علی‌قلی بن قرچغای خان

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

علی‎قلی بن قرچغاى خان حکیم، محقق و عارف گمنام عصر صفوى است. درباره شرح‎حال و زندگى وى اطلاع دقیق و کاملى در دست نیست. تذکره‏نویسان نیز حتى درباره نام و شخصیت علمى او بعضاً دچار اشتباه شده‏اند. به روایت نصرآبادى، علی‎قلی خان متولّى قم بوده است‏.

علی‎قلی بن قرچغای خان
نام علی‎قلی بن قرچغای خان
نام های دیگر عليقلي خان بن الامير قرچغايي خان التركماني الاصفهاني القزويني
نام پدر
متولد / 1020ق
محل تولد
رحلت / 1091ق
اساتید
برخی آثار ‏احياي حکمت /نوع اثر:کتاب /نقش:نويسنده


کد مولف AUTHORCODE05873AUTHORCODE

تولد و وفات

تاریخ تولد و وفات وى روشن نیست. از روى قراینى که در آثارش از جمله در احیاى حکمت موجود است مى‏توان تاریخ تقریبى تولد وى را بین سال‎های 1020 تا 1025 ذکر کرد. در احیاى حکمت (ج 1، ص 529) نوشته است: تا حال تحریر که عمرم به شصت‎وشش سال رسیده است ... و در جاى دیگر (ج 2، ص 168): از زمان قدیم تا عصر ما که هزار و نودویک از هجرت گذشته است ...، پس بنابراین عبارات سال ولادتش باید 1025 ق باشد؛ اما بنا بر نقل شیخ آقابزرگ در معرفى کتاب منطق وى سال ولادت او باید 1020 ق باشد؛ زیرا مؤلف در آن کتاب متذکر شده که در نهم صفر 1076 ق در پنجاه‎وشش سالگى از تألیف آن فارغ شده است‏. سال وفات وى- چنان‏که اشاره شد- در جایى ذکر نشده و قرائنى هم در دست نیست.[۱]

نسب

علّامه شیخ آقابزرگ تهرانى او را علی‎قلی بن قرچغاى خان الخلخالى و سید محسن امین، صاحب اعیان الشیعه، علی‎قلی بن قرچغاى خان الخلخالى الاصفهانى خوانده‏اند. [۲]

پدر

پدر علی‎قلی خان، قرچغاى خان سپهسالار مورد علاقه و «مقرّب الحضرة» شاه‎عباس اول بوده است که برخلاف پسر در تاریخ عهد صفوى نامى بلندآوازه دارد. قرچغاى خان اصلاً از ارامنه ایروان بوده است که در کودکى به دست جمعى از سواران تاتار اسیر شد. سپس به دین اسلام درآمد و سرانجام به حلقه غلامان خاص شاه‎عباس راه یافت. چون جوانى صدیق و فداکار و کاردان بود، شاه آزادش کرد و مناصب بزرگ به او داد؛ و چون در هر مقام با نهایت صداقت و لیاقت و درستکارى خدمت کرد، علاقه و محبت فوق‎العاده شاه را به خود جلب نمود. وى در جنگ‎ها و در حفظ حدود و ثغور ایران آن روزگار رشادت‎هاى بسیارى از خود نشان داد که به همین جهت به مقام سپهسالارى و حکمرانى بلاد خراسان منصوب گردید. وى به دست گروهى از گرجیان به سرکردگى «موراو» به قتل رسید.[۳]

برادر

حاج منوچهر خان [برادر علی‎قلی خان] نزد مرحوم مجلسى اول (محمدتقی) من لایحضره الفقیه را خوانده است و از وى دو اجازه یکى به سال 1060 و دیگرى به سال 1062 ق دریافت کرده است‏.[۴]

پسر

پسرش مهدى‎قلى بیک شاعر عهد صفوى (با تخلص صفا) در قم به تحصیل کمالات پرداخته و نیز خوب شعر مى‏گفته است‏. مهدى قلى، بانى مدرسه معروف خان (1123 ق) در قم بوده است که امروزه این مدرسه به‎واسطه تجدید بناى آن توسط مرحوم آیت‎الله بروجردى به نام ایشان معروف شده است‏.[۵]

اطلاعات علمی

مشرب فلسفی

مشرب و مرام فلسفى علی‎قلی خان متأثر از مکتب فلسفى دورانى است که در آن مى‏زیسته است. در اندیشه او نشانه‏هاى تأثیر تفکر افلاطونى- افلوطینى با بهره‏گیرى فراوان وى از اثولوجیاى منسوب به ارسطو به‎صورت قابل‎ملاحظه‎ای دیده مى‏شود.[۶] او احاطه و آگاهى قابل‎توجهی بر آراء و اقوال حکماى متقدم و متأخر و معاصرانش داشته است.[۷]

او را فیلسوفى تحت تأثیر افکار و آراء میرداماد و برخى از پیروان وى باید دانست. این تأثیر را مى‏توان در مسئله صدور کثیر از واحد، نحوه تبیین سلسله معلولات و مراتب صدور و مسئله حدوث عالم به‎خوبی مشاهده کرد؛ و بالجمله بررسى دقیق احیاى حکمت این نتیجه را در شناخت شیوه تفکر او براى ما حاصل مى‏کند که مشرب فلسفى او آمیزه‏اى از فلسفه مشائى، اشراقى و الهیات عرفانى است که مى‏کوشد تا از طریق ممزوج ساختن فلسفه با مدالیل آیات الهى و احادیث معصومین(ع) حکمت را در زمینه تشیع امامیه احیا کند. [۸]

علی‎قلی، براى راه بردن به‎حق تحقیق در حل معضلات فلسفى و تبیین حقایق هستى، به طریق دیگرى وراى عقل نیز قائل است. یعنى او به شهود و اشراق و الهام براى نیل به حقایق نهفته عالم قائل است‏... و خود را در حل بعضى از معضلات فلسفى بهره‏مند از چنین توفیقى‏ مى‏داند. [۹]

وى درصدد ارائه یا دفاع از نوعى الهیات تنزیهى است که مى‏تواند شایسته‏ترین و بلکه بایسته‏ترین موضوع حکمت و مابعدالطبیعه، به عقیده وى، باشد. این ویژگى را در آراى ملا رجبعلى تبریزى نیز مى‏توان یافت و به همین جهت مى‏توان علی‎قلی را سخت متأثر از استادش در این خصوص دانست. [۱۰] علی‎قلی خان، در مسئله وجود و حرکت جوهرى از مخالفان مذهب صدرالمتألهین است.[۱۱]

اساتید

  1. ملا رجبعلى تبریزى؛‏[۱۲]
  2. حاج‎آقا حسین خوانساری(به گزارش صاحب الذریعه و صاحب اعیان الشیعه‏)؛
  3. شمس‎الدین گیلانی(به گزارش صاحب الذریعه و صاحب اعیان الشیعه‏).[۱۳]

آثار

قریب به سى اثر در فلسفه، عرفان و کلام و حدیث از علی‎قلی بن قرچغاى خان شناسایى شده که برخى از آن‎ها در گنجینه نسخ خطى کتابخانه‏هاى ایران موجود است؛ و از میان آن‎ها، تعدادى تصحیح شده و توسط دفتر نشر میراث مکتوب چاپ شده است.[۱۴]

  1. احیاى حکمت‏؛
  2. منطق‏؛
  3. خزائن جواهر القرآن‏؛
  4. فرقان الرأيین و تبيان الحكمتين في الفرق بين حكمة القدماء مثل أرسطاطاليس و أفلاطون و المتأخرین مثل الفارابي و شيخ الرئيس و الميرالداماد؛
  5. شرح اثولوجیا؛
  6. الإيمان الكامل‏؛
  7. رساله در معرفت ایمان و نورانیت محمد و على(ع) یا رساله ایمان و کفر؛
  8. التعليقات في الحكمة؛
  9. التعليقات على شرح الإشارات (احتمال دارد این اثر همان تعلیقات فی الحکمة باشد)؛
  10. التنقيحات؛
  11. التمهيدات؛
  12. مرآة المثول‏؛
  13. حدودات و قانونات‏؛
  14. رساله درباره فرشتگان و ملائکه؛
  15. آغاز و انجام قدسى‏؛
  16. رسالة في العالم؛
  17. رساله در علم اجمالى و تفصیلى واجب تعالى و عقول و نفوس‏؛
  18. رساله وحدت و هویت و شیئیت حقه و انحصار مصداق و منشأ انتزاع مفهوم هویت و شخصیت صادقه اعتباریه ذهنیه در ذات مقدس بارى به مسلک انبیا و حکماى الهى و به مسلک عوام صوفیه و سوفسطائى‏؛
  19. رساله مرآة الوجود و الماهية؛
  20. زبور العارفين‏؛
  21. مزامير العاشقين؛
  22. رسالة سعدیة في تهافت الصوفية؛
  23. الأربعون حديثا؛
  24. سبعه سماویه؛
  25. ضياء العابدين‏؛
  26. هداية الضّالّين و تقوية المؤمنين‏؛
  27. الصلوات؛
  28. گزیده‏اى از جاویدان خرد گنجور پسر اسفندیار؛
  29. شوقنامه عباسى؛
  30. نزهة الزاهدين و تحفة العابدين؛
  31. کمال محمدى؛
  32. دیوان علی‎قلی خان.[۱۵]

از میان آثار فوق، تنها در انتساب سه مورد اخیر به علی‎قلی خان تردید شده است.[۱۶]

پانویس

  1. همان، ص39
  2. همان، ص38
  3. همان، ص39
  4. همان، ص40
  5. همان
  6. همان، ص48
  7. همان، ص50
  8. همان، ص49
  9. همان، ص49-50
  10. همان، ص50
  11. همان
  12. ر.ک: همان، ص41
  13. ر.ک: همان، ص40
  14. همان، ص41
  15. ر.ک: همان، ص42-48
  16. ر.ک: همان، ص41

منبع مقاله

علیقلی بن قرچغای خان، احیای حکمت(مشتمل بر طبیعیات)، محقق و مصحح فاطمه فنا و مقدمه‎نویس: غلامحسین ابراهیمی دینانی، احیاء کتاب، تهران، 1377 ش.