تجريد المنطق

تجريد المنطق ، اثر خواجه نصیرالدین طوسی، کتابی است با موضوع منطق. خواجه در این کتاب در پی بیان مباحث منطقی محض به‎صورت مختصر و مفید است. وی همه مباحث معرف و حجت را در این کتاب با عباراتی موجز بیان کرده است.

تجريد المنطق
تجريد المنطق
پدیدآوراننصیرالدین طوسی، محمد بن محمد(نويسنده)
ناشرمؤسسة الأعلمي للمطبوعات
مکان نشرلبنان - بيروت
چاپ1
موضوعمنطق - متون قديمي تا قرن 14 منطق اسلامي
زبانعربي
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BC‎‏ ‎‏50‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏6‎‏ت‎‏3
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب، دارای مقدمه ناشر و محتوای مطالب در نه فصل است.

گزارش محتوا

ناشر یک مقدمه بر کتاب نوشته که در آن به معرفی خواجه طوسی می‎پردازد[۱]. همان طور که نویسنده در ابتدای کتاب (پس از حمد و صلوات) گفته، منظورش از نوشتن این اثر، ارائه اصول و مسائل منطق به‎ترتیب و بر سبیل ایجاز و تهذیب است؛ قصد وی این است که صرفا اصول منطقی را بیان کند. او این اصول را در نُه فصل ارائه می‎کند[۲]‎.

وی در فصل اول به مدخل علم منطق می‎پردازد؛ تواطی و تشکیک و اشتراک، ترادف و تباین، مفرد و مرکب، اسم و فعل و حرف، جزئی و کلی، حمل هوهو و ذوهو، حمل ذاتی و عرضی، اقسام عرضی، جنس و نوع و فصل و عرضیات و... از جمله مباحثی است که در این فصل مطرح می‎شود. نویسنده درباره حمل ذاتی و عرضی می‎نویسد: هر چیزی که به مواطات و بالطبع، محمول شود، یا ذاتی برای موضوعش است یا عرضی برای آن؛ ذاتی آن چیزی است که قوام ذات به آن است و از ذات خارج نیست مانند حیوان یا ناطق برای انسان یا انسان برای زید... عرضی چیزی است که بعد از تقوم شیء با ذاتیاتش، بر آن عارض می‎شود که یا لازم بیّن است؛ مثل زاویه داشتن برای مثلث، یا غیر بیّن است که توسط غیرش به شیء ملحق می‎شود؛ مانند: تساوی زوایای مثلث با دو زاویه قائمه و یا مفارق است که آن هم یا بطیء است مانند جوانی برای زید و یا سریع است مانند قائم برای او[۳].

فصل دوم به بیان مقولات می‎پردازد. خواجه در این فصل جوهر و عرض و اقسام اعراض را از کم و کیف و اضافه و وضع و این و ملک و ان یفعل و ان ینفعل، بیان می‎کند و سپس اقسام هرکدام از اینها و مقولات عشر را هم شرح می‎دهد. جوهر، آن چیزی است که وجود لا فی موضوع دارد. موضوع، محلی است که به قید متقوم بودن موجود می‎شود، نه محلی که ظرف واقع می‎شود و چیزی در آن حلول می‎کند. آنچه در موضوع حلول می‎کند عرض است؛ چنان‎که ماده محلی است که قوامش به آن چیزی است که در آن حلول می‎کند و آنچه که در ماده حلول می‎کند، صورت است[۴].

فصل سوم کتاب درباره قضایا و احوال آن صحبت می‎کند. دلالت و انواع آن، اجزای قضیه، انواع قضیه اعم از حملیه و شرطیه و اقسام هرکدام، سور در قضایا و ماده قضیه، عکس و تقسیمات آن و... از موضوعات این فصل هستند[۵].

نویسنده در بیان قضایا می‎نویسد: هر قضیه‎ای از دو جزء تشکیل شده: محکوم‎علیه و محکوم‎به. قضیه حملیه از دو جزء (درصورتی‎که به ربط تصریح نشود، مانند: زيد كاتب) یا سه جزء (درصورتی‎که به ربط تصریح شود، مانند: زيد هو كاتب) تشکیل شده است. البته در فارسی همیشه با حرفِ «است»، به ربط میان موضوع و محمول اشاره می‎شود... حملیه، یا موجبه است (مانند الإنسان كاتب) یا سالبه (مانند الإنسان ليس بكاتب) و قضیه شرطیه از دو حملیه تشکیل می‎شود که جزء اول آن مقدم و جزء دوم تالی نام دارد. قضایای شرطیه، یا متصله هستند که خودش بر دو قسم موجبه و سالبه تقسیم می‎شود و یا منفصله که آن نیز دو قسم موجبه و سالبه دارد؛ مثال‎های این چهار نوع به‎ترتیب چنین می‎شود:

الف)- اگر خورشید در آسمان باشد، الان روز است؛

ب)- این‎گونه نیست که اگر خورشید طلوع کرد، خفاش ببیند؛ ج)- عدد، یا زوج است و یا فرد؛ د)- این‎گونه نیست که عدد یا زوج باشد یا به دو قسم متساوی تقسیم شود[۶].

فصل چهارم کتاب درباره قیاس است. اقسام قیاس (بسیط و مرکب با اقسام هرکدام)، شکل‎های آن (چهار شکل)، شرایط هر شکل، تبعیت نتیجه از اخس مقدمات در قیاس، قیاس بیّن الانتاج و غیر بیّن الانتاج، اقسام قیاس شرطی از اتصالی و استثنائی، لزومی و اتفاقی و... قیاس خلف، استقراء و تمثیل، قیاس‎های ضمیر و... در این بخش مطرح می‎شوند[۷]. قیاس ضمیر آن است که کبرایش حذف شده باشد. علت حذف کبرا می‎تواند رعایت اختصار یا ارائه مغالطه باشد؛ مثلا: فلانی شبگردی می‎کند، پس دزد است (که کبرای «هرکه شبگردی می‎کند، دزد است» از آن حذف شده است). قیاس مقاومه، به قیاسی گفته می‎شود که با ارائه نتیجه‎ای متضاد یا متناقض با قیاس سابق، قوی‎ترین مقدمه آن را ابطال می‎کند...[۸].

خواجه طوسی در فصل پنجم، حد و برهان را شرح می‎دهد. وی اساس مطالب را ضمن مطالب ما و هل و لِم توضیح می‎دهد و سپس به بیان مباحث برهان و مبادی برهان، از اولیات و محسوسات و مجربات و حدسیات و فطریات پرداخته و پس از آن، برهان‎های «لم» و «إن» را بیان می‎کند. او به تفاوت ذاتی باب برهان با ذاتی در علوم می‎پردازد و سپس به سراغ علوم رفته و موضوع و مبادی و مسائل در علم را توضیح می‎دهد. خواجه نصیر، سپس به سراغ حد و رسم و بیان انواع و شرایط هریک می‎رود[۹].

فصل ششم درباره جدل است؛ جدل صناعتی علمی است که با آن می‎توانیم اقامه حجت از مقدمات مسلّمه بر هر مطلوبی که مرادمان باشد، یا بر حفاظت از هر وضعیتی بکنیم؛ به‎گونه‎ای که به‎حسب امکان مناقضتی متوجه آن نشود[۱۰].

مبادی جدل، ماده و صورت آن، موضوع در جدل، مقدمات آن، شرایط محمولات جدلیه، مواضع ابطال و اثبات و... از مباحث این فصل هستند. خواجه پس از بیان این امور در این فصل، سفارشاتی هم به سائل و مجیب و مجادل دارد[۱۱].

فصل هفتم در بیان مغالطه است و در آن مغالطات لفظی و معنوی و اسباب آنها گزارش می‎شود. فصل هشتم، خطابه را توضیح می‎دهد. منفعت خطابه و اجزای آن، تألیفاتش و... از مباحث این فصل هستند. مباحث خطابه، ملحقاتی هم دارد. پایان‎بخش مطالب کتاب، بحث‎های منطقی درباره شعر است؛ خواجه نصیرالدین طوسی در این بخش، اول صناعت شعر را تعریف می‎کند، سپس به بیان موارد استعمال آن می‎پردازد و دست آخر به مباحث مرتبط با آن از قبیل تعریف شعر و موادش و شعر تام می‎پردازد[۱۲].

وضعیت کتاب

کتاب، پاورقی و فهرست ندارد.

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه ناشر، ص5-8
  2. ر.ک: متن کتاب، ص9
  3. ر.ک: همان، ص11
  4. ر.ک: همان، ص13
  5. ر.ک: همان، ص13-29
  6. ر.ک: همان، ص17
  7. ر.ک: همان، ص30-50
  8. ر.ک: همان، ص50
  9. ر.ک: همان، ص50-58
  10. ر.ک: همان، ص59
  11. ر.ک: همان، ص59-66
  12. ر.ک: همان، ص67-78

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.


وابسته‌ها

التنقيح في المنطق

المنطق (ابن مقفع)

المنطق