درمانگری با قرآن
درمانگرى با قرآن كريم اثر حسين انصاريان، گلچينى است از سخنرانىهاى ايشان پيرامون درمان با قرآن كريم كه به زبان فارسى منتشر شده است.
درمانگری با قرآن | |
---|---|
پدیدآوران | انصاریان، حسین (نويسنده) |
ناشر | دار العرفان |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1388 ش |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
كتاب با مقدمه ناشر آغاز و مطالب در دو فصل تنظيم شده كه هر فصل خود مشتمل بر مباحث متعددى است. از آنجا كه كتاب، برگردان سخنرانى است نثر آن به صورت گفتارى مىباشد.
گزارش محتوا
در مقدمه، به اين نكته اشاره شده است كه آنچه انسان را در مسير پرفراز و نشيب زندگانى از نابسامانىها محفوظ مىدارد و موجب سعادت و سرافرازى و سربلندى او در امتحانات الهى مىشود، پژوهش پيرامون علوم الهى و معارف اسلامى و پوشاندن جامه عمل به دستورات ربانى مىباشد[۱]
در فصل اول كتاب، قرآن نسخه درمان شناخته شده است. يكى از اسامى خداوند كه در اختيار ما قرار داده شده، طبيب است و خداوند در قرآن، به بسيارى از بيمارىهاى [روحى] كه ممكن است انسان به آن دچار بشود، اشاره فرموده و از بندگان بيمارش دعوت كرده است كه براى درمان بيمارىهاى خود، به طبيبان الهى كه مظهر نام طبيب او هستند و مظهريتشان اتمّ و اكمل است، مراجعه كنند. قطعاً با راهنمايىهاى اين طبيبان ملكوتى و بهكارگيرى راهنمايىهاى آنان، بيمارىهايى كه در درون انسانها وجود دارد و يا به وجود مىآيد، درمان خواهد شد[۲]
ايشان معتقد است بيماريىهايى هست كه اگر در وجود انسان بماند و جا خوش كند و انسان هم آنها را درك نكند، قطعاً سبب هلاكت ابدى انسان شده و او را در قيامت، به عذاب الهى دچار خواهد كرد كه در رأس همه اين بيمارىها، به فرموده پيامبر(ص)، جهل است[۳]
ايشان عدم درمان جهل را مايه عذاب اخروى دانسته و در اين زمينه، به آياتى از سوره مباركه تبارك اشاره كرده كه در آن، از اهل دوزخ در قيامت سؤال مىشود كه به چه سبب به عذاب الهى گرفتار گشتهايد و چه عاملى باعث گرفتار شدن شما در عذاب جهنم شده است؟ به نظر ايشان، جوابى كه اهل جهنم مىدهند، ريشه و مادر همه جوابهاست، زيرا آنها نمىگويند چون بىنماز بوديم، روزه ماه رمضان را خورديم، حج نرفتيم، با مال خودمان برخورد درستى نداشتيم و به مردم ستم كرديم، سبب شد كه ما به جهنم بياييم، بلكه مىگويند اگر زمانى كه در دنيا بوديم، اگر سخن حق را گوش كرده و انديشيده بوديم، و بررسى باطنى نسبت به خود و جهان داشتيم، امروز اهل آتش نبوديم[۴]
در اين فصل، با اهميت نماز نزد انبياء و اهلبيت(ع) نيز اشاره شده است. نويسنده معتقد است آنقدر انبياء به نماز اهميت مىدادند كه خداوند وقتى در قرآن مجيد مىخواهد آنها را معرفى كند، آنها را با يكى از اوصاف بارز كه صفت بهپا داشتن نماز از سوى آنان است، معرفى مىكند و در روايات نيز تعابير زيبايى در اين زمينه آمده است از جمله آنكه: اهلبيت(ع) خود حقيقت نمازند[۵]
سرّ دعوت اهلبيت(ع) به نماز از سوى پيامبر(ص)؛ كناره گرفتن اميرمؤمنان(ع) براى گزاردن نماز در اوج جنگ و تباه كردن نماز از طرف نسلهاى بعد از نوح(ع) از جمله عناوين مطرح شده در اين فصل مىباشد[۶]
در فصل دوم، به اين امر پرداخته شده است كه درمان با قرآن، نيازمند تخصص مىباشد. نويسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره دارند كه بسيارى از مسائل، براى انسان مجهول بوده و كسى هم جز خداوند، انبياء(ع) و امامان(ع)، نمىتواند آن مسائل را براى انسان روشن كند. به نظر ايشان، قبول خيلى از مسائل براى انسان، باطناً مشكل مىباشد اما روشنگرىهاى خداوند، مشكل قبول را براى انسان آسان مىكند. وى معتقد است روشنگرىهاى خداوند در قرآن مجيد، نسبت به مسائلى است كه براى انسان مجهول بوده يا قبول نمودنش براى انسان مشكل است؛ البته در قرآن مجيد، انسانها بايد با تخصص به كتاب خدا مراجعه كنند و از اين روشنگرىها استفاده نمايند[۷]
از جمله عناوين اين فصل عبارتند است: لزوم مراجعه به اهل ذكر از نظر قرآن؛ لزوم مراجعه به افراد آشنا به روايات در زمان عدم دسترسى به اهلبيت؛ اهميت مجالس روشنگرى خدا از طريق اهلبيت(ع) و عارفان به رواياتشان[۸]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب، در ابتداى كتاب آمده است. در پاورقىهاى كتاب نيز آدرس آيات و روايات ذكر شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.