ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم
ابن ابى اُصَيْبِعه، موفقالدين ابوالعباس احمد بن قاسم سعدى خزرجى (ح 595- 668ق) مشهورترين پزشک خاندان ابىاصيبعه است. جدّ او، خليفه بن يونس، از نزدیک ان صلاحالدين ايوبى بهشمار مىرفت. دو پسر خليفه بن يونس، قاسم و على، از پزشکان معروف بيمارستان ناصرى و نيز ساليان دراز در خدمت شاهان و امراى ايوبى بودند.
نام | ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم |
---|---|
نامهای دیگر | خزرجی، موفقالدین احمد بن قاسم
سعدی، ابوالعباس احمد |
نام پدر | قاسم سعدى خزرجى |
متولد | 595ق |
محل تولد | دمشق |
رحلت | 668 ق |
اساتید | رضىالدين رحبى، ابن بيطار و عبدالرحيم بن على دخوار |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE3015AUTHORCODE |
احمد در دمشق زاده شد و پرورش يافت. وى پس از فراگرفتن ادبيات و مقدمات پزشکى و كحالى، نزد پدر و عمويش، در بيمارستان نورى دمشق نزد رضىالدين رحبى، ابن بيطار و عبدالرحيم بن على دخوار به آموختن پزشکى پرداخت. سالهاى آموزش ابن ابىاصيبعه نزد ابن بيطار و دخوار از دورانهاى خوش زندگانى وى بوده است. وى با ابن بيطار در مناطق پيرامون دمشق به جستوجوى گياهان طبى مىپرداخت و از او در گياهشناسى نيز بسيار آموخت. ابن ابىاصيبعه خوش قريحه و باهوش بود و به زودى در شناخت و درمان بيمارىها مهارت يافت و در همان بيمارستان به كار و نيز تدريس پرشكى مشغول شد. عمران بن صدقه، همكار وى در بيمارستان نورى، کتابخانهاى بزرگ از آثار پزشکى داشت و چنين مىنمايد كه ابن ابىاصيبعه از آن کتابخانه به ويژه در تأليف کتاب «عيون الانباء في طبقات الاطباء» استفاده بسيار كرده است.
وى در 631ق به قاهره رفت و در بيمارستان ناصرى به طبابت و تدريس مشغول گشت. همكار نامدار وى در آنجا، سديدالدين بن ابى البيان اسرائيلى بود كه ابن ابىاصيبعه از دانش او در داروسازى استفاده مىكرد و در گردآورى مطالب کتاب اقرابادين به وى يارى مىرساند. در632ق به بيمارستان نورى دمشق بازگشت و در 634ق به عنوان پزشک مخصوص امير عزالدين اَيدَمور بن على، به صفد رفت و 34 سال بقيه عمر خود را در آنجا به كارهاى درمانى و تأليف كتب گذراند و در همانجا درگذشت.
از شاگردان معروف او، امين الدوله ابوالفرج بن القُفّ است.
يادگار مهم ابن ابىاصيبعه، «عيون الانباء في طبقات الاطباء» است كه عمدهترين منبع آگاهى ما از تاريخ طب اسلامى تا روزگار اوست.
تأليفات
علاوه بر اثر مذكور، وى آثار ديگرى نيز داشته كه از آنها در عيون و برخى منابع ديگر نام برده شده، ولى بعدها از ميان رفتهاند. از اين جملهاند:
- حكايات الاطباء في علاجات الادواء.
- اصابات المنجمين.
- التجارب و الفوائد و معالم الامم[۱].
پانویس
- ↑ مولوی، محمدعلی، ج2، ص627-628
منابع مقاله
مولوی، محمدعلی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374ش