لوامع الحقائق في أصول العقائد

لوامع الحقائق في أصول العقائد، اثر میرزا احمد آشتیانی (1261-1359ق)، در موضوع عقاید شیعه است که توسط محسن آشتیانی مورد تحقیق قرار گرفته است.

‏لوامع الحقائق في أصول العقائد
لوامع الحقائق في أصول العقائد
پدیدآورانآشتیانی، احمد (محقق)
عنوان‌های دیگرلوامع الحقائق
ناشرالمؤتمر العلامة الآشتياني (ره)، زهير
مکان نشرايران - قم
سال نشرمجلد1: 1390ش ,
موضوعشيعه - اصول دين

شيعه - اصول دين

شيعه - عقايد

نبوت - احاديث
زبانفارسی عربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‏BP‎‏ ‎‏211‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏آ‎‏5‎‏ل‎‏9‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب با مقدمه محقق که بخش اعظم آن به خاندان آشتیانی اختصاص یافته، آغاز شده است. میرزا احمد آشتیانی کتاب را در چهارده‎ بخش‎ سامان‎ داده است؛ به این صورت که هریک از مباحث توحید‎ و نبوت‎ را در دو بخش و هریک از مباحث امامت و معاد را در پنج بخش مطرح کرده‎ است[۱].

گزارش محتوا

میرزا احمد، مطالب بحث توحید را در دو بخش مطرح می‎کند: بخش اول مربوط به وجود خال‎ است که از سه راه اثبات می‎شود و بخش د‎م در مورد صفات خالق است.

راه اول برای اثبات وجود خالق که آن را راه «آیات انفسی» می‎نامد، همان خودشناسی و تأمل در نشانه‎ها و حکمت‎هایی است که در خلقت خود انسان وجود دارد. اگر هر انسان عاقل و منصفی کتاب وجود خود را مطالعه کند و مسیر خلقتش را از زمان انعقاد نطفه و حتی پیش از آن تا تبدیل‎شدنش به یک انسان تام الاعضاء را در نظر بگیرد، شک نخواهد کرد که این خلقت محیر العقول کار صانعی حکیم و خالقی علیم است[۲].

راه دوم که مؤلف آن را راه «آیات آفاقی» می‎شمارد، جهان‎شناسی و تفکر در انتظام موجود بین اجزای عالم و آثار متغایر و درعین‎حال هماهنگ آن‎ها است.

مؤلف در ادامه، راه سومی در پیش می‎گیرد که کاملاً فلسفی است. او در ابتدا این حقیقت را مسلم گرفته که هر موجود ممکنی یک زوج ترکیبی است؛ یعنی دارای یک ‎جهت «ما به الامتياز» و شخصی است که ماهیت اوست و یک‎ جهت «ما به الاشتراك» و نوعی است که وجود اوست. از طرفی هیچ‎کدام از ماهیت و وجود امکانی نمی‎تواند علت و موجد خود یا دیگری باشد. لب دلیلی که علیت هرکدام از وجود و ماهیت نسبت به خودشان را نفی می‎کند، آن است که لازمه این امر، تقدم شیء بر خود است که به بداهت عقلی محال است. لُب دلیلی که علیت آن دو نسبت به یکدیگر را نفی می‎کند آن است که علیت، فرع سنخیت و تناسب است؛ درحالی‎که بین «وجود یک شیء» و «ماهیت خالی از وجود» هیچ‎گونه سنخیت و تناسبی نیست. او درنهایت نتیجه می‎گیرد که علت و موجد ماهیات و وجودات امکانی این عالم، تنها می‎تواند «وجودی مجرد از ماهیت» باشد که صفت امکان در او راه نداشته باشد و این وجودات ممکنه، از شئون افعال او باشند؛ یعنی خداوند متعال[۳].

مؤلف پس از ذکر رئوس صفات ثبوتیه، یعنی علم، قدرت و حی بودن، تذکر می‎دهد که این صفات، عین ذات مقدس او هستند. سپس بعضی از صفات سلبیه، مانند تنزه از جسمیت و جسمانیت و از صفات و عوارض اجسام، مثل حد، زمان، مکان، بُعد و قرب مکانی را ذکر کرده و پس ‎از آن به‎طور خاص در مورد وحدانیت و علم خالق توضیح می‎دهد[۴].

او در بحث وحدانیت با توجه به این حقیقت که مبدأ عالم جسم، ماورای آن و غیر مادی است، تأکید می‎کند که او ماهیت نداشته و صرف‎ الوجود است و وجود صرف، دومی و نظیری ندارد، بلکه یکتا و بی‎شریک است. سپس می‎افزاید: وحدت او وحدت حقه است؛ یعنی عین ذات او و غیر عارضی است؛ همچنان‎که وحدت او اطلاقی است؛ زیرا در عرض وجود او چیزی وجود ندارد که در برابر وحدت او متصف به کثرت شود. نتیجه آنکه وحدت او، وحدت حقه اطلاقی است[۵].

وحدت حقه در اصطلاح فلاسفه در مورد واحدی است که عین وحدت است (موصوف، عین وصف وحدت است)؛ به‎خلاف وحدت غیر حقه که در مورد واحدی است که دارای وحدت است (موصوف، غیر وصف وحدت است)[۶].

میرزا احمد بحث نبوت را نیز در دو مقام نبوت مطلقه و خاصه مطرح می‎کند. وی در بحث «نبوت مطلقه» پس از تأکید بر این حقیقت عقلی که بی‎هدف بودن خلقت بر صانع حکیم قبیح است، ثابت می‎کند: هدف اصلی خداوند از خلقت این عالم، رسیدن انسان‎ها - اشرف مخلوقات عالم - به اوج کمال معنوی و ساحت قرب الهی است که لازمه این هدف، بعثت پیامبران برای تعلیم و تربیت انسان‎ها است[۷].

وی تشخیص صدق مدعی نبوت را تنها از دو راه ممکن می‎داند:

  1. خبرهای قطعی که پیامبران سابق در مورد او و نبوتش داده‎اند؛
  2. معجزاتی که به امر و اذن الهی برای اثبات نبوتش ارائه می‎کند[۸].

نویسنده پس ‎از آن وارد مفصل‎ترین بخش کتاب، یعنی بحث «نبوت خاصه» و تعیین شخص نبی شده و می‎گوید: «پیامبر زمان ما که آخرین پیامبر خداست، حضرت محمد(ص) است و خداوند او را در زمانی که غالب افراد در فساد و تباهی بوده‎اند، از جزیرة العرب بر همه انسان‎ها مبعوث فرموده است». او در ادامه به‎اجمال به برگ‎هایی از تاریخ دعوت آن حضرت از قبیل هجرت مسلمین به حبشه، حصر در شعب ابی‎طالب، هجرت به مدینه و نهایتاً فتح مکه اشاره می‎کند. در ادامه برای اثبات نبوت آن حضرت، همان دو راه پیش‎گفته را پی می‎گیرد[۹].

ایشان در بحث معجزه، به قرآن اشاره می‎کند و آن را در دو بخش پی می‎گیرد: بخش اول درباره این است که قرآن به‎عنوان یک معجزه بر نبوت حضرت محمد(ص) دلالت دارد. قرآن کریم در آیات مختلفی تحدی نموده و همه منکرانش را به مبارزه طلبیده که هرکس می‎تواند لااقل سوره‎‎ای مانند سور قرآن بیاورد[۱۰].

بخش دوم در وجوه اعجاز قرآن است که حداقل از شش‎ جهت قابل بررسی است:

  1. فصاحت و بلاغت؛
  2. اسلوب بدیع و تأثیرگذار؛
  3. خبر دادن از گذشتگان؛
  4. خبر دادن از اسرار؛
  5. خبر دادن از آیندگان؛
  6. معارف مافوق بشری[۱۱].

میرزا احمد پس‎ از آنکه امامت را به‎عنوان «ریاست عام الهی در امور دین و دنیا به جانشینی پیامبر‎(ص)» تعریف می‎کند، مباحث اصلی این بخش را طی چهار مطلب پی می‎گیرد که عبارتند از: لزوم امام، صفات امام، طریق تعیین امام و امامت خاصه[۱۲].

مؤلف در بحث امامت خاصه می‎گوید: بنا بر مذهب حق اثناعشری، امام و جانشین برحق رسول خدا‎(ص)، امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب(ع) و یازده امام پس از او از نسل او هستند و آخرین آن‎ها مهدی منتظر(عج) است که غائب بوده و روزی با ظهورش زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود. امامیه برای اعتقاد خود علاوه بر دو دلیل فوق، یعنی تصریح رسول خدا(ع) به امامت ایشان که در روایات متعددی است و ظهور معجزات از طرف ائمه اهل‎بیت که بسیار نقل شده است، دلیل سومی دارند و آن مختص بودن دو صفت لازم برای امامت، یعنی عصمت و افضلیت، به علی بن ابی‎طالب(ع) و فرزندان اوست که امامت ایشان را اثبات و خلافت دیگران را نفی می‎کند. نازل شدن آیه تطهیر در حق اهل‎بیت رسول خدا(ص)، یعنی علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندانشان، بهترین دلیل بر طهارت باطنی و عصمت ایشان است. از طرف دیگر مسلمین اتفاق‎ نظر دارند که خلفای سه‎گانه دارای صفت عصمت نبوده‎اند. بهترین دلیل بر این مطلب آن است که به شهادت تاریخ آن‎ها قبل از مسلمان شدن کافر و بت‎پرست بوده‎اند[۱۳].

دلایل متنوع و متعددی نیز بر افضلیت علی بن ابی‎طالب(ع) بر دیگر مردم، پس از پیامبر(ص) وجود دارد. از روشن‎ترین آیات قرآنی که گواه بر این مطلب است، آیه مباهله است که به ‎اتفاق مفسرین منظور از «أنفسنا» در آن علی بن ابی‎طالب(ع) است. بدیهی است اینکه خداوند او را به‎منزله نفس پیامبر (خود پیامبر) قرار داده، بالاترین مقام برای او پس از پیامبر(ص) است[۱۴].

از پیامبر مکرم اسلام(ص) نیز روایات بسیاری نقل شده که همگی آن‎ها من‎حیث‎المجموع و برخی از آن‎ها به‎تنهایی، افضل بودن علی بن ابی‎طالب(ع) را بر دیگران ثابت می‎کند. مؤلف به حدود چهارده‎روایت از آن‎ها استدلال کرده است که فضایل بسیاری از جمله موارد زیر را به‎روشنی در شأن علی بن ابی‎طالب(ع) ثابت می‎کند[۱۵].

مؤلف پس از تبیین ادله امامیه، «دلیل اهل سنت» بر صحت و حقانیت خلافت ابوبکر را به‎صورت یک قیاس منطقی نقل می‎کند:

کبری: رسول خدا(ص) فرموده‎اند: «امت من بر خطا اجتماع نمی‎کنند».

صغری: امت ایشان بعد از رحلتش بر خلافت ابوبکر اجتماع کردند.

نتیجه: خلافت ابوبکر غیر خطا و حق بوده است.

او پس از نقل استدلال، هر دو مقدمه قیاس را ابطال می‎کند[۱۶].

مؤلف، مبحث امامت را با عباراتی از رساله نور الهداية محقق مستبصر، علامه جلال‎الدین دوانی در مورد حقانیت مذهب امامیه و ابطال مذهب غیر امامیه پایان می‎دهد[۱۷].

میرزا احمد در ابتدای مبحث معاد، معنای قیامت کبری و قیامت صغری را روشن می‎کند و می‎گوید: اولی که همان معاد است، عبارت است از «عود روح به جسم مادی خود برای رسیدن به جزای اعمالش» و دومی که همان عالم برزخ است، به معنای «تعلق روح به یک قالب مثالی است در عالم برزخ؛ یعنی عالم مابین دنیا و آخرت». او سپس به نقل و شرح بعضی از آیات و روایات مربوط به قیامت صغری و عالم برزخ می‎پردازد و مطالب این مبحث را در چهار بخشِ تجرد روح، لزوم معاد، معاد جسمانی و شبهات معاد پی می‎گیرد[۱۸].

میرزا احمد در پایان به طرح و رد «دو شبهه» از شبهاتی که منکران معاد مطرح کرده‎اند، می‎پردازد. ایشان ابتدا به شبهه آکل و مأکول، سپس به شبهه اجتماع دو روح می‎پردازد.

او شبهه اجتماع دو روح را چنین منقح می‎کند: وقتی ‎که در روز حشر اعضای هر بدن به‎طور کامل جمع شوند و هیچ مانعی برای حیات آن‎ها وجود نداشته باشد، بالطبع این بدن‎ها به ارواحی تعلق خواهند گرفت. از طرف دیگر چنانچه ارواح قبلی این بدن‎ها که علی الفرض در عالم برزخ به قالب‎های مثالی تعلق پیدا نموده‎اند نیز به همین بدن‎های مادی کامل‎شده بازگردند، آنگاه هر بدن دارای دو روح خواهد شد و این قطعاً باطل است.

جواب این است که هر بدنی تنها «قابلیت تعلق» یک روح خاص را داراست؛ بنابراین وقتی‎که اعضای یک بدن در روز حشر کامل شد، تنها همان روح سابق که مربوط و متناسب و هم‎سنخ با آن بدن است، به آن تعلق خواهد گرفت و نه غیر آن؛ لذا هرگز اجتماع دو روح در یک بدن پیش نخواهد آمد[۱۹].

وضعیت کتاب

فهرست مطالب، در آغاز کتاب ذکر شده است. پاورقی‎ها به ذکر آدرس آیات و روایات و توضیح پاره‎ای از مطالب متن، اختصاص یافته است.

پانویس

  1. منتظران اصل، محسن، 51
  2. همان، ص122-123
  3. همان، ص123
  4. همان، ص125
  5. همان
  6. همان
  7. همان، ص127
  8. همان
  9. همان
  10. همان، ص128
  11. همان، ص128-129
  12. همان، ص130
  13. همان، ص132
  14. همان، ص132
  15. همان، ص133
  16. همان
  17. همان
  18. ر.ک: همان، ص134
  19. ر.ک: همان، ص138

منابع مقاله

منتظران اصل، محسن، «اعتقادات امامیه در کلام میرزا احمد آشتیانی؛ کاوشی بر محور لوامع الحقائق في أصول العقائد»، هفت ‎آسمان، زمستان 1390، شماره 52، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).

وابسته‌ها

أصول العقائد في الإسلام

أصول العقائد

[[في ظلال العقيدة و الأخلاق]]