تاریخ مفصل همدان
تاریخ مفصل همدان، کتابی سه جلدی است به زبان فارسی، که توسط احمد صابری همدانی به رشته تألیف درآمده است. محتوای کتاب، ارائهدهنده تاریخ کاملی از شهر همدان است؛ از وضعیت شهری و جغرافیایی گرفته تا اوضاع دینی و سیاسی و اجتماعی و جنبههای گسترده دیگر و در بخش اعظمی از کتاب به معرفی و تحلیل شخصیتهای دینی، علمی و ادبی این شهر مهم، پرداخته شده است.
تاریخ مفصل همدان | |
---|---|
پدیدآوران | صابري همداني، احمد (نويسنده) |
ناشر | موسسه فرهنگي انتشاراتي شاکر |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1381ش ,
مجلد2: 1381ش , مجلد3: 1381ش , |
شابک | 964-5792-13-4 |
موضوع | همدان
همدان - تاريخ همدان - سرگذشتنامه |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
جلد اول کتاب، مشتمل بر دو پیشگفتار و مختصری از زندگینامه مؤلف است و محتوای آن در هجده بخش مفصل ارائه گردیده است. جلد دوم که در باب شخصیتشناسی است، دربردارنده یک مقدمه است؛ سپس بهترتیب حروف الفبا، اشخاصی که ابتدای نام آنها حرف الف است تا اشخاصی که ابتدای نام آنها حرف عین است، معرفی شدهاند و در جلد سوم، افرادی که ابتدای نام آنها حرف غین است تا اشخاصی که ابتدای نامشان حرف یاء است، معرفی گردیدهاند.
گزارش محتوا
بخش اول کتاب در باب بیان تواریخی است که در قرون گذشته راجع به همدان و آثار علمی آن نوشته شده است. نگارنده بیان میدارد که چندین کتاب در رابطه با همدان و شرح حال دانشمندان و رجال علمی و ادبی آن در قرن چهار و پنج هجری به قلم عدهای از فضلای این شهر تألیف شده است که همه آنها مانند برخی از آثار علمی، مفقود شده است و اگر چنانچه موجود باشد دسترسی به آنها دشوار و یا غیر ممکن است؛ فقط در میان برخی کتب، نامی از آنها برده شده که میتوان به این هفت کتاب اشاره کرد: تاریح همدان تألیف صالح کوملاذانی، طبقات همدان تألیف عبدالرحمن بن احمد انماطی، تاریخ همدان تألیف محمد بن حسین وزیر ابوشجاع، تاریخ همدان تألیف شیرویه دیلمی، تاریخ محمد بن عبدالملک همدانی، همداننامه تألیف ابوعلی همدانی و همداننامه تألیف میر سید علی کبیر همدانی[۱].
بخش دوم کتاب درباره ذکر اسامی و نامهای گوناگون همدان و تعیین نام اولی و اصلی آن است. در تاریخ و کتیبهها برای شهر همدان نامهای متعددی ارائه شده، ولی اگر تأمل شود، خواهیم دید که منشأ این اختلاف و تعدد همان است که در نقل اسمی از لغتی به لغت دیگر پدید میآید. برخی اسامی شهر همدان که در لابهلای تاریخ آمده است، از این قرار است: امدانه، هگمتان، اکباتان، سارو، زینستان ایرانشهر، اپیفانیا، ناذمه، همذان و...[۲].
بخش سوم کتاب در مورد تشخیص همدانی منسوب به شهر همدان و همدانی منسوب به قبیلهای در یمن است؛ همدان به فتح میم و همدان به سکون میم، اولی نام شهر و دومی نام قبیلهای است در یمن، در اغلب کتب تاریخ و رجال، منسوب به شهر و منسوب به قبیله هر دو همدانی نوشته شده و معلوم نیست آیا از شهر همدان یا از قبیله همدان است که حارث همدانی از فدائیان حضرت علی(ع) از آن قبیله است. ازاینرو تشخیص منسوبان به شهر از منسوبان به قبیله کار آسانی نیست، بهخصوص برای کسانی که اطلاعات کافی در تاریخ و رجال ندارند[۳].
بخش چهارم کتاب در باب تاریخ تأسیس همدان است. همدان از جلمه شهرهایی است که بهواسطه هجومها و ویرانیها و نوسازیهای متعدد در طول تاریخ، شناسنامه دقیقی از آن در دست نیست. نگارنده در این بخش به شمارش نوشتارها و یافتههایی از کتب گذشتگان در مورد تأسیس این پیربلاد میپردازد و بیان میدارد که آنچه مسلم است، این است که سابقه این شهر خیلی زیاد است و تاریخ پیدایش آن بسیار قدیمی است. مطابق نقل مورخان اسلامی، مدتی پس از طوفان نوح یکی از نوادگان آن حضرت به نام همدان بن فلوج بن سام بن نوح، این شهر را بنا کرد و به احترام وی نام این شهر همدان نامیده شد.
بنا به نقلی، حضرت سلیمان نبی از محل همدان عبور کرد و با مشاهده پرآبی و خرمی این سرزمین متعجب گردید که چرا در این مکان آبادی بنا نگردیده است؛ به ایشان پاسخ دادند بهخاطر سرما و برف شدید زمستانی است و آن حضرت با تدبیری این مشکل را مرتفع کرده و دستور بنای این شهر را صادر کردند.
نگارنده در ادامه این بخش به بررسی سایر اقوال طرحشده در این موضوع و صحت و سقم آنها میپردازد[۴].
توابع همدان و توسعه آن در روزگاران قدیم و ادوار گذشته، موضوع بخش پنجم و ششم این نوشتار است. همدان در دورههای گذشته نهتنها خود از بلاد عظیم بوده، بلکه از نظر توابع نیز توسعه زیادی داشته است، که امروزه قسمتی از آن تابع شهرهای دیگر و یا دهاتهایی است که خود شهری مستقل شده است. نویسنده درباره توسعه همدان در ادوار گذشته، ابتدا به توسعه این شهر، در قرن دوم هجری و اقداماتهارونالرشید در این زمینه اشاره میکند و سپس وسعت همدان را در قرن هفتم هجری مورد بررسی قرار میدهد؛ در آن زمان همدان از توابع و مضافات بسیاری برخوردار بوده و خود نیز توسعه کامل داشته است؛ بدین صورت که دارای پنج ناحیه مستقل و مشتمل بر دویستودوازده آبادی بوده است. نویسنده در نهایت به بررسی همدان در عصر حاضر پرداخته است، که به چهار بخش عمده تقسیم میشود: بخش سیمینهرود، بخش کبوترآهنگ، بخش اسدآباد و بخش رزن[۵].
بخش هفتم کتاب در مورد موقعیت سیاسی همدان در گذشته است. پس از تشکیل دولت ماد در هگمتانه (همدان کنونی) و پایتخت شدن آن، این شهر، از نظر سیاسی دچار دگرگونی شده، میدان نبرد سیاست قدرتمندان و جاهطلبان قرار گرفت و هیچگاه از رقابتها و کشمکشهای سیاسی و جنگ و ستیز فارغ نبوده است و از نظر آب و هوای تابستانی هم مشتریان فراوانی داشته است.
در طول این بخش، نگارنده به تشریح اوضاع و شمارش حاکمانی میپردازد که شهر همدان، در ادوار تاریخی گوناگون، در دست آنها رد و بدل شده است[۶].
بخش هشتم کتاب در مورد طلوع دین اسلام و مذهب تشیع در کهنشهر همدان است. همدان در سال 22 یا 23 هجری توسط سربازان اسلام فتح گردید و دین مقدس اسلام، تدریجا در آن، مانند سایر شهرهای فتحشده قدم نهاد و مردم هم بدان گرایش پیدا کردند. با وجود مخالفتهای حکام وقت نسبت به شیعیان، طرفداران این مذهب از زمان طلوع اسلام در شهر همدان وجود داشته و در پوشش تقیه به فعالیت دینی و مذهبی میپرداختند. نگارنده بر این باور است که با مطالعه کتب تاریخ و تراجم میتوان به دست آورد که از قرن دوم هجری شخصیتهای بزرگ شیعه در همدان وجود داشتهاند. در ادامه این بخش اشاراتی به موضوع عبور امام هشتم(ع) از این شهر و شمارش نمایندگان ائمه معصومین(ع) در این شهر و ماجرای کمک مالی مردم همدان به مختار ثقفی، شده است[۷].
بخش نهم کتاب در مورد اتفاقات مهم در شهر همدان در روزگار اسلام است. پس از استقرار اسلام در ایران و همدان، حاکمان منصوب از جانب خلفا چنان غرق در دنیاپرستی و جاهطلبی شدند که معنویات از یادشان رفت و مشغول خرید املاک و مزارع بیش از رسیدگی به مردم شدند. اولین وزیر ایرانی در حکومت عرب ابوسلمه همدانی وزیر آل محمد بود که پس از ضعف قدرت خاندان خبیث بنیامیه و به افول گراییدن آن، ابوسلمه همدانی و ابومسلم خراسانی که جزو داعیان سرسخت عباسیان بودند، زمام برخی امور را به دست گرفتند و مهره ظلمی تبدیل به مهره دیگری شد. از جمله اتفاقات مهم در دوران اسلامی حمله مغول و چنگیزخان به شهرهای ایران و همدان و قیام مردم همدان علیه تاتار و فتوای جهاد فقیه همدان، تجاوز همسایگان به ایران، موقیعیت اقتصادی همدان و جنگهای مذهبی در همدان بود[۸].
حوادث تاریخی و آثار باستانی همدان موضوع بخش دهم این کتاب است که نگارنده با طرح بسیاری از این حوادث و آثار به تبیین و تحلیل آنها میپردازد؛ از جمله حادثه ویرانی همدان به دست بختالنصر است و از برجستهترین آثار باستانی همدان میتوان به مواردی چون قصر بهرام گور، مطبخ خسروپرویز، تپه مصلی، مناره سمدار، سنگ شیر، غار علیصدر و... اشاره کرد[۹].
بخش یازدهم کتاب در باب معرفی وزرا و شخصیتهای سیاسی همدان در قرون متمادی است و بخش دوازدهم به شمارش رشتههای مختلف دانش در همدان از جمله ادبیات و شعر، تاریخ، تفسیر، فلسفه، طب، مهندسی، فقه، حدیث و... اشاره دارد و در فصول بعدی بهترتیب به موضوعاتی چون کتابخانهها، حوزههای علمیه، مساجد و مزارات همدان پرداخته شده است[۱۰].
در جلد دوم و سوم کتاب به شخصیتشناسی علما و چهرههای برجسته همدان بهترتیب حروف الفبا پرداخته شده است؛ چهرههای برجستهای چون: نمایندگان معصومین(ع)، علمای بزرگی چون ابوعلی سینا، سید جمالالدین اسدآبادی، فقیه همدانی و...
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در جلد اول در انتهای آن و در جلد دوم و سوم در ابتدای آن ذکر گردیده است. فهارس فنی در انتهای کتاب ذکر شده است.
در پاورقیها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.
وابستهها
قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (قرن اول هجری قمری)