آفتاب پرهیزگاری

آفتاب پرهيزگارى اثر فارسى آيت‌الله حسين مظاهرى در موضوع اخلاق اسلامى مى‌باشد كه در زمان معاصر تأليف شده است.

آفتاب پرهیزگاری
آفتاب پرهیزگاری
پدیدآورانمظاهری، حسین (نويسنده)
ناشردانشگاه علوم اسلامی رضوی، دفتر پژوهش
مکان نشرمشهد مقدس - ایران
سال نشر1376 ش
چاپ1
زبانفارسی
تعداد جلد1
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب با مقدمه ناشر آغاز و مطالب در در هشت گفتار تنظيم شده است.

کتاب، سلسه بحث‌هاى «استاد مظاهرى» در دانشگاه علوم اسلامى رضوى است كه بسيار منظم و دقيق در يك جلد تدوين شده است.

در بيان مطالب و مباحث، از آيات و روايات و اشعار استفاده شده است.

گزارش محتوا

مقدمه، پيرامون کتاب و موضوع آن مى‌باشد.[۱]

گفتار اول، پيرامون فرازمندى ويژگى تقوا و انسان متقى است كه در آن، هشت مطلب توضيح داده شده است.

مطلب اول اين گفتار، در مورد اهميت‌ورزى قرآن پيرامون دو واژه تقوا و متقى است. نويسنده معتقد است كه تقوا و متقى، دو واژه بسيار مقدس مى‌باشند و تقدس اين دو واژه به اندازه‌اى است كه در هاله‌اى از نور متصورند. از ديدگاه فطرت نيز اين دو واژه تقدسى خاصى دارند.[۲]

مطلب پايانى گفتار اول نيز در مورد «آرامش دل در گرو تقوا» مى‌باشد. سخن اين بخش، با كلمات و سخنان گهربار امام سجاد(ع) در برابر ابن زياد ملعون بيان شده است. هم چنين در اين قسمت، آياتى از قرآن ذكر و توضيح داده شده است.[۳]

آن چه در گفتار اول، از قرآن بهره‌بردارى شده بدين شرح است: «زندگى خوش و رفاهى توأم با سعادت در دنيا و آخرت مرهون تقوا است. اگر كسى متقى باشد، در دنيا حيات طيب و در آخرت حيات طيب‌تر دارد؛ زندگى منهاى تقوا گرچه از نظر فراورده‌هاى دنيوى بالا باشد، تاريك و وحشتناك است.[۴]

گفتار دوم در اين مورد بيان شده كه تقوا چيست و متقى كيست. نويسنده در ابتدا به تعريف «متقى» از ديدگاه فقهاء پرداخته است و ذكر نموده كه متقى به كسى مى‌گويند كه به واجبات، مخصوصا نماز اهميت بدهد و از گناهان حتى صغاير اجتناب نمايد و اين اهميت به واجبات و اجتناب معاصى بايد از روى ملكه باشد.[۵]

سپس به تعريف «متقى» از ديدگاه علماى اخلاق پرداخته و بيان كرده است كه از نظر علماى اخلاق، متقى بايد درخت رذالت را از دل بكند و درخت فضيلت را به جاى آن بنشاند. متقى كسى است كه هيچ آلودگى و گناه دل نداشته باشد.[۶]

از جمله مطالب ديگر، مباحثى در مورد مراتب تقوا است كه بدين شرح ذكر شده است:

  1. چيرگى بر صفتهاى ناپسند؛
  2. برافشاندن درخت فضيلت؛
  3. قابليت نماياندن اعمال و انديشه‌ها به ديگران.[۷]

نويسنده، در گفتار سوم، صفت دوم افراد متقى را ذكر نموده و آن را «به پا داشتن نماز» دانسته است. اولين صفت «ايمان به غيب» است كه در گفتار پيشين توضيح داده شده است.[۸]

از جمله مطالب اين گفتار، بيان گونه‌هاى مختلف نماز است كه عبارتند از: نماز توده مردم (عوام)، نماز ويژگان درگاه حق (نماز متقيان)، نماز بندگان فروتن (خاشعان).[۹]

«مهدى موعود(عج) حقيقتى قرآنى» موضوع گفتار چهارم است. نويسنده، در اين گفتار، ابتدا اهميت شب ولادت حضرت را بيان نموده و ذكر كرده كه از نظر روايات، شب ولادت ايشان، شب قدر و شب نزول قرآن است.[۱۰]

مطالب ديگرى كه در اين گفتار بيان شده، بدين ترتيب است: منظور از آيه استخلاف؛ دو شرط فرج، آمادگى و انتظار؛ رهروى راه رهبرى، وظيفه همگانى؛ آشكار نشدن نشانه‌هاى باردارى؛ عمر حضرت مهدى(ع)؛ نحوه ظهور حضرت حجت.

نويسنده در گفتار پنجم، به بيان دو مشكل بزرگ بشريت پرداخته است. وى بر اين عقيده است كه اختلاف طبقاتى و اضطراب خاطر، دو مشكل مهم انسان‌هاست.[۱۱]

يكى از مطالب اين قسمت، در مورد «ايمان از را تقوا» است. مؤلف، در اين زمينه، بر اين نظر است كه ايمانى كه از راه تقوا، نماز اول وقت، نماز شب، رابطه با خدا در دل شب، تماس با قرآن و... به دست بيايد، در جان رسوخ مى‌نمايد.[۱۲]

نويسنده در گفتار ششم، پيرامون پرهيزگارى و مقام تسليم و رضا از ديدگاه قرآن، سخنانى را ذكر نموده است.[۱۳]

از جمله مطالب اين بخش، اقسام رضا و تسليم است. كه عبارتند از: تسليم و رضا در دايره تكوين و تشريع.[۱۴]

اقسام لطف، عدم تسليم و در سرازيرى گناه، از جمله مطالب ديگرى است كه مؤلف در اين گفتار بيان نموده است.

گفتار هفتم و هشتم در مورد گواهان و شاهدان بر افكار و كردار، در قرآن است. حاصل سخن گفتار هفتم اين است كه اگر گفتار و پندار ما خوب باشد، در روز قيامت شاهدان خوبى داريم و چنان چه گفتار، كردار و پندار ما بد باشد، در روز قيامت شاهدانى داريم كه به ضرر ما شهادت مى‌دهند.[۱۵]

شاهدانى كه بيان شده است عبارتند از: خداوند؛ معصومان؛ فرشتگان و اعضا و جوارح.

نويسنده ذكر نموده كه خداوند، اولين و مهمترين ناظر و شاهد بر اعمال انسان‌ها در روز قيامت عليه آن‌ها مى‌باشد. وى در اين زمينه، آياتى را ذكر نموده است.

اولين مطلب گفتار هشتم، در مورد قرآن و گواهى جهان و اعضاى انسان است. نويسنده معتقد است كه چشم، گوش، تمام اعضا و هويت ما، در اين دنيا تحمل شهادت مى‌كند، اگر ناظر نباشد معنا ندارد كه در روز قيامت شهادت بدهد.[۱۶]

از جمله مطالب ديگر اين گفتار بدين شرح است: قرآن و گواهى كردار آدمى؛ تجسم اعمال؛ حبط اعمال؛ غفلت انسان؛ تحول در هويت انسانى.

مؤلف، ذكر نموده كه ما انسان‌ها از نظر جوهر و ذات در تحول هستيم، گاهى اين تحول ما رو به حيوانيت است و هويت انسانى به يك حيوان مبدل مى‌شود.[۱۷]

وضعيت کتاب

فهرست موضوعات و مطالب در ابتداى کتاب بيان شده است. توضيحات و منابع و مصادر در پاورقى آمده است.

پانويس

  1. متن، ص3
  2. متن، ص5
  3. متن، ص18
  4. متن، ص19
  5. متن، ص19
  6. متن، ص20
  7. متن، ص22
  8. متن، ص36
  9. متن، ص42
  10. متن، ص55
  11. متن، ص71
  12. متن، ص79
  13. متن، ص89
  14. متن، ص93
  15. متن، ص117
  16. متن، ص119
  17. متن، ص129

منابع

مقدمه و متن کتاب.