ابن اسحاق، محمد
محمد بن اسحاق بن يسار بن خيار مطلبى حدود سال 85 هجرى در مدينه متولد شد. جدّ او از موالى قيس بن مخرمة بن مطلّب است. از پدر وى اطلاعى در دست نيست. ولى جدّ او يسار از كسانى است كه در سال دوازدهم هجرت در عين التمر عراق اسير شده، به مدينه آورده شدند.
نام | ابناسحاق، محمد |
---|---|
نامهای دیگر | مطلبی، محمد بن اسحاق
صاحب المغازی محمد بن اسحاق المطلبی محمد بن اسحق |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 151 ق |
اساتید | |
برخی آثار | السیر و المغازی |
کد مؤلف | AUTHORCODE1480AUTHORCODE |
محمد بن اسحاق جوانى خود را در مدينه گذراند و برخى از صحابه رسول خدا را هم درك كرد.
اولين سفر وى در سال 115 به اسكندريه مصر بود. وى در اين سفر از كسانى روايت شنيد كه به سماع از ايشان منحصر است. آنگاه به مدينه بازگشت اما به خاطر اتهاماتى كه به وى زده شد و همچنين مخالفت افراد مشهورى چون مالك بن انس و هشام بن عروه، مدينه را ترك كرده به عراق رفت. ابن اسحاق به شهرهاى رى، جزيره، حيره و كوفه سفر كرد و سرانجام در بغداد رحل اقامت افكند. سفر او به عراق در ابتداى خلافت عباسيان و زمانى بود كه منصور در حيره به سر مىبرد و کتاب مغازى را تأليف كرده به او يا فرزندش مهدى عباسى تقديم كرد.
مهاجرت وى از مدينه به عراق، دانش سيره را كه در مدينه نشأت گرفت به مهمترين نقاط عالم اسلام يعنى عراق انتقال داد.
ابن اسحاق از امامان چهارم، پنجم و ششم شيعيان هم روايت كرده است و در مجالس آنان شركت نموده لذا رجال شناسان اماميه او را در شمار اصحاب اين ائمه عليهمالسلام آوردهاند.
بحث وثاقت يا عدم وثاقت ابن اسحاق، يكى از جنجالىترين بحثهاى رجالى در نوع خود است. زمانى كه ابن اسحاق در مدينه بود، به دلايلى كه شايد رقابت از آن جمله بوده، با دو تن از فقيهان و محدثان مدينه يكى مالك بن انس، ابن اسحاق گفت: انا بيطار علم مالك. الكامل في ضعفاء الرجال، ج 6، ص106 مالك نيز مىگفت: ابن اسحاق دجال من الدجاجلة. و ديگرى هشام بن عروه دليل اختلافش با هشام آن بود كه روايتى از زن او نقل كرده بود و به همين دليل هشام سخت خشمگين بود كه چگونه با زن وى ديدار كرده كه از وى حديث نقل مىكند؟ درگير شد. به همين دليل متهم به انواع تهمتها از جمله تشيع و قدرى بودن شد. تاريخ يحيى بن معين، ج 1، ص247. گفته شده كه به دليل اعتقادش به قدر، در نزد حاكم حد خورده است. الكامل في ضعفاء الرجال، ج 6، ص106 به دنبال آن، كتب رجالى، پيرامون او نقلهاى گوناگون و قضاوتهاى مختلفى را آوردند.
ابن حبان در الثقات و ابن سيد الناس، نك: عيون الاثر، ج 1، صص 67-54 سخت از او دفاع كردهاند.
بايد گفت اتهام تشيع او به معناى مصطلح امروزى درست نيست و به احتمال به جهت نقل برخى از فضايل-كه تعدادى از آنها از جمله «روايت انذار عشيره» توسط ابن هشام در سيره موجود حذف شده است، اما طبرى آن را از طريق ابن اسحاق آورده- متهم به تشيع شده است. اين تنها مىتواند به معناى دوستى اهل بيت(ع) باشد، چيزى كه به هيچ روى مورد رضايت مذهب عثمانى حاكم بر مدينه و شام نبوده است.
انكار نمىتوان كرد كه ابن اسحاق بسيارى از فضائل امام على(ع) را در سيره آورده است. بسيارى ديگر، او را تنها در نقل اخبار موثق دانستهاند نه در حلال و حرام. تذكرة الحفاظ، ج 1، ص173؛ تاريخ يحيى بن معين، ج 1، صص 60، 225 اين قبيل اظهار نظر، تسامح سلف را در نقلهاى تاريخى نشان مىدهد. طبرى كه بخش فراوانى از اخبار سيره و حتى بعد از آن را از آثار ابن اسحاق گرفته وى را ستايش كرده و موثق دانسته است. المنتخب من ذيل المذيل، ص654 در برابر، ابن نديم كه گرايشهاى شيعى او كاملا روشن است، به سختى به ابن اسحاق تاخته و اتهامات چندى از قبيل: تأثير پذيرى او از يهود، تضعيف او توسط اهل حديث، نك: الكامل في ضعفاء الرجال، ج 6، ص103. دليل تضعيف مورخان از سوى اهل حديث همين است كه آنها پايبند به اصول آنها در نقل روايات نيستند و روش خاص خود را دارند. طبعا به دليل آن كه كار تاريخى مىكنند، نمىتوانند چندان در چهار چوبۀ اسناد صحيح باقى بمانند. ساختن اشعار و قرار دادن آنها در سيره و حتى اتهام اخلاقى را به وى نسبت داده است. الفهرست، ص102 زهرى كه از استادان ابن اسحاق است در ستايش او مىگفت: تا وقتى كه اين احول-يعنى ابن اسحاق-در اين ديار است، دانش باقى است. الكامل في ضعفاء الرجال، ج 6، ص105 و شعبه مىگفت:اگر من قدرت داشتم، ابن اسحاق را بر تمام محدثان حاكم مىكردم. الكامل في ضعفاء الرجال، ج 6، ص107