مختصر عجائب الدنيا
مختصر عجائب الدنيا، از جمله كتب كيهان نگارى عربى به قلم ابراهيم بن وصيف شاه(متوفى 559 ق) مىباشد. "عجائب الدنيا" اثر مسعودى است كه ابن وصيف شاه آن را خلاصه و ارائه كرده است.
مختصر عجائب الدنیا | |
---|---|
پدیدآوران | ابن وصیف شاه، ابراهیم (نويسنده) حسن، سید کسروی (محقق) |
ناشر | دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1421 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | تاریخ - عجایب شگفتیهای جهان - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | AG 241 /الف2م3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
در سه جزء تدوين شده است. اولين جزء مشتمل بر چند بخش بوده و به اختصار آمده است. جزء دوم مفصلتر و آخرين جزء كتاب بخش اعظم مطالب را به خود اختصاص داده است. چينش مطالب كتاب؛ همانند "عجائب الدنيا" مىباشد.
گزارش محتوا
در كمتر از پنجاه سال پس از وفات حضرت محمد(ص) توصيف جالبى از معموره زمين، منسوب به عبدالله بن عمرو بن عاص، فاتح معروف مصر رواج يافت كه ضمن آن چنين آمده بود: "صورت دنيا بر پنج جزء مشتمل است، چون سر پرنده و دو بال و سينه و دم. سر دنيا چين است، و ماوراى چين قومى است به نام واق واق، و آن سوى واق واق چندان اقوام مختلف هست كه شمارشان را جز خدا نداند؛ بال راست هند است و ماوراى هند درياست و آن سوى دريا مخلوقى نيست؛ و بال چپ خزر است و ماوراى خزر دو قومند به نام مَنشَك و ماشك و آن سوى منشك و ماشك يأجوج و مأجوج است و اقوامى كه جز خدا نداند؛ و سينهى دنيا مكه و حجاز است و شام و عراق و مصر؛ و دم آن از ذاتُ الحمام است تا مغرب؛ بدترين جاى پرنده دم است".
اين روايت به ويژه در مصر رواج يافت و گروهي و از آن جمله ابن وصيف شاه در صفحه 19 كتاب آن را روايت كرده است. مىتوان گفت كه كتاب در واقع شرح و تفصيل اين روايت است، كه در برخى موارد به افسانه شبيهتر است؛ به عنوان نمونه در صفحه 69 كتاب در ذكر عجائب مخلوقات يأجوج و مأجوج، به عناق بنت آدم اشاره مىكند كه دو سر داشته و در هر دست ده انگشت و هر انگشت دو ناخن؛ مانند منجنيق. اين حكايتها با وجود اين كه به شدت رنگ تخيل دارد؛ اما بايد دانست كه تصوير زمين به شكل يك پرنده، خاص عربها نيست، زيرا ساميان غربي نيز زمين را به شكل يك پرنده بزرگ تصوير كردهاند و همين تصوير به نوبه خود به بعضي از رسائل مسلمانان چيني راه يافته است.
ابن وصيف شاه از مروّجان مطالب داستاني به حساب مىآيد. گزارشهاي وي خشك و بيروح است و رنگ افسانه دارد. درباره دورانهاي قديم مطالب فراوان دارد كه غالب آن محصول تخيل است و از منابع عربی مايه ندارد، بلكه بر تاريخ داستاني رايج در محافل قِبطي، كه ظاهراً در محيط شُعوبي نشو و نما يافته بود، تكيه دارد. او د ر رابطه با بلاد مختلف گزارشهاى جغرافيايى مىدهد؛ اما یکی از معايب مهم كار وي اين است كه حدود را آشفته مىگويد، و تعيين جاها به صورت دقيق مشكل و احياناً محال است.
با وجود همه اين ملاحظات بايد گفت، قسمت زيادي از مطالب در جاي ديگر نيامده و اگر روايت او نبود به كلي از بين مىرفت. وي معمولاً در نقل مطالب دقيق است و تا حد امكان از شخصيتهاي معاصر حادثه نقل مىكند. سبک ي ساده و روشن و دلپذير و از درازنويسي و حماسهگويي به دور است. از لحاظ روش كتاب به يك مجموعه مقالات بيشتر مىماند تا به يك كتاب منظم.
در ابتداى كتاب از درياها و خشكىها و درختان و ميوههاى آنها و وحوش و ويژگىهاى آنها و عجائبى كه به گفته خود در طول حياتمان مانند آن را نديده و نشنيدهايم و در پايان آن از انسانها و اخلاق نيكو و مذموم مطالبي را گرد آورده است. او از علوم عجيب و غريب و غير ملموس و محسوس و علوم سحر و طلسمها و كيميا و همچنين از طب و هندسه معمارى نيز مطالبى آورده است. به عقيده نويسنده، عجائب تماثيل و بتها و از جمله عجل سامرى نيز در محدوده مباحث كتاب جاى ميگرفته و از چگونگى اين دست ساختههاى بشر كه برخى از آنها با حركت خورشيد حركت مىكردهاند و يا با تغيير فصول سال تغيير جهت مىدادهاند، سخن گفته و شيوه تشخيص صدق و كذب آنها را بيان كرده است. وى در بخش نصايح، اشعارى فراوانى را آورده؛ كه البته محقق كتاب بسيارى از اشعار را نامناسب دانسته و حذف كرده است. از ديگر مطالب، اسامى شهرها و عادات اهل آنها و طول شب و روز و فصلهاى سال است. كتاب به يك شعر ختم شده است كه در آن از خداوند درخواست مىكند كه كه اين تأليف را از وى بپذيرد و در نامه حسنات او قرار دهد.
وضعيت
كتاب با مختصر تحقيقى از سيد حسن كسروى در يك جلد منتشر شده است. در ابتدا مطالبى از محقق اثر در رابطه با كتاب و نويسنده آن آمده است. فهرست مطالب نيز در انتها ديده مىشود.
منابع مقاله
1- مقدمه و متن كتاب.
2- دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، جلد 5، ص85.