هفت اقلیم
هفت اقليم، اثر امين احمد رازى، تذكرهاى است تاريخى و جغرافيايى كه به تشريح اقاليم سبعه پرداخته و در ضمن توصيف برخى از شهرها و آبادىها، به اجمال و گاه به تفصيل، از بزرگان و مشاهير آنها سخن گفته است.
هفت اقلیم | |
---|---|
پدیدآوران | رازی، امین احمد (نويسنده) فاضل، جواد (محقق) |
ناشر | علیاکبر علمی |
مکان نشر | تهران - ایران |
چاپ | 1 |
موضوع | شاعران ایرانی - سرگذشتنامه شعر فارسی - مجموعهها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | PIR 3543 /الف8ﻫ7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
كتاب، به زبان فارسى و در سال 1018ق، در طول شش سال، نوشته شده است.
نويسنده، چنانكه خود مىگويد، بيشتر اوقات خويش را مصروف تحصيل احوال بزرگان كرده و به علت ميل باطنى و اشاره بعضى از دوستانش، اقدام به تأليف كتاب كرده است.
ساختار
كتاب، با ديباچهاى از مؤلف در بيان انگيزه تأليف، آغاز و مطالب، در سه جلد ارائه شده است.
نويسنده، هر اقليم را منسوب به يكى از ستارگان دانسته و هر يك را تشريح كرده است.
اكثر مطالب كتاب، نقل قول بوده و بيشتر حكايات و توصيف مردمان، افسانهاى و اغراقآميز است.
مؤلف كه از ادباى نامدار نيمه دوم قرن دهم مىباشد، با شرح هر اقليم از اقاليم سبعه، نخست طول و عرض و مساحت تقريبى آن اقليم را بيان كرده، سپس به موقعيت جغرافيايى و مسائل تاريخى آن اشاره نموده و در پى آن، شهرهاى عمده و گاه شهرهاى كوچك آن اقليم را نام برده است.
وى، در شرح هر يك از شهرها، حدود جغرافيايى، تاريخ بنا، نام بانى، علت پيدايش، نام قديم و جديد و وجه تسميه آن شهر را بيان كرده و سرانجام، معاريف شهر، اعم از پادشاهان، وزراء، علما، عرفا، مشايخ و شعرا را معرفى نموده و شرح حال هر يك را جداگانه آورده است.
كتاب، مملو از اشعار، اخبار و حكايات مىباشد.
گزارش محتوا
جلد اول، سه اقليم زير را شرح داده است:
اقليم اول: اين اقليم كه نويسنده، آن را به زحل منسوب دانسته، ششصد و شصت و دو هزار و چهل و چهار فرسنگ مساحت دارد. مردم اين اقليم، سياهپوست بوده و ابتداى آن از شمال، جزيره ياقوت است تا جنوب بلاد عمان. در آن، بيست كوه بلند، سى نهر بزرگ و هزار و سىصد و چهل شهر، از جمله يمن وجود دارد. نويسنده، يمن را ولايتى در غايت نزاهت و طراوت معرفى كرده و معتقد است اين شهر، به يمن ابن اقطن بن عامر بن شالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح(ع) منسوب مىباشد.
وى، اين اقليم را به شش بخش زير تقسيم كرده و هر يك را جداگانه، توصيف نموده است:
- هجر: شهرى است ميان عمان و عدن؛
- بلاد الزنج: ولايت وسيعى است كه شمال آن يمن، جنوبش بيابان، شرقش ولايت نوبه و غرب آن به حبشه متصل است. از جمله ويژگىهايى كه نويسنده براى مردمان اين سرزمين برشمرده عبارتند از اينكه:
- ولد كوش بن كنعان بن حام مىباشند؛
- هر گاه بر دشمنان خود پيروز شوند، گوشت آنها را مىخورند؛
- اگر از پادشاه خود برنجند او را مىكشند؛
- به اندازهاى طلا در آن سرزمين زياد است كه مردم جواهرات خود را از آهن مىسازند؛
- غذاى آنها بيشتر از گوشت فيل و زرافه است.
- ممكلت نوبه: مشتمل است بر شهرهاى سودان. ويژگىهايى كه نويسنده براى آن ذكر كرده عبارتند از: بسيار گرم بودن، وجود طلاى فراوان، لباس مردم آن از پوست حيوانات بوده و بازرگانان به ندرت و با مشقت زياد به آن سرزمين مىروند و...
- مملكت چين: نويسنده، معتقد است مردم آن، از اولاد چين بن يافث بن نوح(ع) بوده و به عبادت بتها مىپردازند.
- ولايت سرانديب: جزيرهاى است در اقيانوس هند كه معادن طلا، نقره، ياقوت و الماس در آن فراوان است.
- جابلسا: شهرى است در مشرق كه مردم آن از اولاد ثمود مىباشند.
نويسنده، اقليم دوم را منسوب به مشترى دانسته كه از بلاد چين تا جنوب کرمان و شهرهاى اعراب را شامل مىشود. از جمله شهرهایى كه در اين قسمت توصيف شدهاند، عبارتند از: مكه، مدينه، هرموز، دكن، سومنات، ناكور، بنگاله، كوركات، گور، ماله، جنتآباد، شريفآباد و...
اقليم سوم، به مريخ منسوب شده است. ابتداى آن از حد مشرق بلاد چين بوده كه از وسط كابل، بلاد کرمان، سيستان، فارس، عراق، و وسط ولايت شام مىگذرد.
از آنجا كه ايران در اين اقليم قرار گرفته است، نويسنده، ابتدا به تشريح شهرهاى آن از جمله يزد، كازرون، شيراز، لار، خوزستان، شوش، تبريز، دارابگرد، شوشتر و سيستان پرداخته و سپس ديگر نقاط اين اقليم از قبيل، دمشق، حلب، مصر، قاهره، عسقلان، قسطاط، غزه، دهلى، قندهار و... را توصيف كرده است.
جلد دوم، اختصاص به اقليم چهارم دارد. اين اقليم، خراسان، همدان، قم، ساوه، تفرش، اصفهان و دامغان را شامل مىشود. از جمله بزرگانى كه ضمن توصيف شهرشان، اشارهاى به زندگانى و آثارشان در اين قمست شده است، عبارتند از حكيم كسايى، عبدالعزيز بن منصور عسجدى، ابوسعيد ابوالخير، احمد بن شاذان، بابا سودايى، جلالالدين مولوى، حسن عنصرى، سلمان فارسى، شيخ اوحدى و...
قسمتى از اقليم چهارم و بقيه اقاليم، به ترتيب زير، در جلد سوم تشريح شدهاند:
اقليم پنجم: به زهره منسوب شده و شامل بلاد تركستان، ماوراءالنهر، آذربايجان، روم و يونان مىشود. از جمله شهرهاى آن، عبارتند از: بادكو، بخارا، خجند، شروان، تفليس، خوارزم و...
اقليم ششم: منسوب به عطارد بوده و مردم آن، زردپوست مىباشند. در اين اقليم، صد و چهارده و به قولى دويست و چهل شهر از جمله كاشغر، ختن، قسطنطنيه، اروميه، فرشنه، شلشوين وجود دارد.
اقليم هفتم: به ماه منسوب شده و داراى بيست و سه شهر مىباشد كه فقط چهار شهر بلغار، صقلاب، باطن، باطن الروم و جابلقا بهصورت بسيار مختصر، توصيف شدهاند.
در بسيارى از موارد، مطالب كتاب، بيشتر جنبه افسانهاى و نقل قول بوده مانند: سخن گفتن جانواران برخى مناطق، مانند ريگ بودن طلا و نقره در برخى نقاط، بودن درختى كه روى برگهاى آن نوشته و تصاوير وجود دارد و...
وضعيت كتاب
در پايان هر جلد، فهرست اماكن و اعلام ذكر شده در متن، آمده است.
پاورقىها كه بسيار اندك مىباشد، به توضيح كلمات مشكل متن اختصاص يافته است.
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب؛
- فهرست كتابهاى منتشر شده دى ماه 1378ش، مجله كتاب ماه ادبيات و فلسفه، بهمن 1378ش، شماره 28.