المسائل الطبريّة

كتاب المسائل الطبرية كه شامل 22 مسألۀ فقهى است از كتب ارزشمند محقق حلى قده مى‌باشد اين كتاب به درخواست سديد‌ الدين محمود بن زين‌الدين على خوارى تأليف شده است. از اين كتاب در كتب تراجم نامى ديده نمى‌شود.

در نظر محقق حلى وى از جايگاه خاصى برخوردار بوده است و در خطبۀ كتاب با تعبير «الإمام الكامل» از وى ياد شده است.

مؤلف در اين كتاب با ذكر عبارت‌هايى از كتب شيخ مفيد، سيد مرتضى و شيخ طوسى قده و استناد به نظريات آنان به جواب اين مسائل پرداخته است.

سبك نگارش كتاب بيشتر به صورت فقه استدلالى و تفريعى مى‌باشد و گاهى نيز بعضى از جواب‌ها به صورت فقه رساله‌اى مى‌باشد.

مسائلى كه در كتاب ذكر شده مربوط به مباحث طهارة، صلاة، نكاح و ارث مى‌باشد.

تأليف و انتشار

از تاريخ دقيق تأليف كتاب اطلاعى در دست نيست ولى احتمالا مربوط به اواخر زندگى مؤلف، حدود سال‌هاى 667 تا 676ق مى‌باشد.

اين كتاب در ضمن كتاب الرسائل التسع در سال 1413ق چاپ شده است. محقق و مصحح آن فاضل ارجمند شيخ رضا استادى مى‌باشد.

نسخه‌ها

در كتاب مقدمه‌اى بر فقه شيعه صفحات 104، 105 به سه نسخه اشاره شده كه دو نسخۀ آن متعلّق به دانشگاه تهران و يك نسخۀ آن متعلّق به دانشگاه شهيد بهشتى (ملّى سابق) مى‌باشد.

در مقدمۀ كتاب نيز به 6 نسخه از كتابخانه‌هاى دانشگاه تهران، آستان قدس رضوى، دانشگاه شهيد بهشتى، و كتابخانه‌اى در ايرلند اشاره شده كه قديم‌ترين نسخه، نسخه‌اى است در ايرلند كه مربوط به قرن هفتم يا هشتم مى‌باشد. (صفحۀ 24).

امّا تصويرى كه در ابتداى كتاب آورده شده مربوط به نسخۀ آستان قدس رضوى كه در قرن هشتم نوشته شده مى‌باشد و احتمالا از همين نسخه در چاپ كتاب موجود استفاده شده است.

تقسيم‌بندى مطالب

كتاب از 22 مسأله تشكيل شده است كه از ابواب بيع، ضمان، نكاح، حج، زكاة، خمس، طهارت، صلاة، قصاص و ديات مى‌باشد.

در ميان اين مسائل بيشترين سؤال، از باب صلاة شده است.

نظريات جديد

در اين كتاب كوچك نظريات جديد متعددى از مؤلف ذكر شده كه به بعضى اشاره مى‌شود.

در بحث استناد به خبر واحد وى ملاك را ثقه بودن راوى ندانسته بلكه ملاك را موثوق الصدور بودن آن دانسته و مى‌نويسد: و الرواية ضعيفة السند و هي مكاتبة و لا تعطى الوثوق (مسألۀ 22 ص 324).

در مورد سفر به مشاهد و قبور ائمه عليهم‌السلام و حج با وجود ضرر جانى و نظائر آن اين كار را صحيح نمى‌داند و آن را سفر معصيت مى‌داند.

وى در صفحۀ 313 مى‌نويسد: لا يجوز السفر مع ظهور أمارة الخوف مثل الخوف من القتل أو الجرح أو نهب الأموال أو الأولاد التي يخشى تبلغها العطب و لو سافر و الحال هذه كان عاصيا و كان السفر معصية.