رسائل قيصري


رسائل قيصرى، به زبان عربى، مجموعه‌اى است مشتمل بر چهار رساله‌ى عرفانى كه سه‌تاى آنها توسط عارف بارع، داود بن محمود قيصرى و يكى از آنها، توسط آقا محمدرضا قمشه‌اى به رشته‌ى تحرير درآمده است.

رسائل قیصری
رسائل قيصري
پدیدآورانقیصری، داود بن محمود (نويسنده)

قمشه‌‎ای، محمدرضا بن ابوالقاسم (حاشيه نويس)

آشتیانی، جلال‎‌الدین (تصحيح و تعليق)
عنوان‌های دیگراساس الوحدانیه

التوحید و النبوه و الولایه. شرح

فصوص الحکم. برگزیده. شرح

نهایه البیان فی درایه الزمان

التوحید و النبوه و الولایه

تحقیق در مباحث ولایت کلیه: حواشی بر فصوص

رسائل قیصری
ناشرموسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ايران
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1381 ش
چاپ2
شابک964-94459-3-5
موضوعابن عربی، محمد بن علی، 560 - 638ق. فصوص الحکم - نقد و تفسیر

تصوف - متون قدیمی تا قرن 14

عرفان - متون قدیمی تا قرن 14

قیصری، داود بن محمود، - 751ق. التوحید و النبوه و الولایه - نقد و تفسیر
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BR‎‏ ‎‏283‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏ق‎‏9‎‏ ‎‏ت‎‏904222‎‏*

ساختار

اين مجموعه، مشتمل است بر سه رساله از قيصرى و يك رساله از آقا محمدرضا قمشه‌اى با نام‌هاى:

  1. التوحيد و النبوة و الولاية: اين رساله، شامل يك مقدمه دو فصلى، سه مقصد و يك خاتمه است.
  2. اساس الوحدانية: اين رساله، مشتمل بر چهار فصل است.
  3. تحقيق در مباحث ولايت كليه: اين رساله، حواشى فارسى آقا محمدرضا قمشه‌اى بر فص شيثی «فصوص الحكم» است.
  4. نهاية البيان فى دراية الزمان: اين رساله، مشتمل بر چهار فصل است و با حواشى فارسى سيد جلال‌الدين آشتيانى همراه است.

گزارش محتوا

  1. التوحيد و النبوة و الولاية: پاره‌اى از مباحث مطرح شده در اين رساله، چنين است:
    موضوع عرفان، ذات احديت و نعوت ازليه و صفات سرمديه وى است و مسائل آن، كيفيت صدور كثرت از ذات احديت و رجوعش به آن و بيان مظاهر اسماى الهيه و نعوت ربانيه و كيفيت رجوع اهل الله به‌سوى او و...مى‌باشد.
    ذات الهى، وقتى من حيث هى هى در نظر گرفته شود، حقيقة الحقايق خوانده مى‌شود و زمانى كه مجرد از صفات زائده اعتبار شود، واژه احديت و عماء درباره آن به كار مى‌رود.
    بيان دلايل بر جود او و اينكه او محض حقيقت وجود است و جز او، همگى، تجليات و شئون و اطوار وى مى‌باشند و جواهر، مظاهر ذات او و اعراض، مظاهر صفات وى هستند.
    عقل اول، نخستين قابلى است كه با اولين تجلى حق، به وجود خارجى متحقق شده است و اين فيض از جميع مظاهر واقع در سلسله‌ى طوليه عبور نموده تا به آخرين مرتبه‌ى نازله‌ى وجود رسيده است.
    عرفا، اگرچه، عالم را بر حسب جزئيات، غير متناهى مى‌دانند، ولى اصول عوالم كليه و حضرات الهيه را در پنج حضرت، محصور و از آن‌ها به حضرات خمس تعبير نموده‌اند.
    عالم مثال، برزخ بين عالم اجسام و ارواح مجرده است و از آن، به خيال منفصل تعبير مى‌شود.
    رسيدن به خدا براى مردمان، جز از راه پيروى كردن از انبيا و اوليا ميسر نيست، چرا كه راهنمايى عقول به‌سوى او، آن‌گونه كه دل، آرام شود و شك و ترديد از ميان برود نيست.
    ولايت، مأخوذ از ولى، به معنى قرب است و به همين جهت دوست را ولى مى‌گويند، چون به محب خود نزدیک است و در اصطلاح، قرب حق است و آن، يا ولايت عامه است يا ولايت خاصه. ولايت عامه، براى هر كس به خدا ايمان داشته باشد و عمل صالح به جا آورد، حاصل مى‌شود، ولى ولايت خاصه، فناء ذاتى و صفاتى و افعالى در خداى تعالى است، پس ولى، فانى در خدا و قائم و ظاهر به اسماء و صفات الهى است.
  2. اساس الوحدانية: اين رساله، وجيزه‌اى است در مبحث وحدت و كثرت بنا بر طريقه محققان و عظماى صوفيه كه در حد خود كم‌نظير است و در آن، درباره‌ى ماهيت وحدت و كثرت، اقسام وحدت، وحدت حق تعالى، حقيقت وحدات كونيه و نحوه‌ى رجوع كثرات به وحدت حقه الهيه بحث مى‌شود.
  3. نهاية البيان فى دراية الزمان: در اين رساله، از ماهيت و حقيقت زمان، وجود زمان و ازلى و ابدى بودن آن، انقسام زمان به آن و ساعت و يوم و غير اينها و بيان ايام كبار الهى و ربانى و صغار كونى بحث مى‌شود.

مرحوم آقا محمدرضا قمشه‌اى، در حواشى فارسى خود بر فص شيثی «فصوص الحكم»، در باب ولايت و مسئله ديگرى در خلافت، سخن محى‌الدين را تفسير و توجيه كرده و به قيصرى اشكال مى‌گيرد كه نظر استاد را درست نفهميده و جوانب را در نظر نگرفته است. وى، از كلمات محى‌الدين شواهدى را مى‌آورد كه خاتم ولايت مطلقه محمديه، به اعتبارى، شخص مقدس على بن ابى‌طالب(ع) و باب مدينه‌ى آن حضرت و به اعتبارى، مهدى موعود در آخر الزمان است.

وضعيت كتاب

مرحوم سيد جلال‌الدين آشتيانى، بر مشكلات رساله «التوحيد و النبوة و الولاية»، تعليقاتى در حدود 200 صفحه نوشته و در مقدمه كتاب قرار داده است. وى، قبل از آوردن مقدمه مزبور، فهرست مطالب هر سه رساله قيصرى و نيز فهرست مباحث تعليقات آقا محمدرضا قمشه‌اى را به تفصيل ذكر كرده است.