أمراء الكوفة و حكامها
امراء الكوفه و حكامها تأليف محمد علي آل خليفه، نويسنده شيعي به زبان عربی است. در اين اثر واليان و حكام كوفه در از زمان خلفاي راشدين تا پایان عصر عباسي گردآوري شده است. ارزش كتاب علاوه بر نگارش به قلم يك نويسنده شيعي بدين جهت است، اگر چه به جوانب علمي و سياسي و اقتصادي كوفه توجه شده است؛ اما منبعي با اين موضوع خاص وجود ندارد.
أمراء الکوفة و حکامها | |
---|---|
پدیدآوران | آلخلیفه، محمدعلی (نويسنده) صلواتی، یاسین (محقق) |
ناشر | موسسة الصادق(ع) |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1425 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 964-5604-61-3 |
موضوع | اسلام - تاریخ
خلافت - تاریخ کوفه - تاریخ کوفه - شاهان و فرمان روایان |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 79/9 /ک9آ7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
در ابتدای كتاب مقدمهای مختصر، اما پر مغزي به قلم نويسنده معروف، باقر شريف القرشي ديده ميشود. پس از آن مقدمه نويسنده آمده است كه به منزله دائرةالمعارفي از اطلاعات اجمالي و مفيدي از جنبههاي ديگر شهر كوفه است. متن اثر در سه فصل تنظيم شده است كه به ترتيب عبارت است از:
1-عصر خلفاي راشدين 2- عصر اموي 3- عصر عباسي
در هر يك از فصول، اميران آن عصر به ترتيب زماني ذكر شده است. شيوه نگارشي نويسنده بدين گونه است كه ابتدا نسب آن امير به طور كامل ذكر مىكند و سپس اطلاعات منابع مختلف را درباره او مىآورد. مطالب كه در رابطه با هر امير آورده شده لزوماً به معناي شرح مدت خلافت او نيست و مطالبی ديگري از سوابق و خدمات و ويژگىهاي شخصيتي او نيز ذكر شده است.
گزارش محتوا
مقدمه باقر شريف:
در اين مقدمه به اهميت كوفه به عنوان مركز مهمي در عالم اسلام پرداخته شده است. اين شهر تأثير ويژهاي در ايجاد برخی وقايع سياسي داشته است؛ از جمله مصيبت بارترين آنها بالا رفتن قرآنها در صفين بود كه لشكر عراق در حال اشراف بر فتح، دچار فتنه گرديد و حكومت اموي به رهبري معاويه، اولين دشمن فكر اسلامی، سيطره يافت. به جهت اهميت كوفه، علي(ع) پس از واقعه جمل آن را به عنوان پايتخت برگزيد و به يك مركز نظامي و فقهي مهم تبديل گرديد. مورخين نقل كردهاند كه نهصد نفر از امام صادق(ع) حديث اخذ ميكردند. جلسات ايشان در بيت معروف بزرگي در كوفه بوده است.
مقدمه نويسنده:
كوفه در نتيجه مركزيت سياسي مركزيت علمي و ادبي پيدا كرد و علما، نحويون، لغتشناسان و شعراي بزرگي در اين شهر ظاهر شدند كه در اين مقدمه در بخشهاي مجزا به اسامي برخی از آنها اشاره شده است. مطالبی درباره خط كوفه و نيز كلام امام علي(ع) و جهانگرداني؛ همچون ابنجبير و ابنبطوطه از ديگر مطالب مختصر و مفيد در اين نوشتار مىباشد.
فصل 1:
در طول زمامداري خلفاي راشدين 25 امارت كوفه را به عهده داشتند. البته اين مطلب با اين توجه است كه بعضي از اين افراد؛ مانند: سعد بن ابيوقاص و ابوموسي اشعري در اين مدت دو بار به امارت گماشته شدند.
اولين امير اين شهر سعد بن ابىوقاص بوده است. او از اصحاب نامدار پيامبر اسلام به شمار مىرود. از سوي عمر بن خطاب برای فتح عراق اعزام شد و در نبرد قادسيه اين منطقه را از سيطره حكومت ساساني خارج كرد.
مهمترين نقطه ضعف سعد «حب ثروت و خلافت» بوده است. اين حب خلافت به گونهاى بوده كه وى را به رقابت شديد براى به دست گرفتن خلافت واداشت و در اين زمينه بيشترين اصطكاك را با اميرمؤمنان عليهالسلام داشته كه مهمترين آن در عدم بيعت و همكارى با امام و قرار گرفتن در صف مقدم «قاعدين» جلوه نمود.
اكثر قريب به اتفاق مورخان و محدثان شيعه و سنى به عدم بيعت او اذعان نمودهاند. روايت پایاني حاكي از همين مطلب است. پس از مرگش در سال 55ق طلا و نقره فراواني از او به جاي ماند.
پس از سعد، محمد بن مسلمه حارثي به حكومت منصوب شد. او نيز با اين كه در زمان پيامبر خدماتي داشت؛ اما در زمان امام علي(ع) جزء قاعدين بود.
بعضي از واليان كوفه برای مدت كوتاهي به اين سمت منصوب مىشدند؛ به عنوان نمونه زياد بن حنظله در سال 21 هجری پس از مدت كوتاهي به درخواست خودش عزل گرديد. جانشين او عمار بن ياسر نيز پس از اندك زماني در سال 22 هجری ولايت را به ابوموسي اشعري واگذار نمود.
امام علي(ع) در 12 رجب سال 36 هجری پس از بازگشت از بصره به كوفه وارد شد و مركز خلافت را به آنجا منتقل نمود. او در حالى كه اميرالمؤمنين و خليفه بود، امير كوفه نيز گرديد. نويسنده از نوشتن درباره اين شخصيت عظيم احساس عجز مىكند و چنين مىنگارد: «نمىدانم درباره امام علي بن ابىطالب چه بنويسم؟ من ناتوان و عاجزم و در برابر اين شخصيت عظيم قدر و اندازه ندارم؛ كسي كه درباره او هزاران كتاب نوشته شد... گزاف نميگويم، اگر بگويم كه هيچ كتابخانهاي در عالم وجود ندارد، مگر اينكه درباره وي كتابي در آنجا وجود دارد». در ادامه قطرهاي از فضايل و مناقب اين امام همام ذكر شده است.
امام حسن عليهالسلام پس از شهادت پدر شش يا هفت ماه حاكميت در كوفه را به عهده داشت. به اعتقاد نويسنده، مهمترين حادثه زندگی آن بزرگوار صلح با معاويه بوده است كه در اين نوشتار شرح شده است. آن حضرت نيز در سنه 49 هجری با مسموم گرديد و معاويه با شنيدن اين حادثه بسيار شادمان شد و به سجده افتاد.
تعدادي از واليان كوفه در مدتي كه والي به جهت امري از شهر خارج مىشد، نائب وي بودند و پس از بازگشت او از آن منصب كنار مىرفتند. یکی از اين حاكمان موقت، مغيرة بن نوفل بود كه در سال 40 هجری كه امام حسن(ع) به جهت آماده نمودن سپاه برای جنگ صفين به نخيله رفت، جانشين آن حضرت گرديد.
فصل 2:
فهرست اميران در عصر اموي بالغ بر 103 شماره است كه به ترتيب زماني ذكر شده است.
معاويه بن ابىسفيان اولين امير كوفه بود كه پس از صلح با امام حسن(ع) تا انتقال مركز حكومت به شام در سال بعد بر اين شهر حكومت كرد. از كساني كه معاويه به اميري كوفه منصوب كرد، زياد بن ابيه بود. او در سال 49 هجری علاوه بر اين شهر حكومت بصره را نيز به عهده گرفت و اولين كسي بود كه دو امارت در او جمع شد. اگر چه درباره سرگذشت او به تفصيل سخن رفته است؛ اما عجيب اين است كه با وجود نگارش كتاب به قلم نويسنده شيعي از تأثيرگذاري او در ايجاد حادثه كربلا مطلبي ذكر نشده است.
عدالملك بن مروان ديگر امير كوفه بود كه در سال 72 هجری به آنجا وارد شد. حجاج بن يوسف ثقفي به او نوشت كه اگر دوست داري در اين ملك بماني علي بن حسين را به قتل برسان. او جاسوسهايي را بر امام گماشته بود و آنها تمامي رفتارهاي شخصي و اجتماعي امام و حتي عبادات او را گزارش مىكردند. ابن خلكان نقل كرده است كه عبدالملك به حجاج گفت كه هر كس به عيوب خودش آگاه است و در آن درخواست كرد كه عيبهاي خودش را بازگو كند و چيزي از آن را مخفي نكند. او گفت: «من لجوج و كينهاي هستم». عبدالملك گفت: «بنابراین بين تو و ابليس نسبتي هست». حجاج گفت: «شيطان اگر مرا ببيند تسليم من مىشود».
برخی از امرايي كه پيش از آن شرح حال آنها آمده است و نويسنده مطلب جديدي درباره آنها نداشته است، تنها به ذكر سال خلافت آنها اكتفا شده است و در پاورقیبه نوشته پيشين ارجاع داده شده است. عبيدالله بن عباس كندي از آن جمله است.
آخرين امير كوفه ابومسلمه خلّال همداني بوده است. او از مشهورترين دعوت كنندگان به شعار "الرضا من آل محمد" در عراق است. او و ابومسلم خراساني از اركان تأسيسي دولت عباسي بودند. نويسنده در پانوشت تذكر داده است كه اگر چه او از مؤسسين دولت عباسي است؛ اما پيش از بيعت با ابوالعباس سفاح زمام امور را در كوفه به عهده داشته است و لذا ضمن امراي كوفه در عصر اموي آوردهايم.
فصل 3:
در ابتداي فهرست امراي عصر عباسي ابوالعباس سفاح ديده ميشود كه در سال 132 هجری برای كمتر از يك ماه امير كوفه بود. در همين سال دو تن ديگر به نامهاي داود بن علي و عيسي بن موسي نيز به امارت كوفه منصوب شدند. سفاح در ابتداي حكومتش اباسلمه خلّال را به وزارت خود برگزيد. او كه اولين وزير در دولت عباسي است، اولين وزير در اسلام نيز محسوب ميشود، چرا كه منصب وزارت پيش از آن "حاجب" ناميده ميشد.
در اين بخش نيز برخی از افراد در مقاطع مختلف زماني امير كوفه شدهاند. از جمله اين افراد عيسي بن موسي و عيسي بن موسي هستند كه نويسنده در انتصابات دوم و سوم نسب آنها را ذكر نكرده و در پانوشت به قبل ارجاع داده است؛ اما در برخی موارد؛ مانند مورد 91 هيچ گونه اشارهاي به یکی بودن اين فرد با امير اولين سال تأسيس حكومت عباسي(132ق) نشده است و البته با فاصله زماني كه بين اين دو وجود دارد، تذكر اين مطلب لازم به نظر ميرسد.
آنچه در منابع درباره امراي كوفه ذكر شده متفاوت است. شرح حال برخی از افراد به تفصيل آمده و برخی نيز تنها به نام و نسبشان اشاره شده است. فردي مانند "المبرقع" در شماره 99 نيز در پردهاي از ابهام مانده است و حتي نسب او نيز مشخص نيست. او خود را علوي معرفي و در كوفه قيام كرده است. اگر فرض را بر قيام او در برابر امير كوفه بگذاريم، نويسنده نميبايست او را در فهرست امراي كوفه ذكر ميكرد؛ اما اگر توانسته است برای مدت هرچند كوتاهي حكومت بر اين شهر را به دست بگيرد، ذكر آن در اين فهرست بدون اشكال است.
آخرين امير كوفه در عهد عباسي عماد الدين، یکی از رهبران ترك لشكر عباسي است كه در سال 608 هجری ولايت كوفه را به عهده گرفت و البته از او نيز همانند بسياري ديگر از اميران اطلاعات چنداني در منابع در اختيار نويسنده نيامده است.
وضعیت کتاب
در پانوشت صفحات، آدرس مطالب، توضيح لغات، اصطلاحات و اعلام به طور كامل آمده است. مصادر و فهرست مطالب فصول به تفكيك هر فصل در انتهاي كتاب ذكر شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.