المواقف في علم الكلام
المواقف في علم الكلام، تألیف قاضی عبدالرحمن بن احمد ایجی، متکلم اشعریمسلک است. این کتاب از آثار مهم کلامی است که شروح و حواشی مختلف بر آن نوشته شده است.
نام کتاب | المواقف في علم الكلام |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | عضدالدين ايجي، عبدالرحمان بن احمد (نويسنده) |
زبان | فارسي عربي |
کد کنگره | BP 205/4 /ع6م8 |
موضوع | کلام اشعري - قرن 8ق.
کلام اهل سنت - قرن 8ق. |
ناشر | عالم الکتب |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE14701AUTOMATIONCODE |
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمه مؤلف و شش موقف است. هریک از مواقف کتاب نیز حاوی مراصد و مقاصدی است. شیوه نگارش کتاب، تحقیقی و استدلالی با استناد به دیدگاه دیگر متکلمین و بررسی آراء و نظرات مختلف است.
گزارش محتوا
ایجی در اولین موقف کتاب به معرفی مقدمات علم کلام پرداخته و موضوع، فایده، مرتبه و مسائل علم کلام را معرفی کرده است. سپس اقسام علم و مذاهب مختلف را در این رابطه مطرح میکند.
جرجانی در شرح عنوان «المرصد الثاني في تعريف مطلق العلم»، ضمن برشمردن مـراحل مـباحث مـعرفتشناختی ایجی در المواقف، میگوید: متکلم ناگزیر است که (قبل از پرداختن به مسائل علم کلام) چند چـیز را تـبیین کـند: اول ماهیت «علم»؛ دوم تقسیم علم به ضروری و مکتسب؛ سوم اشاره به ثبوت عـلم ضـروری که (علوم غیر بدیهی و غیر ضروری) به آن منتهی میشود؛ چهارم بیان احوال (و خصوصیات) «نظر» و توضیح این مطلب کـه نـظر (صحیح) علم را در پی خواهد داشت؛ پنجم بیانِ مـسیری کـه نـظر در آن قرار میگیرد و به مطلوب (که همان عـلم اسـت) میرسد. (متکلم از آن جهت به این مباحث میپردازد که) از راه همین مباحث به اثـبات عـقائد و نیز اثبات مباحث دیگری نـائل مـیآید که عـقاید، بـر آنـها متوقف است[۱].
در دومین موقف کتاب، موضوعاتی چون وجود و ماهیت، وجوب و امکان، وحدت و کثرت و علت و معلول مورد بحث قرار گرفته است. در اولین مقصد از بحث علت و معلول چنین میخوانیم: تصور اختیاج هر شیء به غیرش، ضروری است؛ آنچه که به آن نیاز است علت و آنچه که نیازمند است معلول است. علت، یا جزء شیء یا خارج از آن است[۲].
استفاده از آیات قرآن کریم و استناد مباحث به قرآن کریم در مباحث متکلمین فراوان دیده میشود؛ بهعنوان مثال، ایجی در سومین موقف کتاب در تبیین مراتب روشنایی آنچه را که همانند خورشید روشناییاش از ذات خودش است، «ضوء» و آنچه را که همانند ماه از دیگری روشنایی میگیرد، «نور» میخواند؛ همان گونه که در قرآن کریم آمده است: هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً ﴿يونس: 5﴾[۳].
در چهارمین موقف به تقسیم جواهر پرداخته شده است. از جمله مباحث جالب این موقف توضیح کواکب، بررسی کروی بودن زمین[۴]، سکون یا حرکت زمین[۵]، معرفی خط استوا [۶] و مباحثی از این دست است.
پنجمین موقف کتاب که مبحث الهیات است، با ذکر ادله اثبات صانع آغاز شده است. تنزیه خداوند، اثبات صفات الهی، بررسی صفات اختلافی و بررسی رؤیت از جمله سرفصلهای عناوین این موقف است. نویسنده در رابطه با رؤیت خداوند به دیدگاه فخر رازی اشاره میکند که مؤمنین روز قیامت خداوند را مشاهده میکنند؛ چراکه اگر بگوییم نمیبینند برخلاف اجماع است. سپس با استناد به آیات قرآن کریم و اشاره به دیدگاه متکلمین، چگونگی رؤیت را مورد بررسی قرار میدهد[۷].
در ششمین موقف کتاب در تعریف نبوت، ایجی کلمه نبی را منقول عرفی از معنای لغوی میگیرد. برخی گفتهاند: بهلحاظ لغوی، نبی در اصل «منبئ» بوده و از ماده «نبأ» برگرفته شده است؛ زیرا پیـامبر کـسی است که از خداوند خبر میدهد. برخی آن را از «نبوة»، به معنای رفعت، مشتق کردهاند و دلیلشان نیز علو مرتبت و مکانت نبی در میان مخلوقات، یا در میان بشر است. گروه دیگر آن را از «طریق» برگرفتهاند؛ زیـرا نـبی وسـیلهای جهت رسیدن آدمی به خـداوند است. اشـعریان معتقدند نبی کسی است که خداوند او را برای ابلاغ مطالبی بهسوی مردم فرستاده است. شرایط و استعداد خاصی نیز لازم نیست تا بـا تـحقق آنـها کسی پیامبر شود؛ خداوند هرکه را بخواهد بـه پیـامبری برمیگزیند و خود میداند رسالتش را کجا قرار دهد. عدم لزوم شرط و استعداد خاص، برای نقد دیدگاه فیلسوفان است؛ زیرا فیلسوفان شـرایط، احـوال و اوصـاف ویژه را برای نبی در نظر گرفتهاند که بدون آن کسی نمیتواند پیـامبر باشد. نزد فلاسفه، به کسی میتوان پیامبر اطلاق کرد که دستکم سه ویژگی عمده در او جمع باشد: اطلاع از غـیب، انـجام کـارهای خارقالعاده و دیدن فرشتگان و شنیدن کلامشان.
ایجی در بیان این ویژگیها و اینکه نـباید کـسی منکر امکان و تحقق آنها شود، بیشتر دیدگاههایی را که ابن سینا در نمط دهم اشارات و تنبیهات، بهعنوان راههای تـوجیه امـکان امور فوق بیان کرده است، ذکر میکند. امکان اطلاع از امور غیب بـه ایـن دلیـل باید به دیده قبول نگریسته شود که نفوس انسانی مجردند و با عوالمیکه صور ایـن عـالم در آنـها منتقش شده، ارتباط دارند. با مشاهده صور موجود در مجردات و اجرام فلکی، آنرا برای دیـگران نـقل میکنند و بدین طریق از غیب خبر میدهند. حتی کسانیکه مریض یا در خوابند و تعلقشان با عـالم مـادی کـمتر شده، میتوانند از غیب اطلاع دهند، چه رسد به نفوس انبیا که منخرط در سلک قـدس بـوده و مدام بدان متصلند.
وی این نگرش را مردود میانگارد؛ زیرا اطلاع از تمام امور غـیبی بـرای پیـامبران واجب نیست و اطلاع از برخی امور غیبی، اختصاص به پیامبران ندارد و دیگران نیز میتوانند بدان نـایل شـوند. از سوی دیگر، چگونه میتوان اخبار از غیب را به نفوس نسبت داد، درحالیکه تمام نـفوس در نـوع، اشـتراک دارند؛ مگر اینکه نفوس را نه نوع، بلکه جنس بینگاریم و نفوس انبیا را نوع خاصی بدانیم و مـدعی شـویم کـه طبق آن، بر این قبیل امور توانا میشوند[۸].
ایجی راههای اثبات نبوت را هم بهطور عام متعرض نشده، بلکه مستقیماً وارد اثبات نبوت پیـامبر خاتم(ص) شده است. راههاییکه وی برشمرده عبارت است از: الف)- معجزه؛ ب)- احوال و رفتار نـبی از آغـاز تـا فرجام؛ ج)- اخبار انبیای پیشین. اینها طرقی است که برای اثبات نبوت تمام پیامبران یا دستکم اکثر آنـها قـابل تطبیق است[۹].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، شرح حال نویسنده و اسامی شروح و حواشی کتاب مواقف در انتهای اثر ذکر شده است.
کتاب، فاقد پاورقی است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- افضلی، سید محمدمهدی، «پیامبری در اندیشه قاضی عضدالدین ایجی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی، تابستان 1388، شماره 28، صفحه 63 تا 84، به آدرس اینترنتی:
- سعیدیمهر، محمد؛ فتاحی، فرزاد، «معرفتشناسی دینی؛ مقایسه دیدگاههای قاضی عضدالدین ایجی و علامه حلی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: الهیات تطبیقی، بهار و تابستان 1393، سال پنجم، شماره 11، صفحه 39 تا 56، به آدرس اینترنتی:
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1087739