الوحي المحمدي
الوحى المحمدى تأليف محمد رشيد رضا متوفى 1354 ه- پيرامون بيان حقيقت اسلام و دعوت همگانى قرآن به اسلام مخصوصاً نسبت به اهل كتاب به زبان عربى مىباشد. نقد و تحليلهاى زيادى پيرامون اين كتاب، مخصوصاً در باب عصمت، مهدويت، حقوق زنان وجود دارد. وى از اسلوب بيانى و اعجاز ادبى و منطقى در بيان وجوه اعجاز قرآن نام برده و به ساير وجوه اعجاز قرآن در موضوعات علمى و... اشارهاى نكرده است.
الوحی المحمدی | |
---|---|
پدیدآوران | رضا، محمد رشید (نويسنده) |
ناشر | دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1426 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 2-7451-3365-9 |
موضوع | اسلام - بررسی و شناخت
قرآن - بررسی و شناخت وحی و الهام |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 65/4 /ر6و3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
شامل يك مقدمه از عبدالصبور مرزوق، نائب رئيس مجلس، مقدمه رشيد رضا و پنج فصل مىباشد كه تفصيل آن در فهرست موضوعات آمده است.
مؤلف درصدد اثبات وحى محمدى(ص) و كلام الهى بودن قرآن و مشتمل بودن آن بر جميع احتياجات در اطلاعات دينى، اجتماعى، سياسى، مالى و نظامى هستند و مباحث مفصّلى در مقاصد اصلى و ردّيههايى در ابطال شبهات منكرين عالم غيب و وحى الهى بودن قرآن ارائه دادهاند.
گزارش محتوا
نگارنده در مقدمه پس از بيان ارتقاى مادى بشر و پايين آمدن فرهنگ و ادب آنها، حاجت مردم به دين را امرى بديهى و وجود كنيسه، شرايط نامساعد مسلمانان در قرنهاى اخير و سياست بزرگان اروپايى را عوامل سه گانه محروم ماندن دولتهاى عربى از حقيقت اسلام میداند و جهل به مسائل بلاغى قرآن، نارسايى و ضعف ترجمههاى قرآن، متفاوت بودن سبک گفتارى قرآن با ساير روشهاى كلامى و بىسرپرست بودن امور دينى مسلمانان را از عواملى بر مىشمارد كه مانع از فهم صحيح غير مسلمان از قرآن شده است.
نگارنده پس از تعريف لغوى و دينى وحى و نبوت، رسالت و حاجت بشر به اينها، اصول اديان را متكى بر سه محور ايمان به غيب و خداوند، عقيده به بعثت و جزا و عمل صالح دانسته و معتقد است براى تحقق اين حكمت بايد قائل به عصمت انبياء شويم، بخلاف ساير اديان كه كردارهاى ناپسندى را به انبيا نسبت ميدهند كه منافى عصمت آنهاست اگرچه بسيارى از مطالب اين کتابها تحريف شدهو به طور قطع نمىتوان گفت نظر واقعى اين اديان چنين است. پس از بيان اينكه عقل و علم بشرى ما را بىنياز از هدايت پيغمبران نمىكند، تعريف وحى و نبوت و انبيا در فرهنگ مسيحيت، و كلمات مسيحيان در اين مباحث را نوعى تحكم و مشتمل بر تعارض فراوانى میداند. سپس به امتيازات نبوت پيامبر(ص) بر ساير انبياء و تلاش مسيحيان در منع از گسترش قرآن اشاره و بر اين باورند كه قرآن به خاطر شمول بر علوم هدايتى، اعجاز لفظى و معنوى، خبر از گذشته، حال و آينده و تربيت بشريت به سوى كمال كتابى معجزه و نبوت پيامبر با براهين علمى و عقلى اثبات شده است نه با نشانهها و عجايب و اين مسئله را هر عقلى در هر زمانى درك مىكند، از ميان نقد و تحليلهاى غربيان و خاورشناسان به راحتى درك مىكنيم كه آنها هم پيامبر(ص) را شخص سليم، داراى عقل كامل و ساير صفات و ملكات حسنه و دور از رذايل اخلاقى و مبعوث به رسالت از طرف خداوند مىدانند.
در ادامه به شبهه ماديين كه وحى را الهام از درون پيامبر(ص) مىدانند نه از خارج و علت آن را نفس عالى و سيرت پاك او مىدانند پاسخ مىدهد. پس از بيان مقدماتى تمام اين شبهات را مردود و وحى را بالاتر از هر استنباط و هر احتمال و اكثر مقدمات آنها در نفسانى بودن وحى را نتيجه آراى باطلى مىداند كه مبتنى بر هيچ قاعدهاى نمیباشد.
با تحقيق در صفات پيامبر(ص) و دوران زندگى او اين مطلب به وضوح روشن مىشود كه خداوند پيامبر را كامل خلق كرد تا مبلّغ دين كامل و اسوهى مكارم اخلاق باشد و تمام زشتىها را مبغوض او كرد تا بتواند مصلح نفوس باشد همانطور كه در آيات قرآن، خداوند خصوصيات ايشان در روح، وحى، كتاب و دين را تبيين مىكند، قرآن كتابى است كه در آن هيچ مطلب باطلى ديده نمىشود.
در ادامه به وجوه اعجاز قرآن و انقلابى كه در امت عرب و ساير امم ايجاد كرده و مقايسه آن با تأثير تورات در بنى اسرائيل و تأثير قرآن در مشركين، مومنين و... اشاره و درفصل بعد به بيان كتاب، حكمت و اركان سهگانهى دعوت پيامبر(ص)، سنت قرآن در تهذيب اخلاقى و اصلاح اعمال و فرق آن با کتابهاى فلسفه و اجتماعى پرداخته و آن را كتاب هدايتى عملى مىداند نه نظرى.
روش قرآن در ارشاد به سوى اعمال نيك، بيان اصول و تكرار اجمالى آنهاست، اكثر عباداتى كه در قرآن وجود دارد عبادات روحى، اجتماعى و مالى مىباشد كه مؤلف در اسرار عبادات آنها را تبيين كردهاند.
از بيان وجه تفاوت معجزه و كرامت بر اين باور است كه هيچ تفاوتى در خلق خداوند ديده نمىشود.
آيات الهى مبيّن اين مطلب هستند كه قدر و تقدير عبادت از نظام عامى در خلق مىباشد كه هر چيزى به قدر سببش مىباشد نه اينكه هيچ سببى نداشته باشد.
وجود آيات الهى دليل حسّى بر اختيار خداوند در افعال، صادق بودن انبيا در گفتار و هدايت عقول بشر و وسعت دايرهى ممكنات مىباشند.
اسلام دين فطرت، عقل، تفكر، حكمت، دليل و برهان، منع كننده تقليد و جمود بر پيروى از پيشينيان، و آزادى شخصيت مىباشد.
قرآن به اصلاحات در مسائل سياسى، كشورى و اجتماعى اهتمام و با ابراز دعوت مسلمانان و ساير ملتها به اتحاد، تكيه بر برادرى آنها دارد.
اسلام دينى متعادل است كه هدفش رساندن انسان به سعادت در دنيا و آخرت بوده و در آن هيچ عسر و حرجى نيست. هر گونه غلوى را باطل و تكاليف آن كم است، اين مطلب در عبادات، معاملات و مسائل ديگر كاملا مشاهده مىشود. اسلام دين هدايت، سيادت، سياست و مردم سالارى است.
مؤلف اصول تشريع را «قرآن، سنت، اجماع، اجتهاد، ائمه، امرا و قضات» دانسته و در ادامه به ساير مقاصد، اصول فقهى و اصلاح بشر از طريق ديندارى، ايمان، عمل و... اشاره و در خاتمه نداى تحدّى قرآن را هنوز هم به گوش جهانيان طنين افكن و تمام تمدنها را به دين اسلام دعوت مىكنند.
وضعيت كتاب
فهرست موضوعات در انتهاى كتاب آمده و در پاورقى به آدرس آيات، روايات، منابع، معرفى اعلام، توضيح برخى لغات و اصطلاحات و برخى نكات اشاره شده است.