ریچ، کلاودیوس جیمز
كلاديوس جيمز ريچ در 28 مارس 1787 در شهر «ديجون» در ايالت «بورگوندى» فرانسه زاده شد. پدر و مادرش انگليسى بودند. پس آشكار بود كه كلاديوس افزون بر زبان مادرى، فرانسه را نيز بداند. روزگار كودكيش در «بريستول» در غرب انگلستان سپرى شد. از همان زمان كودكى هوش و زيركى او بر همگان آشكار بود. چنانچه در 9 سالگى ديدن يك نسخه كتاب عربى، او را شيفته فراگيرى زبانهاى شرقى كرد. از آن پس عربى آموخت و افزون بر زبانهاى يونانى و لاتين، زبانهاى سريانى، پارسى، تركى، عبرى و اندكى چينى را فراگرفت و شگفتآور است كه وى همه اين زبانها را خودآموز و بدون آموزگار آموخت.
نام | ریچ، کلاودیوس جیمز |
---|---|
نامهای دیگر | جیمس، کلود لویس
ریج، کلود لویس جیمس |
نام پدر | |
متولد | 1787 م |
محل تولد | |
رحلت | 1820 م |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE5004AUTHORCODE |
او در ابتداى سال 1804م سفرش را با يك كشتى بارى به هندوستان آغاز كرد. در ميانه راه كشتى دچار آتشسوزى گرديد و سفرش را به ايتاليا تغيير داد. پس از تسلط به زبان ايتاليايى به استانبول و مصر سفر كرد. در مصر بود كه لغت عربى و لهجههاى مختلف آن را فراگرفت.
در سال 1808 بود كه با سفر به بغداد در امور سياسى وارد شد و با اطلاعى كه از عادات محلى پيدا كرد، مورد احترام حكومتهاى محلى واقع شد. وى مدت شش سال در بغداد ماند. در اين زمان بود كه اسناد و مدارك تاريخى ارزشمندى را گردآورى كرد.
«سر رابرت كرپورتر» واپسين بخش از يادداشتهايش را به نام «مسافرتها به گرجستان، ايران، ارمنستان، بابل و...» را با سپاس و ستايش از مردى به پايان برد كه منش نيك و بزرگوارى گسترده و انديشههايش درباره يادمانهاى باستانى شرق، با نگاهى آفرينبرانگيز همراه بود: «مردى كه پندار و انديشه درخشان و نيكمنشى او سراسر روشن و آشكار بود و راه همه مسافرانى را كه در دايره نفوذ انديشههايش آمده بودند هموار ساخت. او هنگامى به نام يك نماينده و ديپلمات كارش را با وفادارى انجام مىداد كه انساندوستيش نيز در كنار كارش آشكار بود.».
اين مرد كسى جز «كلاديوس جيمز ريچ» جوان هم ميهن كرپورتر نبود و هنگامى كه رابرت كرپورتر به همراه نگارههايش از سفر به ايران باز مىگشت، سر راه خود در ميانرودان به ديدارش شتافت. آن هنگام كلاديوس جوان به نام كنسول بريتانيا در جستجوى نشانههاى تمدنهاى كهن بابل و آشور به مداركى بسيار ارزشمند دست يافته بود. كرپورتر در ديدار با او، يافتهها و به ويژه نگارههايش را از گنجهاى باستانى ايران به او نشان داد و كلاديوس را شيفته ديدار از گنجهاى نهفته اين سرزمين كرد.
جيمز ريچ در سال 1820 بود كه سفرش را به سمت ايران آغاز كرد و خاطرات و برداشتهاى سفرش را به صورت روزانه نوشت. برخى ديدگاههاى او در كتابش مانند ديدگاه او درباره آرامگاه كوروش، از جمله مواردى است كه مورد توجه مورخين و باستانشناسان واقع گرديد.
در 138 كيلومترى شهر شيراز، در جاده آسفالته شيراز به آباده، كمى دورتر از جاده امروزى، به بقاياى شهرى مىرسيم كه روزگارى پايتخت بزرگترين و بىنظيرترين پادشاهى جهان بوده است. اين پايتخت در دشتى به نام مرغاب واقع است. يكى از قراى مرغاب مرسوم به مشهد مادر سليمان به عقيده عوام مقبره مادر سليمان است. ولى به هيچ وجه اين مسأله مبداء تاريخى ندارد و ظاهراً مقبره كوروش مىباشد. جيمز موريه از تطبيق متون تاريخى به اين نتيجه رسيد كه آنجا مقبره كوروش است و ويليام اوزلى نظريه موريه را تأييد كرد. كرپورتر با تطبيق نوشتههاى بيستون و پاسارگاد به همين نتيجه رسيد كه او نخستين كسى بود كه با اطمينان خاطر اين حرف را زد. كرپورتر در اثر بيمارى درگذشت و تحقيقاتش ناتمام ماند. اين پايان كار نبود و بقيه هنوز متقاعد نشده بودند كه اين نظر درست است اما «كلوديوس ريچ» اين مطلب را تأييد كرد و نوشت: «به عقيده من اين بنا بايد آرامگاه برترين، درخشانترين و جذابترين فرمانرواى مشرق زمين يعنى كوروش باشد».
بخشى از سفرنامه جيمز ريچ كه مشتمل بر بخش كردستان است، به عربى با عنوان «رحله ريج» منتشر شده است.
وابستهها
رحلة ريج المقيم البريطاني في العراق عام 1820 إلی بغداد - کردستان - إيران