معجم المصطلحات الأصولية

«معجم المصطلحات الاصولية»، اثر محمدحسینى، شامل تعريف مجموعه‌اى از اصطلاحات اصولى مى‌باشد كه به زبان عربى و در سال 1995م، نوشته شده است.

معجم المصطلحات الأصولیة
معجم المصطلحات الأصولية
پدیدآورانحسینی، محمد (نويسنده)
ناشرموسسة العارف للمطبوعات
مکان نشربیروت - لبنان
سال نشر1415 ق
چاپ1
موضوعاصول فقه - اصطلاح‏‌ها و تعبیرها
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏147‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏م‎‏6
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب، با مقدمه مؤلف در اشاره به نحوه تدوين مباحث آغاز و مطالب، به ترتيب حروف الفباء تنظيم شده است.

اساس كار مؤلف، تنظيم و تدوين مسائل و اصطلاحات اصولى بر اساس مذهب شيعه اماميه مى‌باشد، اما به برخى اصطلاحات مشهور اهل سنت نيز اشاره شده است.

برخى از اصطلاحات، داراى تعاريف متعددى مى‌باشند كه در مورد آنها، به بهترين و واضح‌ترين تعريف، اكتفاء شده و در موارد اختلافى، به قائل هر تعريف، اشاره شده است.

در مواردى كه تعريفى جديد و ابتكارى بوده است، نام مبتكر آن تعريف، ذكر شده است.

نويسنده، سعى نموده است تا در حد امكان، براى توضيح اصطلاحات، از مثال، استفاده نمايد.

گزارش محتوا

نمونه‌هايى از مطالب كتاب:

1. اباحه: تخيير مكلف از طرف شارع، بين انجام يا ترك فعل، بدون ترجيح يكى از آن دو؛

2. اماره: سه تعريف از آن ارائه شده است:

الف) تعريف مرحوم مظفر: هر چيزى كه شارع آن را به‌عنوان سبب براى حصول ظن، معتبر كرده باشد، مانند خبر واحد؛

ب) تعريف آیت‌الله مشكينى: حكمى است كه در حق جاهل به واقع، به لحاظ كاشفيت ذاتى، ولى ناقص آن از واقع، جعل شده است؛

ج) تعريف شهيد صدر: حكم ظاهرى مرتبط با كشف دليل ظنى معين به نحوى كه كشف آن دليل، ملاك تام جعل حكم مى‌باشد؛

3. اجتهاد قياسى: روشى است براى وضع احكام شرعيه براى وقايع جديد، در مواردى كه حكم آن در كتاب و سنت وجود نداشته باشد، با قياس بر مواردى كه نص شرعى وجود دارد؛

4. اجزاء: اتيان مأموربه با تمام شرايط و اجزاى معتبر شرعى و عقلى آن، طبق امر مولى، چه آن امر، اختيارى واقعى باشد، يا اضطرارى و ظاهرى، به‌گونه‌اى كه امتثال آن امر شمرده شود؛

5. اجماع: تعاريف گوناگونى براى آن ذكر شده است:

الف) اتفاق خاص؛

ب) اتفاق مجتهدين امت محمد(ص) بعد از وفات ايشان، در عصرى از اعصار، بر يك حكم شرعى؛

ج) هر قول داراى حجت شرعى، و لو قول يك نفر؛

و...

6. اراده تكوينيّه: دو تعريف براى آن ذكر شده است:

الف) اراده‌اى كه متعلق آن، خصوص امور واقعيه است؛

ب) اراده صدور فعل، بدون تخلل اراده غير در صدور آن، مانند اراده خداوند در خلق عالم.

اراده تشريعيه، جديّه، استعماليه و استقباليه از انواع ديگر اراده مى‌باشند كه تعريف شده‌اند.

7. استصحاب: تعاريف گوناگونى براى آن ذكر شده است، مانند«حكم به بقاء آنچه قبلا بوده است» و...

استصحاب، داراى انواع مختلفى است، از قبيل: استصحاب برائت يا عدم اصلى؛ استصحاب تدريجيات؛ استصحاب تنجيزى؛ استصحاب تعليقى؛ استصحاب حكمى و...؛

8. اشتراك لفظى: تعدد معانى حقيقى يك لفظ در يك زبان، مانند لفظ عين كه در زبان عربى، به معناى چشمه، جاسوس، چشم و... مى‌باشد؛

9. اصالة البرائة العقلية: حكم عقل به عدم استحقاق عقوبت فعلى كه حكم آن مشکوک بوده و دليلى براى آن وجود ندارد؛

10. بيان: اظهار معنا و ايضاح چيزى كه قبلا مستور بوده است؛

11. تبادر: حضور معنايى از لفظ در ذهن هنگام شنيدن آن، بدون كمك گرفتن از قرينه؛

12. جعل: ثبوت حكم در شريعت؛ يعنى تشريع آن از طرف خدا، مانند وجوب حج بر مسلمان؛

13. حجت: ادله شرعيه‌اى كه واسطه اثبات متعلَق خود مى‌شوند، به حسب جعل شرعى، بدون آنكه بين آنها و بين متعلقاتشان، علقه ثبوتيه وجود داشته باشد؛

14. خبر متواتر: خبرى كه راويان آن، به حدى زياد باشد كه عادتاً تبانى آنها بر دروغ، بعيد باشد و اين وصف، در تمام طبقات روات، استمرار داشته باشد؛

15. دلالت: بودن شىء به‌گونه‌اى كه از فهم آن، فهم شىء ديگرى لازم آيد و انواع آن، عبارت است از: دلالت اشاره؛ اقتضاء؛ التزاميه؛ ايماء؛ تصديقيه؛ تصوريه؛ تضمنيه؛ تنبيه؛ ذاتيه لفظيه؛ سببيه لفظيه؛ سياقيه؛ لغويه؛ مطابقيه و...

از ديگر اصطلاحاتى كه تعريف شده‌اند، عبارتند از: ذريعه؛ رخصت؛ ركن؛ سبب؛ سد باب اجتهاد؛ شبهه بدويّه؛ شرط متأخر؛ صحت؛ صريح؛ طريقيت؛ طلب؛ ظاهر؛ ظن؛ عام استيعابى؛ عرف؛ غايت؛ غير مستقلات عقليه؛ فاسد؛ فرد مردد؛ قاعده؛ قبح؛ كراهت؛ كنايه؛ لفظ ظاهر؛ لفظ مجمل؛ ماده امر؛ متواتر معنوى؛ ناقل؛ نسبت تامه؛ هيئت امر؛ هيئت جمع؛ واجب و...

وضعيت كتاب

كتاب، فاقد فهرست و پاورقى مى‌باشد.

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.