سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان

سفرنامه پولاك ترجمه كتاب ايران و ايرانيان ياكوب ادوراد پولاك به قلم كيكاووس جهانگيرى است. پولاك در ديباچه كتاب مى‌نويسد: «در كتاب حاضر كوشش كرده‌ام از اخلاق و رفتار، آداب و زندگى يكى از جالب توجه‌ترين ملل عالم تصويرى بدست دهم. ملتى كه افتخاراتش بيشتر زاده اعمال واقداماتى كه در گذشته‌هاى دور انجام گرفته است؛ ولى هنوز گرفتار كهولت نشده، بلكه كاملا لياقت آن را دارد كه باز در تاريخ فرهنگ و جهان آينده سهم بسزايى به عهده بگيرد».

سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان
سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان
پدیدآورانپولاک، یاکوب ادوارد (نويسنده) جهانداری، کیکاووس (مترجم)
ناشرشرکت سهامی انتشارات خوارزمی
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1368 ش
چاپ2
موضوعایران - آداب و رسوم و زندگی اجتماعی

ایران - تمدن

ایران - سیر و سیاحت

سفر نامه‎ها
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏DSR‎‏ ‎‏63‎‏ ‎‏/‎‏پ‎‏9‎‏س‎‏7‎‏

ساختار

كتاب در دو بخش تنظيم شده است. بخش نخست كه يازده فصل است، به زندگانى اجتماعى ايران و بخش دوم در دوازده فصل به تاريخ اقتصادى، نظام سياسى و سرانجام علوم پزشکى در ايران اختصاص دارد. پولاك در فصول كتاب تصوير تمام‌نمايى از جامعه، اقتصاد و سياست ايران در دهه نخستين سلطنت ناصرالدين شاه بدست مى‌دهد و هر يك از فصل‌هاى كتابش حاوى نكات بسيار و مشاهدات تاريخى و اجتماعى با ارزشى است.

گزارش محتوا

پولاك در سفرنامه خود آگاهى‌هاى بسيارى از جمعيت، تبار و صنوف ايران به خواننده عرضه مى‌كند. او با آنكه مسافران اروپايى را از اين حيث كه مشاهدات خود را، از يك فرد و يا يك طبقه به كل ملت ايران نسبت مى‌دهند، انتقاد مى‌كند؛ ولى خود از اين آفت مصون نمانده است، چنانكه گاه با بى‌مبالاتى جملاتى اينچنين بر قلم آورده است: «ايرانى روى هم رفته طماع است. دلش مى‌خواهد پول فراوان به چنگ آورد، بدون اين كه پروا كند كه اين از چه محلى به دست مى‌آيد. به همان آسانى هم كه پول را به دست آورده باز آن را به باد مى‌دهد تا دستگاه پرتجملى درچيند. در بعضى موارد سخت خسيس مى‌شود، و در كار عشق و عاشقى اندازه نگه نمى‌دارد».

روشن است كه خصلت‌هاى منفى در ميان همه ملت‌ها ديده مى‌شود و منحصر به ايرانيان نيست، افراد رذل و فاسد و بزهكار بيش و كم در جوامع گوناگون حضور دارند و حتى در جوامع غربى به دليل سست بودن بنيان‌هاى اعتقادى و معنوى اين نابهنجارى‌ها فزونتر است. و تازه برخى از مواردى كه در نگاه پولاك منفى بشمار آمده، از منظر همگان آن گونه نيست؛ زيرا محكم بودن بنياد خانواده و علاقه موجود ميان ارحام كه از بركت آموزه‌هاى دينى و سنتى، نصيب جامعه شرقى و ايرانى شده است، چندان مبارک و ارجمند است كه موجب حسرت جوامع متمدن گرديده است، و البته برخى مواردى را كه او گزارش مى‌كند، درست است؛ اما وى با تعميم جزء به كل، چه بسا از حقيقت دور مى‌گردد. چنانكه مى‌نويسد: «ايرانى با وجود اين كه هر جمله‌اى را مؤكد ادا مى‌كند، به راستگويى چندان پايبند نيست و از هنگامى كه سعدى گفت «دروغ مصلحت‌آميز به از راست فتنه‌انگيز» هر دروغ و دغلى را مصلحت‌آميز قلمداد مى‌كند.»

در عين حال پولاك در كنار اين نيش‌هاى زهرآميز كه اقتضاى طبيعت خاورشناسان اروپايى است، بى‌آنكه بخواهد برخى از صفات و خصلت‌هاى مثبت مردم ايران برمى‌شمارد، چنانكه آورده است: «ايرانى در خوراك اعتدال و قناعت را رعايت مى‌كند و در هر مقامی‌باشد، باز مقدارى نان، پنير و سبزى صحرايى او را راضى و خشنود مى‌كند... به آسايش و آرامش دلبسته است؛ اما در اوضاع و احوال خاصى سخت‌كوش و خستگى‌ناپذير مى‌شود». او صفات و خصلت‌هاى مثبت و منفى ديگرى را به ايرانيان نسبت مى‌دهد كه اگر چه برخى از آن‌ها درست است؛ اما وى با تعميم جزء به كل، جه بسا از حقيقت دور مى‌گردد.

با وجود بدبينى‌ها، كج انديشى‌ها و كينه توزى‌هايى كه در گزارش‌هاى پولاك نسبت به ايران و ايرانيان ديده مى‌شود، آگاهى‌هاى بس ارجمند و سودمندى از جغرافيا و تاريخ و فرهنگ ايران در سفرنامه خود گرد آورده است كه هيچ پژوهش‌گرى از آن بى‌نياز نيست.

از نظر جغرافياى شهرى و تاريخ شهرسازى و معمارى اسلامى مبحث خانه‌ها، شهرها و باغ‌ها بسيار جالب توجه است. وى ساختمان خانه‌هاى قديمى شهر را با بافت سنتى آن بى‌ارتباط نمى‌داند و از محله‌هاى مختلف و اماكن صنفى به طور مبسوط ياد مى‌كند.

راه‌هاى داخلى ايران نيز مورد توجه او بوده است. وى با تقسيم‌بندى چهارگانه راه مشهد در شرق، راه استرآباد در شمال، راه كوهستانى استان‌ها و ولايات غربى و سرانجام راه نواحى جنوبى را مورد تفحص قرار مى‌دهد و ويژگى‌هاى هر يك از آن‌ها و مشكلات مسافران را برمى‌شمارد.

پولاك به مانند بسيارى از جهانگردان و شرق شناسان غربى، آگاهى ژرفى از باورهاى دينى ندارد، بلكه شناخت او از اسلام با گفتار و كردارهايى كه در ايران شنيده و ديده، مساوى است. همين مشاهدات هم با پيش‌داورى‌ها و عينك خاص يك اروپايى، شكل ديگرى مى‌يابد. سخنان پولاك، گرچه آميخته به غرض‌ورزى است؛ اما به طور كامل از حقيقت بى‌بهره نيست؛ به ويژه منظره زشت متكديان شهرهاى زيارتى كه بسيار بدنما است.

برخى از حكمت‌هاى احكامى همچون صدقات، براى مستشرقانى چون پولاك بهتر قابل درك است تا عباداتى؛ مانند روزه، از اين روى مى‌نويسد: روزه رشته كسب و كار و آمد و شد را به كلى قطع مى‌كند و باعث مى‌شود روال زندگى كاملاً دگرگون شود. آن‌ها شب‌ها بيدار مى‌مانند و مى‌خورند و روز را تا طلوع ستارگان مى‌خوابند. قبل از پديدار شدن شفق در شهرها توپى شليك مى‌شود و به نشانى آن كه از آن لحظه به بعد بايد از خوردن و نوشيدن پرهيز كرد؛ از آن پس نماز صبح را مى‌گزارند و مى‌خوابند. بعد از ظهرها مساجد پر از مؤمنين مى‌شود؛ ديگران تا غروب آفتاب در ميدان بزرگ كه به بازار و نمايشگاه اجناس فرنگى تبديل شده است، درنگ مى‌كنند.

از مستشرقى؛ مانند پولاك كه در محيط اروپاى جديد رشد يافته انتظارى بيش از اين نيست. يك ناظر غربى هيچ گاه نمى‌تواند، ميان واقعيت و حقيقت فرق بگذارد. او نمى‌تواند، دريابد كه آنچه برخى از مسلمانان ناآگاه انجام مى‌دهند، لزوما مطابق آموزه‌هاى دينى نيست، رفتار ناشايست برخى از عوام را نبايد به حساب حقيقت دين گذارد.

پولاك درباره مراسم و سنت‌هاى مذهبى، راست و دروغ را به هم مى‌آميزد و همان گونه كه پيش از اين ياد كرديم، او گاه به بزرگ‌نمايى واقعيات نامطبوع كه از جهل عوام مايه مى‌گيرد، مى‌پردازد و آن‌ها را به پاى اسلام و مسلمين مى‌گذارد. مثلاً درباره عيد قربان ضمن اشاره به جهات سودمند آن مخصوصا كمكى كه به گرسنگان و تهيدستان مى‌شود، از عدم عايت بهداشت در ذبح قربانى، افسانه‌ها مى‌سازد. در گزارش از تعزيه‌دارى و شبيه‌خوانى و ساير مراسم مربوط به محرم نيز همين شگرد را به كار مى‌برد.

او از شهرهاى بسيارى ديدن كرده و بر خلاف ساير ايران شناسان بيش از آثار تاريخى، به آداب و رسوم و روحيات مردم شهرها با دقت ويژه‌اى نگريسته و به تحليل پديده‌هاى گوناگون جامعه ايرانى پرداخته است. او حتى از شرح پديده‌هاى عادى و طبيعى و مسائل بسيار ريزى كه در چشم اندازش قرار داشته فروگذار نكرده است.

وضعيت كتاب

فهرست مطالب كتاب در ابتدا و فهرست اعلام در انتهاى اثر آمده است. در پاورقى اثر برخى الفاظ و اصطلاحات شرح شده است.

منابع مقاله

1- مقدمه و متن كتاب

2- سفرنامه پولاك، احمد اشرف، مجله كلك، بهمن و اسفند 1372، شماره 47 و48، ص 230-234