بهبهانی، سید علی
حاج سيد على موسوى بهبهانى كه از فقيهان برجسته بهشمار مىرود، در سال 1302 يا 1303ق در شهر بهبهان، ديده به جهان گشود.
نام | بهبهانی، علی |
---|---|
نام های دیگر | آیتالله بهبهانی
بهبهانی رامهرمزی، علی موسوی، علی موسوی بهبهانی رامهرمزی، علی |
نام پدر | |
متولد | 1264 ش |
محل تولد | |
رحلت | 1353 ش یا 1395 ق |
اساتید | |
برخی آثار | الدرة الفاخرة فی تحقیق مذاهب الصوفیة و المتكلمین و الحكماء المتقدمین |
کد مؤلف | AUTHORCODE5925AUTHORCODE |
پدرش، آقا سيد محمد بن سيد على، از نوادگان سيد عبداللّه بلادى بحرينى و از علماى بهبهان و نياى بزرگش، از كشور بحرين بود.
سيد على، دروس مقدماتى را در بهبهان، تا 18 سالگى نزد آقا ميرزا محمدحسن بهبهانى، آقا شيخ عبدالرسول بهبهانى، آيتاللّه آقا سيد محمد ناظم الشريعه بهبهانى و علماى ديگر بهبهان فراگرفت.
از آغاز تحصيل، آثار نبوغ و استعداد در سيماى وى آشكار بود؛ به طورىكه بارها استادانش اين موضوع را يادآور شدند.
وى اواخر سال 1322ق براى ادامه تحصيل، از بهبهان عازم نجف اشرف شد. وى در آن هنگام، مجتهدى متجزّى بود. وى 6 سال در درس آخوند خراسانى و آيتاللّه سيد محمد كاظم يزدى شركت كرد و سطح عالى فقه و اصول را فراگرفت. بيشترين استفاده علمى ايشان از محضر آيتاللّه سيد محسن كوهكمرى بود.
بهبهانى در سال 1328ق به بهبهان برگشت و در اين شهر ازدواج كرد و به تدريس علوم اسلامى پرداخت و سال بعد عازم عتبات عاليات شد. بيمارى باعث شد كه بهبهانى يك سال بيشتر در عراق نماند و به شهر بهبهان برگردد.
وى 7 سال در حوزه علميّه بهبهان، به تدريس پرداخت و در سال 1338ق به درخواست گروهى از شاگردان ممتاز آيتاللّه سيد محسن كوهكمرى، براى سومين بار عازم نجف اشرف شد. بهبهانى پس از تهيّه منزل، به ايران باز گشت تا خانواده خود را نيز به نجف ببرد.
وى همراه همسرش به سوى عراق حركت كرد، اما بيمارى همسرش در رامهرمز، سبب شد تا براى معالجه همسرش در رامهرمز بماند. مردم رامهرمز با اصرار از او خواستند تا در شهرستان اقامت كند و به ارشاد آنها بپردازد. او براى رفتن به عتبات، استخاره كرد كه خوب نيامد؛ لذا ماندگار شد. بهبهانى 23 سال (1339- 1362ق) در رامهرمز، به هدايت مردم پرداخت و بيشتر مردم رامهرمز از وى تقليد مىكردند.
وى در سال 1362ق براى چهارمين بار به قصد زيارت ائمه(ع) به عتبات عاليات مشرف شد و بنابه درخواست آيتاللّه حسين طباطبايى قمى كه مرجع تقليد و رئيس حوزه علميّه كربلا بود، در كربلا اقامت گزيد. او 2 سال در حوزه علميّه كربلا، به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت و بعد از آن، به نجف رفت. در همان آغاز ورود او به نجف، جمعى از فضلا و دانشمندان از وى درخواست نمودند تا تدريس را آغاز نمايد، او نيز به تدريس خارج فقه پرداخت.
در سال 1365ق. مردم رامهرمز با ارسال نامه و طومار به نجف، خواستار بازگشت ايشان به رامهرمز شدند. ايشان نيز عازم رامهرمز شده و 5 سال ديگر در آنجا ماندند.
ايشان در سال 1370ق براى معالجه به تهران سفر كرد. پزشکان به او توصيه كردند در شهرى اقامت گزيند كه دسترسى به دارو و دكتر براى او آسان باشد. از اينرو، به اهواز رفت و در آنجا مشغول تدريس شد.
او در علم صرف، نحو، معانى و بيان، چنان مسلّط بود كه انسان را به ياد «ابن هشام» و «تفتازانى» مىانداخت. وى در اين علوم، كتابها و مقالاتى به يادگار نهاده است. وى در حديث، تفسير، رجال و درايه نيز استادى توانا بود.
ايشان بيش از نيم قرن تدريس كردند و شاگردان فراوانى در حوزههاى علميّه بهبهان رامهرمز، كربلا، نجف، اهواز و اصفهان، تربيت كردند، كه برخى از آنان عبارتند از:
- حجتالاسلام آقا سيد محمدرضا شفيعى دزفولى
- علّامه سيد عباس حسينى كاشانى
- جواد تارا
- حجتالاسلام شيخ ناصر حمادى
- حاج شيخ محمّد حسن مظاهرى كرونى
- حاج شيخ على محمد ابن العلم
- حجتالاسلام حاج سيد محمد كاظم آل طيب
- حاج سيد محمد بن سيد نعمتاللّه جزايرى
از جمله تأليفات ايشان، مىتوان به آثار زير اشاره كرد:
- مصباح الهداية في اثبات الولاية
- القواعد الكلية فيما يبتنى عليه كثير من معضلات مسائل الفقه و الاصول
- «الاشتقاق» يا «كشف الاستار عن وجه الاسرار المودعة في الرواية الشريفة»
- اساس النحو
- حاشيه عروة الوثقى
- بيست پرسش و پاسخ آن
- التوحيد الفائق في معرفة الخالق
- مقالات حول مباحث الالفاظ
آثار خيريه ايشان عبارت است از:
- احداث دار العلم (مدرسه علميّه) آيتاللّه بهبهانى در اهواز.
- احداث 40 مسجد در كهكيلويه و بويراحمد.
- تأسيس دبستان و دبيرستان دخترانه اسلامى در اهواز.
- تأسيس درمانگاه حجتيه در خيابان سروش اصفهان.
- تأسيس راديولوژى مهديه در اصفهان.
- كمك به بازسازى خانههاى آسيبديدگان سيل قريه «اشن» (از توابع مهردشت علويجه اصفهان).
- تأسيس مؤسسه تبليغاتى آيتاللّه بهبهانى.
ايشان در شب 18 ذىالقعده سال 1395ق، در 92 سالگى، چشم از جهان فروبست. در اندك زمانى، خبر رحلت ايشان به سراسر ايران رسيد و مردم از شهرهاى مختلف در مراسم تشييع جنازه او در اهواز شركت كردند. اين مراسم چنان با عظمت برگزار شد كه تعداد شركتكنندگان را حدود /000 100 نفر تخمين زدهاند. جسد مطهّرش در قسمتى از دارالعلمى كه خود بنا نهاده بود و وصيّت كرده بود در آنجا دفن شود، به خاک سپرده شد.
منابع مقاله
گلشن ابرار ج376 3- 387