ابوتمام، حبیب بن اوس
ابوتمام، حبيب بن اوس طائى، شاعر بزرگ عرب مىباشد.
ویژگی ابوتمام
در زندگى و شعر ابوتمام، كمتر موضوعى مىتوان يافت كه موجب گفتوگو و مشاجره ميان محققان نشده باشد. خاندان مسيحى او، نام تغييريافته پدر او، تبارنامه طائى او كه نزد برخى مورد ترديد است، سفرهاى بىشمار او از قاهره تا خراسان، تجددگرايى او در شعر، ابداع صنايع، تمايل به الفاظ غريب و كهن و درعينحال، موفقيت در ساختن اشعارى دلانگيز، شهرت فراگير، كسب ثروتهاى كلان، حسادت ديگر شاعران و... همه موجب شد كه نظراتى سخت ضد و نقيض درباره اين شاعر ابراز گردد، سپس تعصباتى كه به طرفدارى يا بر ضد او پديدار شد، خود بسيارى را به تدوین کتاب و رساله درباره او واداشت.
شايد يكى از عواملى كه به آتش اين منازعات دامن مىزد، برآمدن شاعرى همچون بحترى بود كه هنر شاعرى را نزد خود او آموخته بود: بحترى بسيارى را بر آن مىداشت كه با ابوتمام مقايسهاش كنند. بر اثر اين مقايسه، اشعار اين دو تن از جنبههاى لغت، صنعت، مضمون و فصاحت با دقتى شگفت مورد بررسى دانشمندان شعرشناس قرار گرفت.
چون گاه در نسبت طائى او ترديد مىكردند، صولى، ابوالفرج، سمعانى و ديگران، بر نژاد خالص او تأكيد مىكنند، اما اين امر بهخودىخود نمىتواند نصرانيت خاندان او را منتفى سازد؛ زيرا بعيد نيست كه از يكى دو سده پيش از اسلام، جماعاتى از طائيان كه به شمال جزيرة العرب كوچيده بودند، مانند بيشتر اعراب آن نواحى به آيين مسيحيت درآمده باشند.
موضوع مسيحيت خاندان وى، از يكى از روايات صولى برمىآيد. امروز، بيشتر محققان، نصرانيت او را پذيرفتهاند، اما گروهى نيز بهكلى، از غير طائى بودن، يا نصرانى بودن او برآشفتهاند.
تولد
وى در دهكده جاسم، در نزدیک ى دمشق، زاده شد. در تاريخ تولد او اختلاف است. از 172 تا 192ق كه در منابع مذكور است، 20 سال فاصله است و اين امر، كار محقق را براى تعيين دوران كودكى و آغاز جوانى شاعر كه در مصر گذشته، سخت دشوار مىسازد.
درست نمىدانيم پدر نصرانى او به چه كار مشغول بوده؛ عطار بوده، يا در دمشق خمار، يا پيشه ديگرى داشته است.
دوران کودکی
درباره كودكى او نيز دو سه روايت موجود است. آيا در كودكى شاگرد بافنده بوده است يا شاگرد ابريشمفروش. درهرحال، چنانكه پيداست، او و خانوادهاش، چندان در رفاه نبودهاند و كودك، ناچار بوده تا براى امرار معاش به كارى بپردازد. حال اگر قول معروف را بپذيريم و بگویيم كه خاندان او مسيحى بودهاند، ناچار اين سؤال پيش مىآيد كه او خود، كى اسلام آورد؟ هنگامى كه به مصر رفت، بيشتر در مساجد روزگار مىگذاشت و بدينسان، در اينكه آن هنگام ديگر مسلمان شده بود، ترديد نمىتوان كرد. ازاينرو بايد تشرف او را به دين اسلام، در دمشق و در نوجوانى دانست.
از ديگر احوال او در دمشق خبرى نداريم و اينكه گفتهاند: «مانند همه كودكان فقير به مكتبخانه رفت و قرآن آموخت»، از خيالپردازى بهدور نيست.
مسافرتهای ابوتمام
برخى از منابع، به حضور او در مصر اشاره كردهاند، اما فروخ مىپندارد كه او از دمشق به حمص رفت و به مدح خاندان ابن ابىعبدالكريم طائى كه خود شاعر بود و نيز به هجاى عتبة بن ابىعاصم پرداخت و به شاعر معروف و شيعىمذهبى كه به ديك الجن (د 235ق) شهرت داشت، پيوست و احتمالاً نزد او هنر شعرپردازى را آموخت و از او تأثير بسيار پذيرفت.
بعيد نيست كه گرايش او به تشيع نيز از همين جا سرچشمه گرفته باشد. علاوه بر اين، فروخ كه قاطعانه او را غير طائى مىشمارد، گمان برده است كه او در همين شهر و به سبب نزدیک ى با خاندان طائى بنى عبدالكريم، از طريق ولاء، نسبت طائى يافت.
وى از دمشق يا حمص به مصر رفته است. بهبيتى، تاريخ سفر او را، حدود سال 195ق و فروخ، 208 يا 209ق پنداشته است. بيشتر بر اين اتفاق دارند كه او در مسجد جامع، به سقايى مشغول شد.
وى پس از 5 سال اقامت در مصر، از آن ديار، سخت دلگير شده و با آنكه برخلاف انتظار، هنوز موفقيتى كسب نكرده بود، بر آن شد كه به سرزمين خویش بازگردد.
درهرحال، ابوتمام به شام رفت و در آنجا به مدح بزرگان پرداخت. از آن ميان، ابوالمغيث موسى بن ابراهيم رافقى، مشهور است.
هيچ وسيلهاى نيست كه بتوانيم مسير او را دنبال كنيم. فروخ مىپندارد كه او در شام بود تا مأمون به آنجا رفت. بهبيتى او را روانه رقه مىكند. درهرحال، وى گویا تا آن زمان هنوز به بغداد نرفته بوده و آرزوى رسيدن به آن ديار را در سر مىپرورانده است.
وى در 214ق، به عراق وارد شد و يكى از زيباترين قصايد خود را همان جا سرود. در آن حال محمد بن حُمَيد طوسى با بابك خرمدين مىجنگيد، اما سپاهش شكست خورده و به قتل رسيد. قصيدهاى كه ابوتمام در رثاى او سروده، سخت مشهور است و شايد بتوان به جهاتى آن را زيباترين شعر او بشمار آورد.
آنگاه شاعر به يكى از سرداران سپاه محمد بن حميد به نام ابوسعيد ثغرى كه طائى بود، پيوست.
وى از رجال مرو بود و بنا بر رواياتى كه صولى (همان، 227 - 229) آورده، با شاعر دوستى نزدیک و ديرپايى داشت و بيش از هر ممدوح ديگرى با وى بخشندگى مىكرد.
وفات
تاريخ مرگ وى نيز مانند تاريخ تولدش مورد اختلاف بوده و در منابع، جمادىالاول 231ق، محرم 232ق، سال 228ق و 229ق، ذكر شده است. او را در موصل به خاک سپردند و خاندان ابن حميد طوسى، گنبدى بر فراز گورش ساختند.
آثار
آثار منسوب به وى، علاوه بر ديوان اشعارش كه هنوز بهنحو شايسته و كاملى چاپ نشده است، عبارتند از:
1. الحماسة؛
2. الاختيارات من شعر الشعراء؛
3. الاختيار من شعر القبائل؛
4. الفحول؛
5. الاختيار القبائلي الأكبر؛
6. من القبائلي؛
7. گزيدهاى كه در آن، اشعار خوب جاهلى و اسلامى را نقل كرده است؛
8. گزيدهاى كه در آن شعر شاعران گمنام را آورده و به چند باب تقسيم كرده است. اين کتاب، معروفترين گزيدههاى اوست و بيشتر از ديگر آثار او در دست مردم موجود است. اين جنگ، «حماسه» نام دارد؛
9. اختيار المقطعات؛
10. تحفة الزائر.[۱]
پانویس
- ↑ آذرنوش، آذرتاش، ج 5، ص269
منابع مقاله
آذرنوش، آذرتاش، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378