ابن مغازلی، علی بن محمد
ابوالحسن على بن محمّد بن طیّب جُلّابى، معروف به ابن مغازلى، منسوب به جُلّاب، و معروف به ابن مغازلى مورخ و محدث از شهر واسط عراق است. نسبت جُلابى يا به واژه فارسى «گلاب» يا به روستاى «جلابيه» واسط است. اشتهار وى به «ابن مغازلى» نيز بدان خاطر بوده كه يكى از اجداد وى در محله «مغازليان» شهر واسط ساكن بوده است.او را از آن جهت که مدتی در واسط به خطابت پرداخته خطیب نیز میخوانند.
نام | ابن مغازلی، علی بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | ابن المغازلی، ابیالحسن علی بن محمد
مغازلی، علی بن محمد |
نام پدر | محمد |
متولد | |
محل تولد | شهر واسط عراق |
رحلت | ۱۰ صفر ۴۸۳ق/۱۴ آوریل ۱۰۹۰م) |
اساتید | احمد بن محمد بن عبدالوهاب بن طاوان، ابوبكر سمسار واسطى، ابن دبثائى محمد بن احمد ازهرى، ابوغالب نحوى واسطى، مشهور به ابن خاله |
برخی آثار | مناقب الإمام علي بن أبيطالب عليهالسلام (مناقب مغازلي) |
کد مؤلف | AUTHORCODE911AUTHORCODE |
ابن نجار كه شرح حالى براى وى در ذيل تاريخ بغداد نوشته، او را محدثى بسيار پر غلط و كم دانش توصيف كرده است.
برخى وى را «مالكى» و برخى ديگر «شافعى» دانستهاند كه دومى صحيحتر به نظر مى رسد زيرا او کتابى درباره مناقب شافعى نوشته و در آن مرجحات مذهب شافعى بر سائر مذاهب را بيان داشته است. مؤلف کتاب «النكت و اللطائف» ادعا مىكند كه ابن مغازلى يا شيعه اى بوده كه تقيه مى كرده و يا «قاصى» (قصه گو و داستان سرا) بوده كه فهم حديث نداشته و بنابر اين احاديثى را كه او روايت مىكند نبايد معتبر دانست.
اساتيد
برخى مشايخ وى كه در صدر اسناد روايى وى قرار دارند عبارتند از: احمد بن محمد بن عبدالوهاب بن طاوان، ابوبكر سمسار واسطى (م. 448)، ابن دبثائى محمد بن احمد ازهرى، ابوغالب نحوى واسطى (م. 462)، مشهور به ابن خاله، ابومحمدحسن بن احمد بن موسى غندجانى (م467). ابونصر طحان. ابوطاهر بغدادى. على بن عمر ابوالحسن واسطى. محمد بن اسماعيل ابوجعفر علوى نقيب واسط.
آثار
برخى کتابهاى وى عبارتند از: ذيل تاريخ واسط بحشل (م. 292) كه سمعانى و ذهبى از اين کتاب استفاده كردهاند اما نسخه اى از آن اينك موجود نيست، کتاب مناقب الشافعى و مرجحات مذهبه على سائر المذاهب، شرح الجامع الصحيح، مناقب اهل البيت (مناقب على بن ابى طالب).
وفات
وى در رود دجله در بغداد غرق شد و جنازه وى به واسط حمل و در آنجا دفن شد. به گفته سمعانى اين واقعه در سال 483 اتفاق افتاده است.