شرح نهجالبلاغه (مدرس وحید)
شرح نهجالبلاغة، تألیف احمد مدرس وحيد به زبان فارسى - عربى است. يكى از شروح مفصل خطبههاى نهجالبلاغه است كه در سالهاى آتى نوشته شده است. مؤلف در گزارش خطبههاى نهجالبلاغه به طور كامل از لحاظ مسانيد حديثى و روايى، لغات، اعراب و معانى هر خطبه را مورد بررسى و شرح قرار داده است.
نام کتاب | شرح نهجالبلاغة |
---|---|
نام های دیگر کتاب | نهجالبلاغه. شرح. فارسی - عربی |
پدیدآورندگان | مدرس وحيد، احمد (شارح)
علی بن ابیطالب(ع)، امام اول (نويسنده) شریف الرضی، محمد بن حسین (گردآورنده) |
زبان | فارسی
عربی |
کد کنگره | BP 38/02 /م4ش4 |
موضوع | علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - خطبهها
علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - نامهها علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - کلمات قصار علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهجالبلاغه - نقد و تفسیر |
ناشر | [بی نا] |
مکان نشر | [بی جا] - [بی جا] |
سال نشر | |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE3473AUTOMATIONCODE |
ساختار
اين اثر شامل دوازده جلد مىباشد كه جلد اول به عنوان مقدمه منظور شده است.
مؤلف در تألیف خود اول مصادر حديثى خطبهها را بررسى كرده است، سپس به سراغ متن عربى رفته و بعد از ذكر آن لغات، اعراب و معنى متن عربى نهجالبلاغه مورد تحقيق قرار گرفته است.
گزارش محتوا
جلد اول كتاب، شامل مقدمه كه خود در بردارنده علم معانى، بيان و بديع مىباشد. چنانكه در تعريف علم معانى بيان شده است كه «و هو علم يعرف به احوال اللفظ العربى التى بها يطابق اللفظ مقتضى الحال؛ بدان كه معانى، علمى است؛ (يعنى ملكهاى است كه مقتدر مىشود، صاحب اين ملكه با، دراكات جزئيه و صناعه هم ناميده مىشود.» همچنين در بيان علم بيان داشته «علمى است كه شناخته مىشود با آن ايراد معنى واحد به طرق مختلفه در وضوح دلالت.
بدان كه مراد از علم: ملكه است و ملكه عبارتست از اقتدار با دراكات جزئيه يا اين كه مراد از علم نفس اصول و قواعد معلومه است.
و بدان كه مراد از معنى واحد آنست كه دلالت كند، كلامى كه مراعات شده در آن مطابقت مقتضى حال. و مراد از طرق تراكيب است و مراد از دلالت دلالت عقليه است، چنانكه بيانش مىآيد...».
جلد دوم، با بحث خطبههاى نهجالبلاغه آغاز مىشود، در اين جلد تعدادى از خطبههاى حضرت روايت و شرح شده است؛ همانند خطبه «شقشقيه» كه در ابتدا به مسانيد و مصادر حديثى آن اشاره شده است؛ همانند: «مسانيد خطبه شقشقيه:
اين خطبه ناميده شده به «شقشقيّه» شقشقيّه «علوّيه» و ناميده شده به «مقمّصه» به جهت اشتمالش در اوّلش به لفظ تقّمص، همچنان كه تعبير مىآورند از بعض سورهها و اين از خطبههاى مشهوره «اميرالمؤمنين عليهالسّلام» مىباشد، مفيد عليهالرّحمه - گفته: شهرت اين خطبه كافى است از بيان سند- عامّه و خاصّه روايت كرده و شرح كردهاند، و الفاظش را ضبط كردهاند، بدون اين كه در متن و سندش غمز نمايند، و هر كه از عامه منكر شده بودن اين خطبه كريمه را از كلام اميرالمؤمنين عليهالسّلام- منشأش تعصّب بسلف بوده، نظر به اشتمال اين خطبه شريفه به تظلّم و شكايت در امر امامت و ولايتش به اغتصاب خلافت، «و ابن ابىالحديد» شارح نهجالبلاغه - با اين كه يقين تامّ دارد و اثبات كرده خودش كه اين خطبه يقينا و يقينا از كلام اميرالمؤمنين عليهالسّلام است، تعصّب سلف وادارش كرده، بعضى كلماتش كه صراحت تامّ دارد بر غصب خلافت - تاويل كرده، بلا داع و بلا شاهد، و اين خطبه شريفه، گويا كه باعث شده به بعضىها كه جهلا يا تجاملا، بلكه از باب عناد و مكابره، نهجالبلاغه را نسبت دادهاند، به رضى ره گفتهاند، از منشأت رضى است؛ در حالى كه اين خطبه شريفه در كتابهاى علماء مشهور و خطهاى مشهوره و معروفه موجود است، قبل از زمان رضى، آنها كه مقدّم از رضى هستند، و خطبه «شقشقيّه» را در كتاب خود ثبت كردهاند...».
بخش بعدى شروح اين خطبه قبل از مؤلف كتاب مىباشد. «شروح الشقشقيّه:
و به جهت اهميّت شقشقيّه علماء و ادبا اهتمام خاصّ كرده و شرح مستقلّى نوشتهاند، 1- سيّد مرتضى علم الهدى متوّفى 2 436- شرح الخطبه الشقشقيه- سيّد علاءالدّين گلستانه كه از شرّاح نهجالبلاغه است، 3- صاحب كتاب (نهجاليقين) متوّفى- 4 1100- شرح الخطبه الشقشقيّه- مولى ابراهيم...».
مؤلف در تدوين كتاب ابتدا بخشى از متن عربى را آورده و سپس در هر قسمت براى شرح سه مبحث لغات، اعراب و معنى را در مورد آن مورد بررسى قرار داده است.
مانند: اين كه بعد از آوردن متن اول خطبه شقشقيه آورده شده است كه «اللغّه:
تقمص- قمصّ- تقميصا- تقمّص- تقمّصا- از باب «تفعّل» و از معانى باب تفعّل- تكلّف است، تقمّصها- يعنى پوشيد پيراهن خلافت را با تكلّف قحافه- بضمّ قاف- بطنى است، از «خثعم» «ابوقحافه» كينه پدر ابىبكر قطب الرحى- حديده است كه مىگردد به آن رحى، انحدر- انحدارا- فرود مىآمد- حدر- يحدر- حدرا- حدر- بمعنى- اسرع رقى- يرقى- رقيا- بلند شد....
«الاعراب»
امّا حرف تنبيه، تحصيص است، افاده تحقيق مىكند، و هميشه ملازم با قسم است، لقد- لام- موطئه و مؤكّد قم- قد- تحقيق، تقمّص- از باب تفعّل- تكلّف- ضمير- هاء- راجع است، به خلافت به قرينه مقام- مثل قوله تعالى- حتّى توارت بالحجاب- ضمير- (توارت) راجع است، به شمس اگر چه ذكر نشده،...».
«المعنى»
اما و اللّه لقد تقمّصها ابن ابى قحافه- آگاه باش قسم به خدا هر آينه به تكلّف و مشقّت در بر كرد پيراهن خلافت را- پسر ابىقحافه- «استعاره نموده- لفظ قميص را- به خلافت و انّه ليعلم انّ محلّى منها محلّ القطب من الرّحى، و هر آينه او مىداند كه محلّ و مكانت من از خلافت، مانند و مثابه قطب است از (رحى) (آسياب)، ينحدر منّى السيّل- منحدر و فرود مىآيد...».
تا پايان جلد دوازدهم به شرح خطبههاى نهجالبلاغه در اين اثر پرداخته شده است و نامههاى و كلمات قصار در اين كتاب به شرح گذاشته نشده است.
در بعضى از خطبهها در پايان شرح خطبه، بخشى به نام مطادر آن خطبه گنجانده شده است؛ همانند اين كه بعد از اتمام خطبه صد و هشتاد و يك آمده: «مصادر خطبه 187:
سيّد عبدالزّهراء، صاحب «مسانيد نهجالبلاغه» مىگويد: رواها صاحب «الطّراز» ج 2 ص 318 بأخصر ممّا فى النّهج و باختلاف يسير فى بعض الألفاظ، ففى «الطّراز» صفاتهم بينما فى «النّهج» صفاحهم، و الاختصار و الاختلاف دليل على نقلها عن غير نهجالبلاغه و روى الآمدى فقرات منها فى «الغرر» ص 54: احذروا اهل النّفاق إلخ و المروىّ فى النّهج: و احذّركم اهل النّفاق. و ص 229 فى حرف الياء من قوله عليهالسّلام يمشون الحفاء الى يموهون. و روى بعد قوله عليهالسّلام: «يقولون فيشبهون» هذه الفقره: ينافقون فى المقال، و لا توجد فى النّهج، و ذلك ما يجعلنا مطمئنّين انّ للآمدى مرجعا غير الرّضى».
وضعيت كتاب
كتاب بدون پاورقى و توضيحات و هيچ گونه فهرستى مىباشد.
منابع مقاله
متن كتاب