وحید بهبهانی، محمدباقر
محمدباقربن محمد اكمل وحيد بهبهانى (۱۱۱۷ق، - ۲۹ شوال ۱۲۰۵ق)، معروف به وحيد بهبهانى، مجتهد، فقیه و احیاگر مکتب اصولی، مبارزه با اخباری گری
نام | وحید بهبهانی، محمدباقر بن محمداکمل |
---|---|
نام های دیگر | آقا بهبهانی
بهبهانی حائری، محمدباقر محقق بهبهانی وحید بهبهانی |
نام پدر | محمد اکمل |
متولد | 1117ق |
محل تولد | اصفهان |
رحلت | 1205 ق - کربلا |
اساتید | سيد محمد طباطبايى بروجردى
سيد صدرالدين رضوى قمى همدانى |
برخی آثار | مصابیح الظلام فی شرح مفاتیح الشرایع |
کد مؤلف | AUTHORCODE4982AUTHORCODE |
ولادت
او در سال 1117ق، در اصفهان به دنيا آمد و در خانوادهاى مشهور به دانش، پرورش يافت. پدرش كه عالم و در زهد، ورع و تقوا بىنظير بود، از نوادگان شيخ مفيد و مادرش، نوه دخترى علامه مجلسی اول بود.
ايشان، از سوى آقا سيد محمد طباطبايى اصفهانى، «وحيد عصر» لقب گرفت و به دليل اقامتى طولانى در شهر بهبهان، او راوحيد بهبهانى خواندهاند و به لقبهاى ديگرى، همچون «استاد اكبر»، «استاد كل»، «علامه ثانى» و «محقق ثالث» مشهور است.
تحصیلات
وى، مقدمات، ادبيات، حديث و معقول را نزد پدرش و ديگر استادان بزرگ اصفهان فراگرفت. پس از درگذشت پدر در سال 1135ق، به نجف اشرف هجرت نمود و در محضر بزرگانى چون سيد محمد طباطبايى بروجردى و سيد صدرالدين رضوى قمى همدانى، به كسب علوم نقلى و عقلى پرداخت و در اندك زمانى مدارج عالى علوم اسلامى را طى كرد و به مقام والايى از علم و كمال رسيد، آنگاه براى خدمت به جهان تشيع، نجف اشرف را به قصد بهبهان ترك گفت.
وى، پس از سى سال پراكندن عطر حضورش در بهبهان و ارشاد مردم و تدريس و اقامه نماز جماعت در آن ديار، در 1159ق، راهى عتبات عاليات شد. او، ابتدا به نجف اشرف رفت، اما در محافل علمى استادان آنجا چيز تازهاى كه بر دانش و معلوماتش بيفزايد، نيافت؛ ازاينرو، به سوى كربلا ره سپرد تا نهضت اصلاحى و انقلاب فرهنگى خويش را در آنجا ادامه دهد.
از كارهاى مهم و اساسى ايشان، تربيت دانشمندان و فضلاى گرانقدرى است كه بيش از سى تن از آنان به مقام مرجعيت رسيدند. شاگردان وى، روانه شهرهاى اسلامى گرديدند و در نشر معارف الهى و فقه جعفرى كوشيدند. علامه بحرالعلوم، ميرزاى قمى، ملا مهدى نراقى و پسرش، حاج ملا احمد نراقى، نمونههايى از شاگردان ايشانند.
وى، با دقت، نظم و پشتكار فراوان، از فرصتهاى به دست آمده در طول عمر با بركت خود، به بهترين شيوه استفاده مىكرد. در كنار تربيت شاگردان، قلم به دست گرفته، فرهنگ، انديشه و تعاليم زرين دين را به نگارشى ديگر آراست. وى، بيش از 73 جلد كتاب در فقه، اصول، رجال و حديث نوشت كه همگى از بهترين كتابهاى علمى شيعه هستند. وى، بهعنوان قوىترين سنگردار انقلاب فرهنگى در قرن خود، در جهان اسلام درخشيد.
در كتابهای «قصص العلماء» و «ريحانة الادب»، درباره مقام بلند ايشان، نكات قابل تأملى ذكر شده است.
علما، هر يك، بهگونهاى از آفتاب وجودش نور برگرفتند و همه از پرتو انوار او يا شاگردان او يا شاگردان شاگردانش بهرهمند شدند و او حق وافر و كامل بر همه علما دارد.
ايشان، مانند ساير علما و فضلاى راستين، شخصيتى فروتن داشت و نمونههاى فراوانى از اين سرشت نيكو، در رفتار و گفتار وى يافت مىشود. ايشان، با اينكه دانشمندى بزرگ و مجتهد و مرجع تقليد بود، در اواخر عمر به تدريس لمعه، كه از متونِ درسىِ سطحِ پايينِ حوزه است، اكتفا نمود؛ براى اينكه از وظيفه درس و بحث و از فضيلت آن محروم نماند و هم براى ترغيب علما و تشويق پويندگان دانش.
وقتى از ايشان پرسيدند، چگونه به اين مقام علمى و عزت و مقبوليت رسيدهاى؟ در جواب مىنويسد: كه ابدا خود را صاحب مقامى نمىدانم و در رديف علماى موجود به شمار نمىآورم و اگر هم توفيقى باشد از اين است كه هيچگاه از تعظيم و بزرگداشت علما و نام آنان را به نيكى بردن، خوددارى نکردم و هيچوقت دانش اندوختن را تا آنجا كه در توانم بود، ترك نكردم و هميشه آن را بر تمام كارها مقدّم مىداشتم.
معروف است كه ايشان، زمانى كه براى زيارت به حرم سيد الشهداء(ع) مشرف مىشد، ابتدا آستان كفشكنِ آن جناب را مىبوسيد و صورت مبارك خود را بدان مىماليد، پس از آن، با خضوع، خشوع و رقّت قلب، به اندرون حرم مشرف مىشد و زيارت مىكرد و در مصيبت امام حسين(ع) كمال اهتمام را مراعات مىفرمود.
وفات
سرانجام، اين عالم فرزانه، پس از 87 سال عمر بابركت، در 29 شوال 1205ق، در كربلا درگذشت و در پايين پاى شهداى كربلا مدفون گرديد.
آثار
- شرح مفاتيح الفقه ملا محسن فيض كاشانى؛
- فوائد حائريه؛
- حاشيه بر مدارك؛
- رساله الاجتهاد و الاخبار؛
- رسالهاى در جبر و اختيار؛
- الفوائد الرجالية؛
- تعليقات بر رجال ميرزا محمد استرآبادى؛
- حاشيه بر مسالك؛
- رسالهاى در حجيت استصحاب؛
- رسالهاى در اصل برائت؛
و...