المختصر في أصولالدين
المختصر في أصولالدين نام كتابى است كه قاضى عبدالجبار براى اثبات عقائد عدليه و ابطال عقائد جبريّه نوشته است.ناسخ اين كتاب نام رساله را اينچنين نوشته است:هذا كتاب فيه اصولالدين على مذهب اهل التوحيد و العدل در داخل جلد كتاب هم اسم هذا كتاب فيه اصولالدين على مذهب اهل التوحيد و العدل آمده است كه معلوم مىشود اين اسم را خود قاضى عبدالجبار بر كتاب خود معين كرده است و ناسخ نيز از آن اطلاع يافته است.
نام کتاب | المختصر فی أصول الدین |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | قاضی عبدالجبار بن احمد (نويسنده)
عماره، محمد (محقق) |
زبان | عربی |
کد کنگره | |
موضوع | |
ناشر | دار الهلال |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1971 م |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE1148AUTOMATIONCODE |
مقدمه محقق
طبق آنچه محمّد عمارة محقق كتاب آورده در بين عدليه مرسوم بود كه اسم رسالههايى را كه در عقائد خود مىنوشتند العدل و التوحيد مىگذاشتند و اين نام بردن از عدل قبل از توحيد نشانۀ اهميتى بود كه به موضوع عدل در ميان اعتقادات خود قائل بودند.اما قاضى عبدالجبار ازاينرويّه عدول كرده و برخلاف اين سيرۀ عدليۀ و به خاطر اهميّت مسلۀ توحيد نام التوحيد و العدل را به كتاب خود انتخاب كرده است.
ساختار
شيوۀ عمل قاضى عبدالجبار در اين رساله به اين صورت است كه بعد از بيان مقدمه عناوينى كه سرفصل اعتقادات معتزله مىباشد يا براى ردّ منكرين عدليّه لازم مىباشد يا مباحث اختلافى بين جبريّه و معتزله است آورده و تحت هريك از اين سرفصلها مسائلى مطرح نموده و براى هر مسئله قولى از طرف مقابل آورده و بدان پاسخ داده است.
كتاب داراى پنج اصل در توحيد مىباشد و هفده بابى كه مسائل مهم و قابل ذكر را تحت اين ابواب آورده است.همچنين شش فصل را ذيل اصل اول و دوم و سوم مطرح كرده است كه براىنمونه به برخى مسائل مطرح شده در كتاب اشاره مىكنيم؛ اولين چيزى كه قاضى عبدالجبار بعد از بيان مقدمه به ان پرداخته تعريف توحيد و عدل است سپس اقوال مختلف را در مورد اين دو اصل اساسى بيان كرده است.
گزارش محتوا
اولين اصلى كه مؤلف در توحيد مطرح نموده مسئلۀ حدوث و قدم عالم است.وى كوشيده در اين اصل عقيدۀ دهريّه را كه قائل به قدم عالمند را ابطال نمايد.در اصل دوم در پى اثبات محدث براى عالم حادث است و اينكه اساسا هر محدثى نياز به محدث دارد.
در سومين اصل چند صفت از صفات خداوند را مطرح مىكند كه جوابى به قول كلابيه و هشام بن حكم كه از مشبّهه مىباشند ضميمۀ اين اصل شده است.
چهارمين اصل كتاب قاضى عبدالجبار در توحيد بيان صفاتى است كه بر خداوند جايز نيست و در ذيل اين اصل جواب مجسمه را نيز در مورد عقائدشان مطرح كرده است كه اگر خداوند جسم بود چه لوازمى در پى داشت كه خود مجسّمه به اين لوازم قائل نيستند.وى همچنين مسئله رؤيت را نيز مطرح كرده و عقيدۀ خود را در محال بودن رؤيت خداوند عنوان كرده است هكذا قول كسانى كه مىگويند خداوند در قيامت بر مؤمنين قابل رؤيت خواهد بود را رد مىكند.
مؤلف بحث كلام و ارادۀ الهى را نيز در ذيل اين اصل آورده و در بحث قديم بودن كلام الهى كه كلابيه قائل شدهاند جواب مبسوطى آورده است.
قاضى عبدالجبار در اصل پنجم از توحيد، احديّت و واحديت الهى را اثبات مىكند.وى پس از بياناين اصول خمسه در توحيد وارد بحث عدل مىگردد و اعتقادات معتزله را در باب عدل و حسن و قبح عقلى و اينكه خداوند فصل قبيح انجام نمىدهد را مطرح مىسازد.
خلق افعال كه در ميان معتزله و جبريون معركۀ آراء بوده و جبريون به شدت از آن دفاع مىكنند.
ديگر مسئلهاى است كه مؤلف در كتاب خود بطور مبسوط بدان پرداخته است.
جبريون معتقدند كه خداوند افعال را خلق مىكند و هر فعلى كه از بندگان سر مىزند در واقع آن فعل مخلوق الهى است و بنده تأثيرى در آن ندارد.كه معتزله در مقابل اين نظر ايستاده از آن جواب دادهاند كه قاضى عبدالجبار در اينجا مىگويد اگر افعال مخلوق خداست و بنده نقشى در آن ندارد مذمّت و مدح در فصل قبيح و حسن به چه مناسبت است؟!و چه توجيهى دارد كه با اشخاص متناسب اعمالشان رفتار شود؟
از جمله مسائلى كه بين دو گروه معتزله و اشاعره مورد بحث جدى واقع شده و سرفصل در اكثر كتابهاى اين دو گروه اعتقادى است مسئله تعذيب اطفال است آنهايى كه قبل از سن تكليف از دنيا رفتهاند.
مؤلف بعد از بيان عقيدۀ معتزله در اين زمينه و آوردن دليل بر آن مسائل ديگر اختلافى را نيز مطرح كرده و به بيان نظر خود پرداخته است.
مسلۀ نبوت، نبوت پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآله، نسخ شريعت يهود با آمدن اسلام، و كلامى در شرايع ديگر مسائلى است كه قاضى عبدالجبار در مورد آنها صحبت كرده است.
معرفى نسخه
اين رسالۀ قاضى عبدالجبار معتزلى در ضمن كتاب رسائل العدل و التوحيد آمده است كه اين كتاب در قطع رحلى و در سال 1971 در انتشارات دار الهلال و با تحقيق محمد عمارة به چاپ رسيده است.