تكملة الرجال

تكملة الرجال، تأليف شيخ عبدالنبى كاظمى (متوفى 1256ق)، تكمله‌اى بر كتاب «نقد الرجال» مير مصطفى حسينى تفرشى است. اين اثر با تحقيق و تقديم سيد محمدصادق بحرالعلوم به زبان عربى نگارش شده است.

تکملة الرجال
تكملة الرجال
پدیدآورانکاظمی، عبدالنبی (نويسنده) بحر العلوم، محمد صادق (محقق)
ناشرأنوار الهدی
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1425 ق
چاپ1
زبانعربی
تعداد جلد3

ساختار

كتاب، مشتمل بر سه جزء است:

جزء اول: مشتمل بر دو مقدمه مفصل (در مجموع 150 صفحه) از محقق و نويسنده و نيز معرفى رجال به ترتيب حروف الفبا تا حرف طاء؛

جزء دوم: مشتمل بر تتمه معرفى رجال تا حرف ياء و چهار باب كنيه‌ها، آنچه با ابن آغاز مى‌شود، القاب و نسب و نساء و نيز خاتمه در چهار فايده؛

جزء سوم: مشتمل بر فهارس كتاب.

گزارش محتوا

محقق كتاب، مقدمه‌اش را با تعريف و بيان موضوع علم رجال آغاز كرده است. پس از آن به شرح حال صاحب نقد الرجال و تكملة الرجال پرداخته و در ادامه به توصيف كتاب همت نهاده است[۱]

نويسنده در مقدمه، مباحث مختلفى را تحت عناوين «مسئلة» و «مقباس» بيان كرده است. اولين مسئله به تعريف علم رجال و بيان موضوع و مسائل آن اختصاص يافته است[۲]در يكى از مقابس‌هاى مقدمه، چنين مى‌خوانيم: از مهم‌ترين ويژگى‌هايى كه بايد در كتب رجال بيان شود، مذهب شخص، عدالت، ضبط، طبقه او، تمييز او از ديگر رجالى است كه در اسم و صفت با او مشترك هستند و ديگر مطالبى است كه در عمل به حديث دخيل هستند؛ به‌عنوان مثال طريق نجاشى معمولاً بدين ترتيب است كه با لفظ «ثقة» به سه ويژگى اول اشاره مى‌كند؛ پس زمانى كه ثقه مى‌آورد منظورش اين است كه آن شخص امامى، عادل و ضابط است. در غير اين صورت اگر غير امامی‌باشد - اعم از اينكه فطحى، واقفى يا غير آن باشد - به مذهب او اشاره مى‌كند و اگر امامی‌باشد، سكوت اختيار مى‌كند؛ پس هر زمان كه از بيان مذهب شخصى خوددارى كند، مى‌فهميم امامى است[۳]

در يكى از مسائل مقدمه، به اين مطلب پرداخته شده است: در موارد فراوانى كلينى و كشى سندى را با ذكر «محمد بن اسماعيل عن الفضل بن شاذان» نقل كرده‌اند و محمد بن اسماعيل مشترك بين سيزده نفر است: ابن بزيع، زعفرانى، برمكى رازى و... نويسنده اقوال و ادله مختلف علما را ذكر كرده و مورد بررسى قرار داده است. وى در انتها توقف كرده و به نتيجه روشنى نرسيده است[۴]

نويسنده در رابطه با ذكر اسامى رجال، برخلاف برخى منابع، چون «التبيين في أصحاب الإمام أميرالمؤمنين(ع) و الرواة عنه» عبدالحسين شبسترى - كه رجالى مانند مالك اشتر را در حرف «ميم» تحت عنوان «النخعي» ذكر كرده است - شيوه بهترى را پيش گرفته است؛ بدين ترتيب كه ابتدا «مالك اشتر» را ذكر كرده و سپس به «مالك بن حارث» ارجاع داده است[۵]

نويسنده، دليل آوردن باب «كنيه‌ها» پس از اتمام اسامى رجال را اين‌گونه توضيح مى‌دهد: «بسيارى اوقات در اخبار، كنيه رجل و لقب او ذكر مى‌شود؛ لذا علماى رجال اين باب و مابعدش را بدين جهت قرار داده‌اند تا كنيه‌ها و القاب را معرفى كنند؛ تا زمانى كه نام رجل در اسانيد با اسم آمده، در اسامى شرح حال او را ببينند و هنگامى كه با كنيه آمده در باب كنيه‌ها شرح حال او را ببينند؛ لذا آن‌چنان‌كه برخى اساطين تصور كرده‌اند كنيه تمامى رجال در اين بخش ذكر نشده است»[۶]

وضعيت كتاب

در جلد سوم كه به فهارس اختصاص يافته، به تفكيك هر جلد، فهارس زير ذكر شده است: فهرست اعلام عامه، اعلامى كه شرح حال آنها در كتاب آمده است، كنيه‌ها، القاب و نسب، امكنه و بقاع، آيات قرآن، احاديث شريف، فهرست مطالب.

ارجاعات و توضيحات محقق كتاب در پاورقى صفحات ذكر شده است.

پانويس

  1. ر.ک: مقدمه محقق، ص75-7
  2. ر.ک: مقدمه نويسنده، ص92-91
  3. ر.ک: همان، ص101
  4. ر.ک: همان، ص148-135
  5. شبسترى، عبدالحسين، ج3، ص100؛ كاظمى، عبدالنبى، ج2، ص305
  6. ر.ک: متن كتاب، ج2، 633

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.