ابن دیبع، عبدالرحمن بن علی
«ابن دَيْبَع، ابومحمد عبدالرحمان بن على شيبانى عبدرى زبيدى يمنى» ملقب به وجيه الدين (محرم866-944)، مورخ، محدث و فقيه شافعى است. غزى، كنيه او را ابوالفرج آورده است. سبب ملقب شدن جدّ اعلاى او على بن يوسف به ديبع را كه در زبان نوبيايى به معنى سپيد است، محبى باز گفته است. نام جد وى را غزى دِيْبَع ثبت كرده است.
نام | ابن دیبع، عبدالرحمن بن علی |
---|---|
نامهای دیگر | ابن الدیبع، ابو عبدالله عبدالرحمن بن علی
ابن الدیبع، عبدالرحمن بن علی ابن الدیبع الشیبانی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 944 ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE3301AUTHORCODE |
وى در زبيد از بلاد يمن زاده شد. پدر ابن ديبع در آخر همان سالى كه او به دنيا آمد از زبيد بيرون رفت و او هرگز پدر را نديد و پدرش در 876ق در بندر ديو هند درگذشت. وى نزد جد مادريش اسماعيل بن محمد مبارز شافعى پرورش يافت. قرآن را تا سوره يس نزد نور الدين على بن ابىبكر خطاب فراگرفت و سپس نزد دايى خويش محمد الطيب قرآن را از اول تا آخر حفظ نمود. وى پس از حفظ قرآن، قرائات هفتگانه، ادبيات عرب، رياضيات و فقه را نزد دايى خود فراگرفت. در 883ق به قرائت کتاب الزيد في الفقه شرف الدين بارزى نزد مفتى ابوحفص عمر بن محمد اشعرى پرداخت و در آخر همين سال به حج مشرف شد. تا سال 885ق كه مجدداً عازم حج شد، نزد دايى خود بود. سپس مصاحب ابوالعباس احمد بن احمد بن عبداللطيف شرجى شد و كتب سته حديث و ديگر كتب مهم اين رشته را فراگرفت و همو بود كه شيوه تأليف و تصنيف را به او آموخت. در همين دوران وى کتاب خويش موسوم به «غاية المطلوب و اعظم المنية فيما يغفر الله تعالى به الذنوب و يوجب به الجنة» را نوشت.
ابن ديبع به اشاره استاد براى كسب علم رهسپار بيتالفقيه، در شمال زبيد شد و در آنجا از جمالالدين ابواحمد طاهر بن جعمان فقه آموخت و از خواهر زاده او برهان الدين ابواسحاق حديث فرا گرفت. در 896ق براى بار سوم عازم حج شد. وى پس از حج و زيات تربت رسول اكرم(ص) به مكه بازگشت و در محرم897ق به ملاقات عبدالرحمان سخاوى نايل شد و نزد او کتاب «بلوغ المرام من ادلة الاحكام» ابن حجر عسقلانى و بسيارى از بخشهاى صحيح بخارى و صحيح مسلم و ديگر كتب حديث را فراگرفت. سخاوى وى را بر ساير طلاب مقدم مىداشت.
عامر بن عبدالوهاب، سلطان وقت از دودمان طاهرى وى را طلبيد و ضمن تقدير، افزودن مطالب و استدراك مواردى را كه از او فوت شده بود، درخواست كرد. او با تلخيص بغيه، کتاب «العقد الباهر في تاريخ دولة بنىطاهر» را در خصوص تاريخ دولت طاهرى از اجداد عامر تا خود او نوشت كه سلطان در قبال آن جايزهاى شايسته به وى داد. ابن ديبع سپس نزد سلطان رفت و مدتى نزد او ماند. هنگامى كه اذن بازگشت گرفت خلعتى نفيس دريافت كرد و خانهاى در شهر زبيد و نخلستانى در وادى زبيد بدو اعطا شد و علاوه بر اينها اجازه اقراء حديث و تدريس در جامع زبيد به وى داده شد. او در 906ق «احسن السلوك في نظم من ولى مدينة زبيد من الملوك» و بدنبال آن زندگىنامه خود را در انتهاى «بغية المستفيد» نوشت و در همين سال کتاب المقاصد الحسنة سخاوى را كه در ملاقاتش با او از آن با خبر شده بود تلخيص كرد و آن را «تمييز الطيب من الخبيث فيما يدور على السنة الناس من الحديث» ناميد.
در 914ق بين او و جارالله ابن فهد مكى ملاقاتى روى داد و ابن فهد از او اخذ علم كرد. در 916ق تلخيص جامع الاصول ابن اثير جزرى و در 917ق مقابله آن را انجام داد كه حاصل آن «تيسير الوصول الى جامع الاصول» است. وى كتب ديگرى نيز در خلال اين سالها و پس از آن نوشته كه از آن جمله است «الفضل المزيد» كه ذيلى بر بغية المستفيد است و حوادث محرم 901 تا جمادىالاخر 923 را در بردارد و «قرة العيون في اخبار اليمن الميمون» كه تلخيصى از العسجد المسبوك خزرجى است و شامل اضافاتى در خصوص باقى مانده تاريخ دولت ملوك بنى رسول از اول دولت عامر بن اشرف تا آخر كار آنها و تاريخ دولت طاهرى است.
ابن ديبع از 923ق تا سال مرگ خود در زبيد ساكن بود و به تدريس اشتغال داشت و رياست علمى در علم حديث به وى منتهى مىگرديد و طلاب از نواحى مختلف به حوزه درس او روى مىآوردند. پدر عيدروسى در 942ق به حضور وى رسيده و از او دانش آموخت. پس از درگذشت ابن ديبع در مسجد اشاعره بر وى نماز گزارده، در باب سهام نزد آرامگاه شيخ اسماعيل جبرتى دفن كردند.
از استادان وى علاوه بر آنچه پيشتر ياد شده، سيوطى و عامرى را نام بردهاند. و ابنزياد، شيخ احمد بن على مزجاجى، قطب نهروالى، طاهر بن حسين اهدل و صالح بن صديق نمازى از شاگردان او بودهاند. ابن ديبع نخستين كسى است كه در مورد دولت بنى طاهر دست به تأليف زده است.
آثار
1- بغية المستفيد في اخبار زبيد؛
2- تمييز الطيب من الخبيث فيما يدور على السنة الناس من الحديث؛
3- تيسير الوصول الى جامع الاصول من حديث الرسول(ص)؛
4- قرة العيون في اخبار اليمن الميمون؛
5- منظومة اسناد الصحيحين.