دیوان ترکی شیرازی
دیوان ترکی شیرازی، مجموعه سرودههای عرفانی، ولایی و عاشورایی شاعر حوزه آئینی، محمدحسین آغولی، متخلص به «ترکی شیرازی» است که با تصحیح، مقدمه و اهتمام محسن حافظی کاشانی، به چاپ رسیده است.
دیوان ترکی شیرازی | |
---|---|
پدیدآوران | ترکی شیرازی، محمدحسین (سراينده) حافظي کاشاني، محسن (اهتمام) |
ناشر | صائب |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1385ش , |
موضوع | شعر فارسی - قرن 14 شعر مذهبي - قرن 14 |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 7658 /د9 |
ساختار
کتاب، با دو مقدمه از ناشر و مصحح آغاز و مطالب در پنج فصل، تنظیم شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه اول، به این نکته اشاره شده است که در طول تاریخ سراسر ادب و فرهنگ مشرقزمین، شاعران شیرینسخن و ادیبانی پا به عرصه وجود نهادند که هریک حامل گنجینهای سرشار از ذوق و استعداد نهفته ذاتی و خداوندی بودند و در این بین، شعرایی بودند و هستند که با ابراز ارادت به ساحت مقدس ائمه اطهار(ع) و در مدح و مراثی آن ذوات مقدسه خوش درخشیدند و در این سیر و سلوک عارفانه، چه بسیار که مورد عنایات ویژه قرار گرفتند که شاعر اثر حاضر نیز از جمله آنهاست[۱].
در مقدمه مصحح، به معرفی شاعر و برخی از ویژگیهای شعر او پرداخته شده است[۲].
شعر این شاعر شورآفرین و شیرینکلام خطه ادبخیز شیراز خودجوش، عرفانی، اجتماعی، عاطفی، ولایی، عاشواریی و سلیس و روان است. بیشک زبان دل برای صاحبان دل است. طوطی شیرینگفتار طبع موزون سراینده خطه فارس در گلزار معانی آیینهدار شعر آیینی است. شور بیان و سوز درون و معرفت و اخلاص نسبت به ساحت قدس و مقام منیع ذوات مقدسه در ناب سرودههایش موج میزند. در اینجا بجاست ابیاتی از مقطع چند غزل مدیحه او، ارائه شود:
کلک «ترکی» را به جان دشمنان مرتضی(ع) | گوییا خونریزتر از نوک خنجر آفرید | |
سرورا! باشد زبان «ترکی» از مدح تو لال | ای وجود تو پس از سوء القضاء حسن القضاء | |
کسی که خالق عرض و سماست مداحش | زبان «ترکی» در مدح او بود الکن | |
«ترکی» ز راه صدق و صفا و ادب زده است | دست ولا به دامن احسان فاطمه(س) | |
هماره دفتر «ترکی» ز شعر خالی باد | بهغیر مدح رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) | |
«ترکیا» عشق از حسین(ع) آموز | که چنین عشق، عشق با اثر است |
[۳].
ارادت و اخلاص زلالگونه این شاعر حوزه ادبیات عاشورایی، نسبت به ساحت مقدس امام حسین(ع) را میتوان در ترکیببندهای بلند وی و دیگر سوگسرودههایش بهخوبی مشاهده کرد. در اینجا به مقطع چند غزل مرثیه او اشاره میشود:
زین نظم جانگداز که «ترکی» سروده است | لوح و مداد و خامه و دفتر گریسته | |
ترکی به یاد غربت مظلوم کربلا | خون جای اشک، از مژه، صبح و مسا گریست | |
نظم چون آتش «ترکی» که دل عالم سوخت | عجب اینجاست که با خامه و دفتر چه کند | |
اگر نه شور حسینی(ع) است بر سر «ترکی» | ز نظم او شده گیتی پرانقلاب چرا | |
«ترکی» چو این مصیبت جانسوز میسرود | در سینه داشت آتش و چشمش پرآب بود | |
«ترکی» به یاد قتل شهیدان نینوا | هر بندبند اوست چو نی در نوا هنوز | |
ز خون دیده «ترکی» در این مصیبت عظمی | ز باغ دفتر نظمش هزار لاله دمیده | |
از این شوری که «ترکی» راست ترسم | که پیش از وعده شور محشر آید |
[۴].
اشعار این شاعر حوزه آیینی اثری است زلال که بدون هیچگونه تکلف و تصنع، از مشرب طبع و ذوق سلیم او تراوش کرده و محصول سوز درون اوست و ازاینرو بر شنونده تأثیر خاص میگذارد. شاعر از نظر اعتقادی و التزام به شرع و آیین و ارادت به حضرات معصومین(ع) نیز دارای مقامی بس ارجمند و تحسینبرانگیز است. در جایجای آثار وی، اظهار ارادت او را نسبت به بزرگان دین، میتوان مشاهده کرد و از آن، حظ و بهره معنوی برد[۵].
فصل نخست کتاب، به لطیفهنگاریهای شاعر اختصاص یافته است که بهعنوان نمونه، به قسمتی از اشعار آن، اشاره میشود:
نمیدانم چه می بود اینکه ساقی داشت در مینا که از یک جرعهاش آتش به جانم ریخت سرتاپا
همین می بود که مجنون خورد و شد دیوانه لیلی همین می بد که وامق خورد و شد شوریده عذرا
بود رنگ همین می از ازل در سرخ گل پنهان که از عشقش کشد بلبل به حسن بوستان آوا[۶].
در فصل دوم، به مدیحهسراییهای شاعر اشاره شده است که از جمله آنها، مدیحهای است با عنوان «اقتدار محمد(ص)» در ستایش آن حضرت که با این ابیات آغاز میشود:
شمس و قمر عکسی از عذار محمد(ص) گردش گردون به اختیار محمد(ص)
نافه مشک خطا و عنبر سارا نکهتی از موی مشکبار محمد(ص)
چشمه حیوان مجال دم زدنش نیست پیش لب لعل آبدار محمد(ص) [۷].
در فصل سوم، سوگواریها جای گرفته است. اولین شعر این فصل، مثنوی زیبایی است با عنوان «طبل الرحيل» در رثای سلمان فارسی و چگونگی وفات و غسل وی توسط حضرت علی(ع) که بخشی از آن چنین است:
چون به حکم پادشاه انس و جان در مداین گشت سلمان حکمران
گشت چون در حکمرانی مستقل بندهاش گشتند خلق از جان و دل
چون زمان زندگیش آمد به سر پیک مرگش آمد و کوبید در[۸].
فصل چهارم،به ترکیببندها اختصاص یافته است. اولین ترکیببند این مجموعه، شانزده بند پیرامون واقعه کربلاست که ابیاتی از آن، بدین قرار میباشد:
سرزد ز چرخ، باز هلال محرما پیر شد جهان، ز ولوله و شور ماتما
هر گوشه گشت باز لوای عزا بهپا شد سینهها پر انده و دلها پر از غما
شد شورشی چو روز قیامت بهپا به دهر شور و نشور گشت هویدا به عالما[۹].
در آخرین فصل، قطعهها و تکبیتیهای شاعر آمده است که بهعنوان نمونه، به چند بیت از آن، اشاره میشود:
آهآه از جور چرخ چنبری دادداد از دست ظلم روزگار
از جفای این سپهر نیلگون جای دارد گر بگریم زارزار
روز و شب چون شخص مسلولم بود دل غمین و رنگ زرد و تن نزار[۱۰].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده و در پاورقیها، به اختلاف نسخ اشاره شده است[۱۱].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.