تاریخ احمد شاهی
تاريخ احمد شاهى، نوشته محمود الحسينى بن ابراهيم جامى، تصحيح محمد سرور مولايى
تاریخ احمد شاهی | |
---|---|
پدیدآوران | حسینی منشی، محمود بن ابراهیم (نويسنده) مولایی، محمد سرور (مصحح) |
ناشر | عرفان (محمد ابراهیم شریعتی افغانستانی) |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1386 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-04-0833-9 |
موضوع | احمد شاه درانی، شاه افغانستان، 1135 - 1186ق.
افغانستان - تاریخ - درانیان، 1160 - 1242ق. افغانستان - تاریخ - قرن 12 - 13ق. افغانستان - شاهان و فرمانروایان |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 359/2 /ح5ت2 1386 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
احمد شاه ابدالى درّانى كه پيش از رسيدن به پادشاهى در دستگاه نادرى از سرداران شايسته سپاه او به شمار مىرفت و بر اثر ماندن در خراسان با سواد شده و كار ميرزا مهدى خان را در دره نادره پسنديده بود، پس از نشستن بر مسند حكومت، فرمان داد منشى شايسته و خوش قلم و شيرين سخنى را براى نوشتن تاريخ دوران وى بيابند. اين خواست برآورده شد و نويسنده اين كتاب؛ يعنى شاگرد و همكار ميرزا مهدى را نزد شاه فراخواندند تا با عنوان «منشى» به نوشتن تاريخ احمد شاهى و بررسى دوران وى (1186 - 1160ق) بپردازد.
ساختار
محمود منشى نزدیک به بيست سال (1186 - 1167ق) در خدمت احمد خان بود و به گفته خودش، در سفر و حضر او را همراهى مىكرد و رويدادها را به چشم خود مىديد و از آنها گزارش مىداد. كتاب او از آثار ارزشمند ادب فارسى به شمار مىرود كه به پيروى از دره نادره نوشته شده است. نويسنده در سراسر كتاب مىكوشد كه از سلف خود باز نماند و حتى از آنان پيش افتد. از اين رو، نثر كتابش متكلفانه و منشيانه است و گونههاى فراوان صنايع ادبى (لفظى و معنوى) در آن ديده مىشود. وى ظاهر سخن را با آرايههاى زيبايى همچون كنايه و تشبيه و ايهام مىآرايد، اما شايد خواننده از فراوانى اين صنعتها ملول و خواندن اثر سخت شود.
گزارشهاى كتاب در قالب يك ديباچه و 26 فصل (وقايع سال نخست تا سال 26) عرضه مىشود.
گزارش محتوا
يكى از بخشهاى ناشناخته تاريخ ايران، اوضاع سياسى - اجتماعى خراسان در دوران جانشينان نادر شاه است كه تحولات اين زمان، خود آغاز جدايى بخشهاى گستردهاى از سرزمينهاى شمالى و شرقى ايران به شمار مىرود و تاريخ احمد شاهى گزارشهاى ارزندهاى در اين باره عرضه مىكند. كتاب به درخواست احمد خان نوشته شد و از اين رو، روح حاكم بر درونمايه كتاب و موضوع اصلى آن، گزارش رويدادهاى روزگار حكومت اوست كه در آن دوران بر منطقههاى شرقى خراسان و سرزمينهاى غربى رود سند فرمان مىراند. وى دست كم، پس از سى صد سال از عصر صفويان براى نخستين بار از حاكميت ايران بيرون رفت و مدعى استقلال شد.
نويسنده با گفتارهايى در ستايش خداوند، پيامبر و خلفاى او آغاز مىكند و از لزوم دادگسترى حكومت به ويژه خود شاه سخن مىگويد و نمونه شاه عادل را احمد شاه مىخواند. پس از ستايش مخدوم خود، مقدمهاى در شرح چگونگى تأليف و سبب نگارش كتاب مىآورد و از تأثير گذارى خاندان درّانى در خدمت نادر شاه مىگويد. به نوشته او احمد خان از دوازده سالگى در اردوى نادر و همراه او بود و پس از كشته شدنش و پيدايى آشوب در خراسان، به قندهار رفت و پس از تثبيت قدرت خود، به مشهد بازگشت تا از جانشينان نادر پشتيبانى كند. گزارش كوتاهى درباره نادر شاه و شيوه رفتار او با خاندان درانى و كشته شدن نادر و دگرگونى اوضاع خراسان پس از وى، پارهاى از درونمايه همين بخش است و كارها و جنگهاى احمد خان درانى، روابط وى با عالمگير شاه (پادشاه گوركانى هند)، ازبكان، خانان تركستان و ما وراء النهر، پادشاهان هند، شاهرخ افشار و پسرش نصرالله ميرزا، پس از اين گزارش مىشود.
گزارش درباره پيوند استوار خاندان درانى و افشارى و حمايت احمد خان از شاهرخ، در سراسر كتاب ديده مىشود. وى در ستايش احمد خان به اندازهاى تندروى مىكند كه حكومت شهر مشهد را حكومت بر همه ايران و احمد خان را سلطانى تاجبخش مىخواند، اما دامنه نفوذ حكم و قدرت شاهرخ از پيرامون مشهد فراتر نمىرفت. حتى مردمان نيشابور و ترشيز حكومت وى را نمىپذيرفتند؛ چنانكه نور محمد خان خوكيانى، يك بار او را از شهر مشهد بيرون كرد، اما نويسنده براى اثبات دعوى خود مىكوشد كه گواهى بيابد و از اين رو، از همراهى مذهبى شاهرخ با افغانان خبر مىدهد كه پس از چيرگى احمد خان بر مشهد و لطف او به شاهرخ، هنگامى كه قصد داشت به شهر باز گردد، گروهى از عالمان دينى و فقيهان را براى خواندن خطبه بدانجا فرستاد. آنان نيز به فرمان شاهرخ به تعريف و تأييد مذهب احمد خان پرداختند.
بنا بر اين، نويسنده با توصيف احمد خان با عنوانهايى مانند «سلطان زمن» و «احيا كننده دين»، زمينه مشروعيت (قانونمند كردن) حكومت او را نزد سنى مذهبان شرق خراسان فراهم كرد. او همچنين، در توصيف صلح ميان احمد خان و عالمگير، پادشاه هند در 1170 هجرى خبر مىدهد. بر پايه قرارداد اين صلح، احمد خان از چيرگى بر سرزمينهاى رود سند برخوردار شد، اما نويسنده مدعى است كه اين سرزمينها پيش از اين نيز با عنوان «نيابت نادر شاه» در دست اميران درّانى بوده كه دراين زمان به طور رسمى و مستقلانه بدانان واگذار شده است. نوشته محمود منشى نشان مىدهد كه احمد خان مىكوشيد با ابقاى افشاريه از سويى يگانگى خود را با آن خاندان حفظ كند و از سوى ديگر با پيش انداختن دولت ضعيف افشار ميان خود و كريم خان، از رويارويى با خان زند محفوظ بماند. كريم خان نيز از خان افغان انديشناك بود و نمىخواست با تصرف خراسان خود را به خطر اندازد. به هر روى، كوششهاى نويسنده و كارهاى خانان درّانى، به دگرگونىهاى فراوان و استعمار انجاميد و بخشى از ايران به نام افغانستان از آن جدا شد.
وضعيت كتاب
مهمترين دليل ارزشمندى اين اثر، منبع ديدارى و شنيدارى نويسنده آن است. به ادعاى وى، مطالب كتاب به «مشاهدات رأى العين» يا شنيدههاى خودش از افراد «صداقت كيش و صحيح القول» مستندند، اما به دليل كمبود منابع درباره احمد خان درانى، ارزيابى كامل و دقيق اين ادعا امكان پذير نيست. البته گزارشهاى نويسنده درباره خراسان، با توجه به ديگر منابع تأييد مىشوند و از اين رو، به ديگر گزارشهاى آن نيز مىتوان اعتماد كرد.
تاريخ احمد شاهى كه نسخهاى نفيس با خط خوش نستعليق بوده است، پيش از اين به كوشش دوستمراد سيد مرادوف در 1974 در مسكو به صورت عكسى و همراه با مقدمه و فهرستهايى در دو جلد منتشر شد. بسيارى از صفحات آن نسخه به انگيزه كشيدن تصويرهايى، سفيد گذاشته شده كه گويى فرصتى براى اين كار پيش نيامده است. نسخه جديد كتاب به كوشش سرور مولايى، نمايههاى آيات و احاديث و اقوال، اشعار و امثال و حكَم، لغات و تركيبات، جنگافزارها، اصطلاحات ديوانى، نظامى و ادارى، اقوام و طوايف و قبيلهها و كسان و جاىها را نيز در بردارد و مقدمه او، اطلاعات نيكويى درباره زندگى نويسنده و روزگار وى عرضه مىكند.
منابع مقاله
متن كتاب.
مقدمه مصحح كتاب.
رحمتى، محسن (اسفند 1381)، «تاريخ احمد شاهى»، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، شماره 56.