بحوث عقائدیة
بحوث عقائدیة، اثر سید کمال حیدری، کتابی است شامل چند بحث اعتقادی و فلسفی پیرامون عرش و کرسی، مراتب علم الهی، قضا و قدر، امکان یا امتناع رؤیت خداوند و صیانت قرآن از تحریف.
نام کتاب | بحوث عقائدیة |
---|---|
نام های دیگر کتاب | العرش و الکرسي في القرآن الکريم
مراتب العلم الالهي و کيفيه وقوع البداء فيه التوحيد اساس جميع المعارف القرآنيه الاسماء الحسني في القرآن الکريم رويه الله بين الامکان و الامتناع صيانه القرآن من التحريف |
پدیدآورندگان | حیدری، کمال(نويسنده) |
زبان | عربي |
کد کنگره | |
موضوع | |
ناشر | دار فراقد |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 2010م , 1431ق ,
مجلد2: 2010م , 1431ق , |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE05639AUTOMATIONCODE |
ساختار
مطالب کتاب در شش جلد، تنظیم شده است.
نویسنده در ارائه مطالب، از آیات و روایات استفاده نموده است.
گزارش محتوا
در جلد نخست، به بررسی مفهوم عرش و کرسی در قرآن کریم پرداخته شده است. نویسنده ابتدا به بحث پیرامون معنای لغوی و اصطلاحی عرش و کرسی پرداخته و حقیقت عرش را همان تدبیر و سلطنت الهی دانسته و به تدبیر عالم بر اساس رحمت، اشاره نموده و ضمن بحث از عظمت عرش الهی، عرش و کرسی را از عوالم ملکوت و از حقایق غیب دانسته و حاملان عرش را نیز همچون حقیقت عرش از اسرار و راز سربسته آن میداند. وی در این جلد همچنین بحثی پیرامون این موضوع مطرح نموده است که عرش، عظیمتر از کرسی بوده و ضمن اشاره به خصوصیت عرش، آن را غیبتر از کرسی عنوان نموده است. عرش و کرسی بین تدبیر و علم الهی؛ حقیقت عرش و کرسی در حدیث اهلبیت(ع)؛ نظریه صحابه پیرامون عرش و کرسی؛ حامل یا محمول بودن عرش و تفاوت درجات انوار ملکوتی، از جمله موضوعات مطرحشده در این جلد میباشد[۱].
نویسنده در جلد دوم، ضمن تبیین و توضیح تفاوت میان علم ذاتی و فعلی با استفاده از شواهد قرآنی، به مراتب علم الهی و عینیت علم فعلی حق با فعل او اشاره نموده و خزاین علم الهی را ثابت معرفی و تنزل علوم از آن را بهنحو تجلی بر افراد بر اساس شایستگی دانسته است. وی کتاب مبین و امالکتاب و لوح محو و اثبات را دیگر تجلیات علم الهی میداند و ضمن بحث از حقیقت قضا و قدر به شبهات موجود در مطابقت قضا و قدر با سرنوشت انسان و آزادی و اختیار آن پرداخته است. از جمله موضوعات مطرحشده در این جلد، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: نزول به شکل تجافی و تجلی؛ اهم مراتب علم فعلی در قرآن؛ رویکرد تعطیلی، تشبیهی و کنایی پیرامون برخی از حقایق، همچون: کتاب مبین، عرش، کرسی و... که در قرآن به آنها اشاره شده است؛ نظریه وحدت مفهوم و تعدد مصداق؛ خصایص کتاب مبین و نسبت بین آن و خزائن الهی؛ نسبت میان کتاب مبین و حوادث خارجی؛ وجه تسمیه امالکتاب؛ امکان و عدم امکان شناخت آنچه در کتاب مبین موجود است؛ رابطه میان لوح محو و اثبات و امالکتاب؛ اجل منجز و معلق؛ فلسفه بداء؛ اثر تربیتی ایمان به بداء و اختصاص یا عدم اختصاص موضوع بداء به مکتب اهلبیت(ع) [۲].
جلد سوم که حجم مطالب آن، کمترین حجم مطالب مجموعه را به خود اختصاص داده است، به موضوع وحدت عددی و وحدت حقه در قرآن و حدیث امیرالمومنین(ع) پیرامون آن، اختصاص یافته است. اختلاف مراتب مردم در فهم توحید و توحید در قرآن، از جمله موضوعات مطرحشده در این جلد میباشد[۳].
جلد چهارم، به مباحث مربوط به اسماء حسنای الهی در قرآن کریم، اختصاص یافته است. نویسنده در این جلد، ضمن اشاره به اختلاف مردم در فهم اسماء حسنی، ابتدا به تعریف لغوی و اصطلاحی اسم و وجه توصیف اسامی، به حسنی پرداخته و سپس موضوعات زیر را پی گرفته است: طریقه معرفت اسماء حسنی؛ تقسیمات اسماء حسنی؛ واسطه بودن اسماء حسنی بین خداوند و مخلوقات؛ تعداد اسماء حسنی؛ معانی این اسامی؛ نسبت اسماء حسنی بایکدیگر و توقیفی بودن آنها[۴].
نویسنده در جلد پنجم، در دو فصل زیر، امکان و عدم امکان رؤیت خداوند را مورد بحث و بررسی قرار داده است: در فصل نخست، به مسئله رؤیت بصری، پرداخته شده است. نویسنده در اینباره، ابتدا اقوال موجود در مسئله را مطرح نموده و سپس با اقامه دلایل زیر، به رد امکان رؤیت بصری، پرداخته است:
- دلایل نقلی: از جمله آیاتی که به درک نشدن خداوند بهوسیله ابصار دلالت دارند، عبارتند از: آیه شریفه 103 انعام: لاَ تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ یدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ (چشمها او را درنمىیابند و اوست که دیدگان را درمىیابد و او لطیف آگاه است﴾[۵] و نیز آیاتی که به عدم احاطه علمی بر خداوند، اشاره دارند، مانند آیه شریفه 110 سوره طه: یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یحِیطُونَ بِهِ عِلْماً (آنچه را که آنان در پیش دارند و آنچه را که پشت سر گذاشتهاند، مىداند و حالآنکه ایشان بدان دانشى ندارند﴾[۶].
- دلایل عقلی: در اینباره، شش دلیل عقلی، ارائه گردیده است[۷].
در فصل دوم، با توجه به آیه شریفه 143 سوره اعراف: وَ لَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیكَ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَ لٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكّاً وَ خَرَّ مُوسَى صَعِقاً فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَیكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ (و چون موسى به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا، خود را به من بنماى تا بر تو بنگرم». فرمود: «هرگز مرا نخواهى دید، لیکن به کوه بنگر؛ پس اگر بر جاى خود قرار گرفت، بهزودى مرا خواهى دید»؛ پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود، آن را ریزریز ساخت و موسى بیهوش بر زمین افتاد و چون به خود آمد، گفت: «تو منزهى! به درگاهت توبه کردم و من نخستین مؤمنانم)، امکان رؤیت قلبی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از جمله موضوعات مطرحشده در این فصل، عبارت است از: معنای اجمالی آیه؛ آیا موسی(ع) به دنبال رؤیت بصری بود؛ حقیقت رؤیتی که موسی(ع) خواهان آن بود؛ رؤیت قلبی در روایات اهلبیت(ع) و... [۸].
آخرین جلد، به موضوع تحریف قرآن اختصاص یافته است. نویسنده در این جلد، ابتدا به توضیح و تبیین معنای تحریف پرداخته و ضمن اشاره به اقوال بزرگان شیعه، همچون شیخ صدوق، شریف مرتضی، شیخ طوسی، طبرسی، کاشفالغطاء، فیض کاشانی، سید رضی، شیخ مفید و... مبنی بر عدم تحریف قرآن، در دو قسم زیر، به پیگیری موضوع، پرداخته است:
در قسمت اول، به ارائه ادله قائلین به عدم تحریف پرداخته شده است که عبارتند از:
- دلیل تحدی قرآن با بلاغت، عدم اختلاف در آن، علم، اخبار از غیب.
- تعهد ربانی.علمالهدی، علی بن حسین
- ادله روایی[۹].
در بخش دوم، به بررسی ادله قائلین به تحریف پرداخته شده و برای آن، چهار وجه ذکر گردیده که عبارت است از:
- تماثل امم؛
- مصحف جمعآوری شده توسط امام علی(ع)؛
- روایات تحریف (که در دو مقام سند روایات و مضمون روایات، مورد بررسی قرار گرفته است)؛
- جمعآوری قرآن توسط غیر معصوم[۱۰].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد آمده است. در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.