باخرزی، علی بن حسن
نورالدين ابوالحسن (ابوالقاسم) على بن حسن باخَرزى، شاعر و اديب عربى نويس ايرانى قرن پنجم است.
نام | باخرزی، علی بن حسن |
---|---|
نام های دیگر | باخرزی، ابوالحسنعلی بن حسن
باخرزی، ابو القاسم علی بن حسن رئیس علی حسن شهید ابوالحسن علی بن حسن ابیطیب باخرزی، علی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 467 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE2177AUTHORCODE |
برخى از منابع عنوان «تاج الرؤساء» و «الرئيس الشهيد» را براى او به كار بردهاند. تولد و نشأتش در باخرز (از منطق اطراف نيشابور) بوده و نسبت «باخرزى» بدين سبب است. پدرش ابوعلى حسن بن ابىالطيب، مردى اديب و شاعر بود و نمونهاى از اشعارش در «تتمه اليتيمه» و «دُمْيَه القصر» آمده است.
وى تحصيلات اوليه را نزد پدرش به انجام رسانيد و قرآن كريم را حفظ كرد و سپس به نيشابور رفت و در آنجا فقه شافعى و حديث را از امام موفق نيشابورى و شيخ ابومحمد عبداللّه بن يوسف جوينى فراگرفت.. از علما و ادباى ديگر بلاد نيز بهره جست: فلسفه را از ابوبكر قهستانى و نحو، ادب و بلاغت را از عبدالقاهر جرجانى، ابن برهان، قصبانى، ابوالفرج جرجانى و محمد بن تمام آموخت. گرايش او بيشتر به شعر و ادب بود و چون در كتابت و انشا مهارتى داشت، پيشه دبيرى برگزيد و به ديوان رسائل و انشا پيوست و در شهرهاى مختلف نيشابور، بغداد و بصره خدمت كرد. چندى نيز در عراق و آذربايجان در خدمت صاحب ابوعبداللّه حسين بن على، وزير طغرل سلجوقى بود و مدتى نيز از كاتبان محمدبن حسن وزير بود. پس از آنكه كُنْدُرى به وزارت طغرل رسيد، به سابقه دوستى و همدرسى در مجلس درس امام موفق نيشابورى، به نزدش رفت و علىرغم شعرى كه در ايام جوانى در هجاى او سروده بود، خلعت و نعمت يافت. با خواجه نظام الملك نيز نزديك بود و سالها در عهد وزارت او دبيرى كرد و در چند سفر به همراهش بود.
باخرزى، هم به مناسبت وظيفه ديوانى و هم به سائقه علاقه شخصى، سفرهاى بسيار كرد. اين سفرها كه از آغاز جوانى او شروع شد، تا زمان پيرى ادامه داشت و آخرين آنها ظاهراً سفر نيشابور در 466ق بود. چندين بار سفر كرد و در برخى شهرها بيش از يك سال اقامت داشت. در بلاد مختلف با ديدار ادبا و شعرا و استفاده از كتابخانهها، مواد فراوانى براى تأليف «دميه القصر» فراهم كرد. نواحى و شهرهايى را كه ديده و در اثرش نام برده است عبارتند از: نيشابور، زوزن، پوشنج، طوس، دهستان، جرجان، بصره، بغداد، سرخس، همدان، مرو، استراباد، رى، هرات. ظاهراً به شام، مصر و حجاز سفر نكرده و اقوالش در باب شعراى آن مناطق، منقول از راويان است.
باخرزى پس از سالها دبيرى، از خدمت ديوانى كناره گرفت و در موطن خود باخرز سكنى گزيد و احتمالاً در همين دوران تأليف «دُمْيَه القَصْر» را به پايان رسانيد. سرانجام در ذيقعده 467ق در مجلس انس به دست غلامى ترك كشته شد. احتمال مىرود كه دليل قتل او، به سبب نزديكى باخرزى به نظام الملك باشد و اسماعيليان در قتل او دست داشتهاند.
باخرزى از اديبان مشهور و شاعران ذواللسانين عصر سلجوقى است كه به هر دو زبان عربى و فارسى شعر سروده است، ولى آثار عربيش افزونتر است. در انشا و ترسّل مقامى والا داشته و آگاهى عميق و گستردهاش از ادب و فرهنگ اسلامى از خلال «دميه القصر» هويداست.
در منابع موجود نام چند اثر از او ذكر شده است
1- غاليه السُكّارى در وصف نيشابور
2- الاربعون في الحديث
3- ديوان شعر به عربى و فارسى
4- طربنامه
5- شعراى باخرز؛ كه در «دميه القصر» بدان اشاره كرده و محتمل است كه بخشى از آن كتاب بوده است.
6- دُمْيَه القَصْر و عُصْرَه اهلِ العَصْر.
منابع
دانشنامه جهان اسلام، ج1، ص421.