تفسیر روح البيان

تفسير روح البيان، به زبان عربى، تأليف اسماعيل حقّى بروسوى (متوفى 1137ق)، از مفسرين حنفى اشعرى است. بروسوى از مفسرين قرن‌هاى 11 و 12ق، است كه گرايش عرفانى دارد، ولى آراى متصوفه و عرفا را چندان در تفسير خود دخالت نمى‌دهد؛ هرچند از آن آرا و شعرهاى شاعران فارسى‌زبان مثل مولوى، سعدى و حافظ زياد استفاده مى‌كند. بروسوى در سال 1117ق، از تأليف «تفسير روح البيان» فراغت يافته است.

تفسیر روح البیان
تفسیر روح البيان
پدیدآورانحقی، اسماعیل بن مصطفی (نويسنده)
ناشردار الفکر
مکان نشربیروت - لبنان
چاپ1
موضوعتفاسیر اهل سنت - قرن 12ق.
زبانعربی
تعداد جلد10
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏97‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏7‎‏ت‎‏7
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

انگیزه تألیف

بروسوى در بيان انگيزه نگارش تفسير در ديباچه كتاب مى‌گويد: «استادم ابن عفان، نزيل قسطنطنيه به من اشاره كرد كه مطالب تفسيرى را كه در مدت اقامت در برخى ديار روم تا سوره آل عمران فراهم كرده بودم، تنظيم كنم، اما بدان‌جهت كه آن، متشتت و طولانى بود، تصميم گرفتم موارد افراطى را خلاصه و آن را تنقيح كنم و در عوض برخى معارف را بدان بيفزايم...».[۱]

ساختار

كتاب در ده جزء تدوين و در هر جزء تعدادى از سوره‌هاى قرآن تفسير شده است.

هرچند مفسر ديد عرفانى دارد، ولى برداشت‌هاى ذوقى را كمتر در تفسير دخالت داده و مثل تفاسير ديگر به مباحث لغوى، ادبى، علمى و كلامى توجه كرده است. وى در برخى موارد مثل استفاده از شعر، زياده‌روى كرده و در مواردى ديگر مثل آيات الاحكام، ضعيف برخورد كرده است.[۲]

گزارش محتوا

«تفسير روح البيان» كه زير عنوان «تفاسير اشارى» قرار مى‌گيرد، تفسيرى صوفى‌مسلك است كه اهتمام نويسنده‌اش بيان وعظ و ارشاد مريد در جهت حقيقت و حق مى‌باشد. بااين‌وجود، مفسر از قواعد زبان و ادب و ظواهر لفظ و استشهاد به امور نقلى خارج نمى‌شود و براى تأييد گفته‌هايش از بزرگان و شعراى ترك و فارس مطالب زيادى نقل مى‌كند. اين تفسير لغوى، بيانى و صوفى است و بين امتيازهاى تفاسير عادى كه ملتزم بيان اسباب نزول و روايات و قرائات و لغت هستند و امتيازهاى تفسير صوفى، جمع كرده است؛ جز اينكه از شطحيات، غلو و تأويل پرهيز كرده و راه اعتدال را در پيش گرفته و بر روايت و زبان تكيه كرده است. وى ابياتى را از شعراى فارسى‌زبان مثل حافظ، مولوى، سعدى، صائب و شاعران ترك‌زبان و مثال‌هاى فارسى و تركى را استفاده نموده است.[۳]

ايشان مطالب زيادى از «مفاتيح الغيب» رازى نقل كرده و از كلمات و روش غزالى در اخلاق تأثير گرفته است. وى در روش بيانى، اخلاقى و تربيتى از حديث استفاده كرده است، ولى نه آن‌گونه كه ديگر مفسران در معنى آيه استفاده مى‌كنند. بااين‌وجود اگر چيزى از خبرهاى اسرائيلى را نقل كند، به ضعف و بطلان آن اشاره مى‌كند يا آن را موافق عقيده‌اش تأويل مى‌كند.[۴]

بروسوى به فروعات فقهى و آيات الاحكام نمى‌پردازد و تمام اهتمامش مباحث اشارى و صوفى است. وى به اقوال صحابه، تابعان و مفسران پيشين توجه مى‌كند و از تفاسير فارسى مثل «مواهب علية» كاشفى و از تفاسير صوفى، به «تأويلات ملا عبدالرزاق كاشانى» (تفسير ابن عربى)، «التأويلات النجمية» نجم‌الدين دايه، تفسير سهل بن عبدالله تسترى، «لطائف الإشارات» قشيرى و ديگر كتب عرفا تكيه مى‌كند.[۵]

چند نكته درباره تفسير روح البيان:

  1. تفسير استعاذه: وى در مقدمه كتاب از معنى استعاذه و حكمت شروع به آن، سخن گفته است؛ به‌گونه‌اى كه همه مقدمه، به معنى استعاذه و نظريه‌ها در مورد آن و معنى شيطان و وسوسه‌اش اختصاص دارد.
  2. توجه به مباحث علوم قرآنى: حقى گاهى از موارد به مباحث علوم قرآنى هم اشاره دارد كه از آن جمله است: حروف مقطعه، وجوه قرآن، فضائل سوره‌ها، مكى يا مدنى بودن و تعداد آيات هر سوره، بيان وجه تسميه سور.
  3. ايشان در مواردى كه واژگان آيات نياز به توضيح دارد، به بحث و بررسى پرداخته، زمينه استفاده از آيات را فراهم كرده است.
  4. حقى در بيان معنى آيات، بارها نكات ادبى، نحوى و بلاغى را توضيح مى‌دهد تا معنى آيات را واضح‌تر و صحيح‌تر بيان كند.
  5. وى در موارد زيادى معنى فارسى آيات را بيان و به اشعار فارسى استشهاد مى‌كند.
  6. حقى احاديث زيادى از پيامبر(ص) در تبيين آيات ذكر مى‌كند و بيشتر آنها را ميان برداشت‌هاى اشارى و تأويل‌ها به كار مى‌برد.
  7. بارها از مطالب و اشارات حسين كاشفى، شيخ نجم‌الدين كبرى، قشيرى، كاشانى، شيخ ابوعلى روذبادى، ذوالنون، ابومنصور، سرّى و ديگران استفاده مى‌كند و اينها علاوه بر ابياتى است كه از مولوى، سعدى، حافظ و... نقل مى‌كند.
  8. هرچند روح البيان، تفسير علمى نيست، ولى گاهى مفسر برخى مباحث علمى و زيست‌شناسى را نقل مى‌كند.
  9. نويسنده در آياتى كه جاى بحث‌هاى كلامى دارد، اقوالى را ذكر مى‌كند و گاهى به قضاوت مى‌نشيند. برخى مواقع نظرهاى معتدل‌تر و گاه نظرهاى مطابق با آراى پيشينيان را ذكر مى‌كند.[۶]

وضعيت كتاب

كتاب به چاپ سنگى منتشر شده است و فاقد فهرست و پاورقى است.

اين كتاب اولين بار در 4 جلد، در سال 1255ق، در بولاق چاپ شد. هفتمين چاپ آن در سال 1405ق، توسط «دار إحياء التراث العربي» در بيروت در 10جلد رحلى انجام شد. همچنين دارالفكر بيروت همان را در 10 جلد چاپ كرد كه چاپ حاضر است.

شيخ محمدعلى صابونى، تفسير روح البيان را تلخيص و تحقيق كرد و نام آن را «تنوير الأذهان من تفسير روح البيان» گذاشت.

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن كتاب.
  2. عبداللهى عابد، صمد، «بُرُوسوى، تفسير روح البيان و روش مفسر در نگارش آن»، فصلنامه مطالعات تفسيرى، سال يكم، شماره 3، پاييز 1389، صفحات 168 - 135، با قدرى تلخيص.

پانویس

  1. مقدمه كتاب، ص3
  2. عبداللهى عابد، صمد، ص178
  3. عبداللهى عابد، صمد، ص150
  4. همان، ص151
  5. همان
  6. همان، 152 - 169