانى براى اثبات تشيع صاحبان ترجمه، تتبع و تحليل اشعار آنهاست؛ زيرا شعر تا حد زيادى عقيده شاعر را نشان مىدهد؛ بهعنوان مثال، ضمن شرح حال عامر بن عامر بصرى براى اثبات تشيع او، به بيتى كه درباره امام زمان(عج) آورده استناد مىكند و تشيع على بن حسين حلى را از عبارت قاضى نورالله شوشترى در كتاب «مجالس المؤمنين» مىآورد كه قاضى گويد: على بن حسين حلى، از شاعران فاضل متأخر است كه قصائدى در مدح اهلبيت(ع) دارد[۱۰]
ب)- استدلال به دعاى «صلوات بر محمد و آل محمد»؛ بهعنوان مثال:
1. در شرح حال ياقوت مستعصمى اشاره مىكند كه در يكى از نوشتارهايش بر محمد و آل محمد صلوات مىفرستد.
2. در شرح حال محمد بن حسن بيهقى اشاره مىكند كه در يك كتاب، صلوات را بر محمد و آل محمد مىآورد[۱۱]
ج)- استناد به كتابهاى اهل تسنن: ايشان در مواردى براى تشيع صاحبان ترجمه، به منابع اهل تسنن استناد مىكند؛ بهعنوان نمونه:
1. در شرح حال ابراهيم بن على بن عيسى رازى از ابن حجر در «لسان الميزان» نقل مىكند كه: «إنه شيخ من الشيعة».
2. در شرح حال احمد بن عبدالله بن احمد وراق از سمعانى در «انساب» نقل مىكند كه درباره صاحب ترجمه گويد: «إنه رافضي مشهور».
3. در شرح حال ابراهيم بن محمد بن عرفه بهصراحت مىگويد: «ابن حجر در «لسان الميزان» آورده كه در او تمايلى به تشيع بود»[۱۲]
د)- صاحب ترجمه در طريق روايتى فقهاى شيعه باشد: در شمار ادله براى تشيع يك دانشور، آوردهاند كه: يكى از فقهاى بزرگ اماميه از او روايت كند، يا او از يك فقه بزرگ شيعى روايت كند، يا شاگرد يكى از بزرگان شيعه باشد. تهرانى اين قرينه را به قرائن ديگر مىپيوندد تا تشيع دانشمندى را نتيجه بگيرد و در كتاب طبقات از او ياد كند؛ بهعنوان نمونه، تهرانى در شرح حال احمد بن محمد بن حسين بزاز تذكر مىدهد كه صدوق در «كمالالدين» از او روايت كرده است. همچنين در شرح حال حسن بن ابراهيم بن جعفر به اين نكته اشاره مىكند كه او از ابوعبدالله محمد بن ابراهيم نعمانى شاگرد كلينى روايت كرده و شيخ مفيد نيز از او روايت كرده است[۱۳]
ه)- صاحب ترجمه، كتابى درباره اهلالبيت(ع) نوشته باشد: اين قرينه دليلى بر تشيع صاحب ترجمه است؛ بهعنوان نمونه، محقق تهرانى در شرح حال احمد بن عبدالله ابونعيم اصفهانى اشاره مىكند كه او را آثارى درباره اهلبيت(ع) است[۱۴]
دوم: راهكار محقق تهرانى براى حل مشكل اشتراك اسما:
بسيارى از راويان، در اسم يا لقب يا كنيه اشتراك دارند. اينگونه اسما و كنيهها و لقبها، در اسانيد روايات پيش مىآيد و تميز ميان آنها دشوار است. براى حل اين مشكل، شيخ آقابزرگ نگاهى تحليلى به اسماء مشترك دارد و گاهى از طبقه صاحب ترجمه استفاده مىكند تا دوره زمانى او را معين سازد - گرچه به شكل تقريبى - تا او را به نشانههايى براى استدلال دقيق برساند[۱۵]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب هر جلد، در همان جلد آمده و در پاورقىها، به توضيح برخى از مطالب متن پرداخته شده است.
پانويس
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. كريمى زنجانى اصل، محمد، «تاريخ تشيع بر مدار طبقات أعلام الشيعة»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: كتاب ماه كليات، شماره 69 و 70، شهريور و مهر 1382، (6 صفحه، از 124 تا 129)، به آدرس: http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/64889.
3. العوادى، امجد رسول محمد، «روششناسى طبقات أعلام الشيعة شيخ آقابزرگ تهرانى»، مترجم: طالعى، عبدالحسين، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: كتاب شيعه، شماره 4، پاييز و زمستان 1390، (10 صفحه، از 202 تا 211)، به آدرس: http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1000351.